#خاطرات_شهدا🌷
💠 در آغوش یار
راوی:
شهید محمود اسدی نقل از نوار خاطرات
🔸صبح روز #پنجم_اردیبهشت محمد پس از سرکشی به نیروها به داخل #سنگر آمد... ساعت 7/5 صبح بود و روز دوم حضور نیروها روی ارتفاعات. محمد نشست کنار ورودی سنگر... حال و هوای #خوشی داشت. انگار میدانست به #کربلایش نزدیک شده است!
🔹محمود اسدی که خودش هم بعدها #شهید شد، با او صحبت میکرد. در مورد آرایش نیروها و امکان #پاتک عراقیها و... سنگر کوچک بود و پنج نفر کنار هم بودند که یکدفعه با صدای #انفجار، سنگر خراب شد!
🔸 #خدمتکن شهید شده بود اما بقیه بچههایی که در سنگر بودند #مجروح شده بودند.
گرد و غبارها که خوابید محمود، محمد را دید که همانطور که نشسته بوده مجروح شده.
🔹سریعاً به سراغ او رفت. مش رجبعلی مسئول #تدارکات داشت دنبال #دوربین میگشت و میگفت باید عکس بگیرم. ببین محمد چه #لبخند قشنگی دارد.
🔸محمد را از سنگر بیرون آوردند.
#شکاف عمیقی در پهلوی چپش بود و بازوی راستش هم #غرق در خون بود. محمود تعجب کرد و گفت: چطور خمپاره از بالا خورده و اینطور در دو طرف بدن #زخم ایجاد کرده!
🔹لبهای محمد هنوز تکان میخورد. محمود #گوشش را جلو آورد اما نفهمید محمد چه میگوید. محمد را سریع به پایین منتقل کردند و سوار #آمبولانس کرده و خودشان برگشتند.
🔸هنوز چند دقیقهای نگذشته بود که پشت بیسیم اعلام کردند برادر #تورجی رفت پیش حاج حسین! میگویند حال و هوای اردوگاه درست مثل زمانی بود که حاج #حسین_خرازی شهید شده بود.
🔹تا چند روز در اردوگاهها فقط نوارهای #مداحی و مناجاتهای محمد را پخش میکردند. بیشتر مناجاتها و مداحیهای محمد در مورد #امام_زمان عجلالله فرجه بود...
🔸محمود خیلی ناراحت بود تا اینکه شبی #خواب محمد را دید؛
خوشحال بود و بانشاط. لباس فرم #سپاه تنش بود. چهرهاش هم بسیار نورانیتر شده بود.
یاد مداحیهای او افتاد و پرسید: محمد، این همه در دنیا از آقا خواندی توانستی او را ببینی!؟
محمد در حالی که میخندید گفت: من حتی آقا امام زمان عجلالله فرجه را در #آغوش گرفتم
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده🌷
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
🔴🔴سری در سرا شدن با بی سر شدن
زندگینامه #شهید محسن حججی
شهیدی که دلش میخواست شهادتش جریان ساز باشد
عاشقانه به پیشواز شهادت میرفت و از خدا طلب دو بار شهادت را میکرد.
یک بار شهادت قبل از ظهور امام زمان(عج)و در راه حراست از حرم حضرت زینب و رقیه خاتون تا دیگر آن خرابه های شام برایشان تکرار نشود و برای حراست از کشور و ناموسش و یک بار بعد از ظهور امام زمان و سربازی در راه عاشقانه امام عصرش ...
شهیدی که سرتاسر زندگینامه اش درس است و عشق ...
عشق وصف نشدنی اش به اهل بیت و طلب کردن شهادتی مثل آن ها از خدا
عشقش به شهادت به شهدا به #عشق بازی کردن با خدا
فقط کسی که با خدا #معامله ی عشق کرده باشد هم چون کوه استوار به قتلگاهش میرود.
فقط کسی که قوانین عاشقی کردن را بلد باشد شهادتش همانی میشود که خواسته
شهادتی پر از نشانه
نشان اسارت از اسیری اهل بیت امام حسین
نشان بی سری از امام حسین
نشان اربا اربا شدن از علی اکبر و علی اصغر امام حسین
نشان گمنامی چند روزه و تیر به پهلو از حضرت فاطمه
و.......
از تمام دوستانش نقل شده که از همه طلب دعا برای شهادتش میکرده و حتی از همسرش قول دعا برای شهادتش گرفته
نام پسر خودش را علی گذاشته تا مولا و آقای پسرش علی شود تا بتواند سربازی امام زمان را بکند
شهادت آقا محسن حججی همان طور بود که خودش از خدا طلب کرده بود
سر دادن در ره عشق
سربازی کردن برای امام زمان
عاشقی کردن برای خدا
شهادتی پر از نشانه های عاشقی و پر از درد های عاشقانه
سراسر کتاب زندگی اش راه عشق است و #وصال
پر از راه های سربازی کردن برای امام زمان
شهید حججی ثابت کرد که میشه دهه هفتادی بود و ره صد ساله رو رفت
میشه بیست و شش ساله بود و در راه سربازی امام زمان علی اکبر وار رفت
میشه عاشقی کرد و عاشقانه رفت
چهل هفته به قم و جمکران رفت تا جواز شهادتش را مولایش برایش امضا کند
و چه زیبا امضاییست که امام زمان زیر برگه بی سر شدن و اربا اربا شدن در راهش را بزند
محسن جان حججی شک ندارم که در زمان ظهور هم رکاب امام زمان بر میگردی و باز سربازی میکنی
شک ندارم که سرت در #آغوش ارباب بی کفن است و در جوارش عاشقی میکنی
برای دل های غبار گرفته ی ماهم دعا کن شهید بی سرم
چقدر خوش حالم که با تو آشنا شدم.
