eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.9هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
11.4هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - shoor 2 - shabe avale moharram1399 - sibsorkhi.mp3
1.63M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃دورام زدم دوباره برگشتم 🍃تا که سینه زن تو هیئتت باشم 🎤 🌷 🌷 💚کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
سلام علیکم امشب هیئت مجازی در این کانال داریم حدود ساعت یازده شب ان شاء الله امشب هم در خیمه ابا عبدالله الحسین علیه السلام به ما اجازه خادمی را بدن 👆 👆 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙مداحی حاج میثم مطیعی در محکومیت اهانت وقیحانه به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم 🖤 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها..................... السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت.... السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین علیه السلام سلام بر سوز قلب و ناله های مهدی فاطمه عجل الله.....
شب جمعه هست هوایت نکنم می میرم
یا امام زمان ...... مولای من مانده ام با غم هجران نگارم چه کنم عمر بگذشت و ندیدم رخ یارم چه کنم چشم آلوده کجا. دیدن دلدار کجا چشم دیدار رخ دوست ندارم چه کنم⁉️
وقتی صحبت از سوگنامه امام زمان عج می شه آدم نمی دونه از کجا شروع کنه چی بگه که حق آقا ادا بشه _ آقای من مولای من. _ شب جمعه است و کجا خیمه آت را برپا کرده ای _ کجا گریه می کنی آقا __ کجا اشکهایت را......... امشب تمام روضه ما می شود اشکهای شما با شما می خواهیم این شب جمعه به روضه برویم چه جایی بهتر از خیمه مولای ما آقای ما.....
آمشب می خواهیم بریم در خونه حضرت ابولفضل ع امشب با امام زمونمون میریم بین الحرمین و. یک طرف بارگاه زیبای ابا عبدالله و یه طرف حضرت سقا ع حاضری بریم بین الحرمین یا نه امسال تو روضه هات باید یه جور دیگه بتونی بری یه سر به کریلا آخه اربعین که دیگه نمی تونیم بریم کربلا 😭😭
می دونم تا اسم اربعین اومد و نام کربلا. دوباره این دلت را غم گرفته دوباره اشکات جاری شد هنوز من روضه را شروع نکردم که
امشب می خوایم بریم تو بین الحرمین و حرم زیبای سقای حسین ع نوشته اند که یک مسیحی بود. راننده کامیون بود میگه ایام عاشورا و تاسوعا بود و مدرسه هم تعطیل بود و با خودش گفت تو این دو سه روز تعطیلات زن و بچه ام را بردارم برم بندر عباس هم تفریح کنم و هم بار بزنم برگردم این آقای مسیحی میگه رفتم و دم اسکله بار زدم و روز تاسوعا بود و حرکت کردم با 25 تن بار وقتی رسیدم کمربندی بندر عباس میگه دیدم هیئت های عزاداری زنجیر می زنن و سینه می زنن
پر جم های یا ابوالفضل ع بدست گرفتن و علم بدوش و............. میگه دختر بچه هفت ساله من همراه ما بود. هی نگاه اینا می کرد و گفت بابا گفتم جونم _ گفت بابا اینا چرا زنجیر می زنن گفتم دخترم ما مسیحی هستیم و اینا مسلمونن و شیعه هستن اینا یه امام و رهبر داشتن به نام حسین این حسین یه برادر داشت به نام ابوالفضل...... قمر بنی هاشم معروف هست دخترم اینا امام شون فردا روز که عاشورا هست کشته می شه و برادرش هم در رکابش کشته می شه
گفت بابا. فردا کشته می شن اینا چرا امروز سینه می زنن گفتم بابا جون این آقا در خونه خدا ابرو داره روز تاسوعا به عشق ابوالفضل عزاداری می کنن دخترم قانع نشد. و از شهر بیرون اومدیم
گفت بابا این ابوالفضل که می گی چه شکلی بود و. چه طوری بود؟ منم گفتم بابا جون ما مسیحی هستیم ولی تا اون جایی که من می دونم خیلی از مسیحی ها ه وقت گرفتار می شن می رن در خونه همین آقا. در خونه ابوالفضل ع
دختر عزیزم شیعه ها می گن ابوالفضل با غیرته پناه بی پناهان هست میگن ابوالفضل گره های بزرگ را باز می کنه و....... این آقای مسیحی میگه یکم که گذشت دخترم رفت تو جا خواب ماشین خوابید و کمی که گذشت یه دفعه دیدم ماشین با این طول و عرض و با 25 تن بار ترمز نمی گیره
رنگ از صورتم پرید و خانمم فهمید و گفت چی شذه خواست داد بزنه گفتم یواش. بچه بیدار می شه خانم ماشین ترمز نمی گیره.... همین را که گفتم یه دفعه دیدم خانمم شروع کرد به گریه کردن یه نگاه به صورت من کرد و یه نگاه به صورت دختر 7 ساله ام کرد که همه با هم به آغوش مرگ می رفتیم
ای مریض دار ها. ای گرفتارها اصلا روضه امشب مال شماهاست مال هرکی که گرفتاره و دلش شکسته هرکی که دل تنگ این زمونه شده هرکسی که به. هر دری می زنه درا بروش بسته شده هرجایی آمشب هستی صدا بزن یا ابوالفضل (3)
میگه خانمم صدای گریه اش بلندتر شد منم هی سعی می کردم دخترم بیدار نشه و نفهمه نمی تونستم چشای این طفل را نگاه کنم همینطور ثانیه ها خیلی سخت می گذشت خانمم گفت آقا یعنی هیچ کاری نمی تونی انجام بدی که ماشین واایسته ؟؟ گفتم وقتی ترمز نمی گیره چکار کنم 😭
در همین حال بد بودیم که یه دفعه دیدم دخترم از خواب بیدار شد گفت بابا ماشین ترمز نمی گیره یعنی چی؟ گفتم نمی تونم ماشین را نگه دارم اومدم پایین کنار دست من ایستاد یه نگاه به من کرد دید دارم گریه می کنم یه نگاه به مادرش کرد دید داره گریه می کنه یه دفعه دیدم بغض گلوی دختر کوچکم. را گرفته. آروم آروم اشک از گوشه چشمش سرازیر شد
یه چند دقیقه گذشت و دیدم دخترم صدد زد با. با. با. با 😭😭 دیدم دخترم از بس گریه کرده به سختی داره نفس می کشه. و داره هق هق می کنه گفتم جونم دخترم بگو گریه نکن دخترکم
گفت بابا اون آقایی که گفتی اسمش ابوالفضل هست به داد ما هم می رسه یا نه 😭😭😭 گفتم بابا اون ابوالفضل برا شیعه هاست گفت بابا مگر نگفتی هرکس صداش بزنه به دادش میرسه.؟ مگر نگفتی حتی مسیحی ها هم گرفنار می شن صداش می زنن؟
این مسیحی میگه انگار یه نور امیدی تو دلا مون پیدا شد خانمم گفت آقا بیا یه مرتبه حرف این بچه را گوش کن و سه نفری صداش بزنیم 😭😭😭 گفتم خانمم اون بچه هست حالیش نیست تو که دیگه می فهمی. اون برای مسلموناست نه ما. گفت حالا چه می شه یه بار ما هم صداش بزنیم شاید جوابمون را داد
میگه یه مرتبه نگاهمون تو هم گره خورد سه تایی با هم صدا زدیم یا ابوالفضل..... 😭😭😭😭 که تا گفتیم یا ابوالفضل انگار یه دست اومد جلوی ماشین و ماشین به این عریض و طویلی را نگه داشت 😭😭😭😭