❣داستان بزرگان.❣
❤️#شهادت_همسر_حزقيل_و_آسيه
قابل توجّه اينكه: دستگاه طاغوتي فرعون به قدري جبّار و بيرحم بود، كه براي پايدار ماندن خود به صغير و كبير و زن و مرد رحم نميكردند در اين راستا نظر شما را به دو ماجراي زير جلب ميكنيم:
❤️. فرعون در كاخش براي دخترانش آرايشگر مخصوصي داشت كه همسر حزقيل (مؤمن آلفرعون) بود[1] كه ايمان خود را مخفي ميداشت.
💞روزي او در قصر فرعون مشغول آرايش كردن سر و صورت دختر فرعون بود ناگهان شانه از دستش افتاد و او طبق عادت خود گفت: «بِسْمِ الله» (به نام خدا)، دختر فرعون گفت: آيا منظور از خدا، در اين كلمه پدرم فرعون بود؟
❤️آرايشگر: نه، بلكه منظورم پروردگار خودم، پروردگار تو و پروردگار پدرت بود.
دختر فرعون: اين مطلب را به پدر خبر خواهم داد.
💛آرايشگر: برو خبر بده، باكي نيست. او نزد پدر رفت و ماجرا را گزارش داد. فرعون آرايشگر و فرزندانش را طلبيد و به او گفت: «پروردگار تو كيست؟»
💜آرايشگر: پروردگار من و تو خداست!
فرعون دستور داد تنوري را كه از مس ساخته بودند پر از آتش كردند تا او و فرزندانش را در آن تنور بسوزانند. آرايشگر به فرعون گفت: من يك تقاضا دارم و آن اينكه استخوانهاي من و فرزندانم را در يكجا جمع كرده و دفن كنيد.
💜 فرعون گفت: «چون بر گردن ما حق داري، اين كار را انجام ميدهم!»
💚فرعون براي اينكه زن اعتراف به خدا بودنش كند، فرمان داد نخست فرزندان آرايشگر را يكييكي در درون تنور انداختند، ولي او همچنان مقاومت كرد و فرعون را خدا نخواند، سپس نوبت به كودك شيرخوارش، كه آخرين فرزندش بود رسيد،
💔جلّادان او را از آغوش مادر كشيدند تا به درون تنور بيفكنند (مادر بسيار مضطرب شد) كودك به زبان آمد و گفت:
💞«اِصْبِرِي يا اُمّاه! اِنَّكِ عَلَي الْحَقِّ؛ مادرم صبر كن تو بر حق هستي.»
آنگاه او و كودكش را در ميان تنور انداخته، سوزاندند.
💞رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ پس از نقل اين حادثة جگرسوز فرمود: در شب معراج در آسمان بوي بسيار خوشي به مشامم رسيد، از جبرئيل پرسيدم اين بوي خوش از چيست؟ جبرئيل گفت: اين بوي خوش (از خاكستر) آرايشگر دختران فرعون است كه به شهادت رسيد.
💔 در چندين روايت آمده، به دستور فرعون، حزقيل را نيز به شهادت رساندند و بدنش را قطعهقطعه كردند.
در ادامه 👇👇👇