eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
37.4هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
11.3هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 👈این داستان⇦《 چند مرده حلاجی 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎حدود ساعت ۸ شب، بررسی افراد مصاحبه شده تمام شد... دو روز دیگه هم به همین منوال بود ... 🔹اصلا فکر نمی‌کردم بین اون افراد، جایی برای من باشه ... علیالخصوص که آقای افخم اونطور با من برخورد کرده بود ... هر چند علیرغم رفتارش با من، دقت نظر و علمش به شدت من رو تحت تأثیر قرار داد ... شیوه سوال کردن‌هاش و برخورد آرام و دقیق با مصاحبه شونده ها ...😳😳 🔸از جمع خداحافظی کردم، برگردم ... که آقای افخم، من رو کشید کنار ... - امیدوارم از من ناراحت نشده باشی ... قضاوت در مورد آدم‌ها اصلا کار ساده‌ای نیست ... و با سنی که داری ... نمی‌دونستم به خاطر توانایی اینجا بودی یا ...😳 🔻بقیه حرفش رو خورد ... - به هر حال می‌بخشی اگر خیلی تند برخورد کردم ... باید می‌فهمیدم چند مرده حلاجی ...👌💪 💠خندیدم ... - حالا قبول شدم یا رد⁉️ ... - با خنده زد روی شونه‌ام ... - فردا ببینمت ان‌شاء‌الله ... 🔹از افخم دور شدم ... در حالی که خدا رو شکر می‌کردم ... خدا رو شکر می‌کردم که توی اون شرایط، در موردش قضاوت نکرده بودم ... آدم محترمی که وقتی پای حق و ناحق وسط می‌اومد ... دوست و رفیق و احدی رو نمی‌شناخت ... محکم می‌ایستاد ... 🔸روز آخر ... اون دو نفر دیگه رفتن ... من مونده بودم و آقای علیمرادی ... توی مجتمع خودشون بهم پیشنهاد کار داد ... پیشنهادش خیلی عالی بود ...👌 🔹هر چند هنوز مدرک نگرفتی ولی باهات لیسانس رو حساب می‌کنیم ... حیفه نیرویی مثل تو روی زمین بیکار بمونه ... 🔸یه نگاه به چهره افخم کردم ... آرام بود اما مشخص بود چیزهایی توی سرش می‌گذره ... که حتما باید بفهمم ... نگاهم برگشت روی علیمرادی ... با احترام و لبخند گفتم ...😊 - همین الان جواب بدم یا فرصت فکر کردن هم دارم❓ ... 🔻به افخم نگاهی کرد و خندید ... - اگه در جا و بدون فکر قبول می‌کردی که تشخیص من جای شک داشت ... 💠از اونجا که خارج می‌شدیم ... آقای افخم اومد سمتم ... - برسونمت مهران ... - نه متشکرم ... مزاحم شما نمیشم ... هوا که خوبه ... پا هم تا جوانه باید ازش استفاده کرد ... 🍃خندید ... - سوار شو کارت دارم ... 💢حدسم درست بود ... اون لحظات، به چیزی فکر می‌کرد که حسم می‌گفت ... - حتما باید ازش خبردار بشی ... 💠سوار شدم ... چند دقیقه بعد، موضوع پیشنهاد آقای علیمرادی رو کشید وسط ... - نظرت در مورد پیشنهاد مرتضی چیه؟ ... قبول می‌کنی❓... 🔻هنوز نظری ندارم ... باید روش فکر کنم و جوانب رو بسنجم... نظر شما چیه؟ ... باید قبول کنم؟ ... یا نه❓ ... ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ نویسنده: ـ ـ