ممنونم که من رو با خودت آشنا کردی
ممنونم که راه عاشقی ات رو بهم نشون دادی
ممنون که نشون دادی میشه در اوج جوونی انقدر با اخلاص و محب اهل بیت بود
ممنون که انقدر خوبی.
💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
🔰بعد از #شهادت محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای📼 مداحی و مناجاتهای محمد را پخش میکردند،
بیشتر مناجاتها و مداحیهای محمد در مورد #امام_زمان بود
🔰خیلی ناراحت بودم😔 تا اینکه یک شب #محمد را در خواب دیدم، خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم #سپاه بر تنش بود، چهرهاش خیلی نورانیتر✨ شده بود؛ یاد مداحیهای او افتادم.
🔰پرسیدم: محمد این همه در دنیا از #آقا خواندی، توانستی او را ببینی⁉️
محمد در حالی که میخندید گفت:
من حتی آقا امام زمان را در #آغوش گرفتم.
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
🔴🔴سری در سرا شدن با بی سر شدن
زندگینامه #شهید محسن حججی
شهیدی که دلش میخواست شهادتش جریان ساز باشد
عاشقانه به پیشواز شهادت میرفت و از خدا طلب دو بار شهادت را میکرد.
یک بار شهادت قبل از ظهور امام زمان(عج)و در راه حراست از حرم حضرت زینب و رقیه خاتون تا دیگر آن خرابه های شام برایشان تکرار نشود و برای حراست از کشور و ناموسش و یک بار بعد از ظهور امام زمان و سربازی در راه عاشقانه امام عصرش ...
شهیدی که سرتاسر زندگینامه اش درس است و عشق ...
عشق وصف نشدنی اش به اهل بیت و طلب کردن شهادتی مثل آن ها از خدا
عشقش به شهادت به شهدا به #عشق بازی کردن با خدا
فقط کسی که با خدا #معامله ی عشق کرده باشد هم چون کوه استوار به قتلگاهش میرود.
فقط کسی که قوانین عاشقی کردن را بلد باشد شهادتش همانی میشود که خواسته
شهادتی پر از نشانه
نشان اسارت از اسیری اهل بیت امام حسین
نشان بی سری از امام حسین
نشان اربا اربا شدن از علی اکبر و علی اصغر امام حسین
نشان گمنامی چند روزه و تیر به پهلو از حضرت فاطمه
و.......
از تمام دوستانش نقل شده که از همه طلب دعا برای شهادتش میکرده و حتی از همسرش قول دعا برای شهادتش گرفته
نام پسر خودش را علی گذاشته تا مولا و آقای پسرش علی شود تا بتواند سربازی امام زمان را بکند
شهادت آقا محسن حججی همان طور بود که خودش از خدا طلب کرده بود
سر دادن در ره عشق
سربازی کردن برای امام زمان
عاشقی کردن برای خدا
شهادتی پر از نشانه های عاشقی و پر از درد های عاشقانه
سراسر کتاب زندگی اش راه عشق است و #وصال
پر از راه های سربازی کردن برای امام زمان
شهید حججی ثابت کرد که میشه دهه هفتادی بود و ره صد ساله رو رفت
میشه بیست و شش ساله بود و در راه سربازی امام زمان علی اکبر وار رفت
میشه عاشقی کرد و عاشقانه رفت
چهل هفته به قم و جمکران رفت تا جواز شهادتش را مولایش برایش امضا کند
و چه زیبا امضاییست که امام زمان زیر برگه بی سر شدن و اربا اربا شدن در راهش را بزند
محسن جان حججی شک ندارم که در زمان ظهور هم رکاب امام زمان بر میگردی و باز سربازی میکنی
شک ندارم که سرت در #آغوش ارباب بی کفن است و در جوارش عاشقی میکنی
برای دل های غبار گرفته ی ماهم دعا کن شهید بی سرم
چقدر خوش حالم که با تو آشنا شدم.
ممنونم که من رو با خودت آشنا کردی
ممنونم که راه عاشقی ات رو بهم نشون دادی
ممنون که نشون دادی میشه در اوج جوونی انقدر با اخلاص و محب اهل بیت بود
ممنون که انقدر خوبی.
#حتما_بخوانید👇👇
🌸یه شب حسین به #خوابم اومد. #مُهری جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه #سنگ مزارش بود.
🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی #رنگ متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود.
رنگ متنِ
پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ #قرمز بود.
🌸دیدم بعضی ها #نامه میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من #پنجشنبه ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم.
🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم #محجبه نبود.داشت #گریه می کرد.
🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من #خواهرش هستم. من رو در #آغوش گرفت و گفت، راستش من خیلی #بدحجاب بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، #تصادفا با شهید معز غلامی آشنا شدم.
🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید #تحقیق کردم. بعدها شهید رو در #خواب دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت.
🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز #نمی_خوندم. ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم...
#من_پنجشنبه_ها_نامه_خیلیا_رو_
#مهر_میزنم😍
📚کتاب سرو قمحانه، ص 132
#شهید_حسین_معزغلامی ( از عاشقان شهید هادی )🌷
#شهید_مدافع_حرم