🔴 بیانات رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای به مناسبت سی و یکمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) چهارشنبه ۱۴ خرداد ساعت ۱۱ از شبکه‌های یک و خبر سیما و رادیو ایران به صورت زنده پخش می‌شود. ┄┄✵ #اللهم‌احفظ‌قائدنا‌الخامنه‌ای ✵┄ 💛❤️💛 @shahid_hadi99

#بیوخاص بگذار ابرسرنوشت هرچه مےخواهدببارد... ماچترمان‌خداست.⇜♥️🌙 •.❰ @shahid_hadi99 ❱

بخشۍ از وصیت‌نامه شھید #حجت‌الله‌رحیمی جانا! جان‌ناقابلم‌ڪه‌امانت‌توست‌رابپذیرو ازخطاهایم‌درگذر‌ڪه‌من‌فراق‌تووطاقت‌وتحمل عذاب‌توراندارم.   بارالھا! من‌همان‌بنده‌ای‌هستم‌ڪه سال‌ها درگمراهۍبه‌سربرده‌وعصیان‌اوامرتو را ڪرده‌ام،اما‌اینڪ‌معترفم‌به‌گناهانم‌واقرار مۍڪنم‌به‌اینڪه‌در اشتباه‌بوده‌ام، پس‌ازگناهانم‌درگذروتوفیق‌لقایت‌راڪه‌نصیب شھداۍراهت‌میڪنۍنصیب‌من‌هم‌ڪن.   بارالھا! توراشڪرمیگویم‌ڪه‌به‌من‌آگاهۍبخشیدۍتااینڪه بدانم‌ڪیستم‌وازڪجایم‌وبه‌ڪجامۍروم.  خدایا،درشھادت‌چه‌لذتۍاست‌ڪه‌مخلصان‌تو به‌دنبال‌آن‌اشڪ‌شوق‌مۍریزندواین‌گونه شتابان‌اند.   خدایا! هدایتم‌ڪن،زیرامۍدانم‌ڪه‌گمراهۍچه‌بلای خطرناڪۍاست.   خدایا! هدایتم‌ڪن‌تاظلم‌نڪنم،زیرامۍدانم‌ڪه‌ظلم چه‌گناه‌نابخشودنۍاست. خدایا! نگذاردروغ‌بگویم،زیرادروغ‌ظلم‌ڪثیفۍاست.   خدایا! محتاجم‌مڪن‌ڪه‌تھمت‌به‌ڪسۍبزنم،  زیراتھمت،خیانت‌ظالمانه‌اۍاست.   خدایا! ارشادم‌ڪن‌ڪه‌بۍانصافۍنڪنم، زیراڪسۍڪه‌انصاف‌ندارد،شرف‌ندارد.   خدایا! معرفتمان‌ده‌ڪه‌بس‌بۍمعرفتیم. صبرمان‌ده‌ڪه‌بسیارعجولیم. بصیرتمان‌ده‌ڪه‌ببینیم‌آنچه‌نادیدنۍاست. ڪورمان‌ڪن‌ڪه‌نبایسته‌هارانبینیم‌وجزتومنظرنظرنباشد. بینشۍعطاڪن‌ڪه‌اهل‌ثمرشویم. وفڪرۍببخش‌تابه‌عظمتت‌پۍببریم‌ومعرفتۍیابیم.  دستۍببخش‌تا‌دستگیرباشد،وجزتوبه‌سوۍڪسۍدرازنشود.  قدمۍعطاڪن‌ڪه‌درراه‌توبپیماید. وقدرتۍڪه‌درخدمت‌توباشد. .  پیامبرگرامۍاسلام: هرڪس‌صادقانه‌آرزوۍشھادت‌ڪند، خداوندبه‌اوثواب‌آن‌راعطاخواهدڪرد، هرچندبه‌شھادت‌نرسد.  . راه‌ڪاروان‌عشق‌ازمیان‌تاریخ‌میگذردو هرڪس‌درهرزمان‌بدین‌صلالبیڪ‌گوید ازملازمانڪاروان‌ڪربلاست.   تمــــــام‌خاڪ‌راگــــشتم‌به‌دنبـــــــال‌صداۍتو ببین‌باقۍاست‌روۍلحظه‌هایم‌ردپاۍتو⊰♥️⊱ #به_وقت_شهادت 🦋 °↷ @shahid_hadi99

#نواے_دل زیارت امامان: زین العابدین ، محمد باقر ، جعفر صادق علیهم السلام دعای روز سه شنبه التماس دعا 🤲🏻 ↳|• @shahid_hadi99 •|❥

°🦋|•• • . •.❀به نیّت دوست شهیدم میخوانم . ••❦«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم» . •.✾اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛✨ . •.✾شایسته میباشد در قسمت پایانی دعا به احترام امام زمان (علیه آلافُ التحیةوالثناء)بایستیم و بخوانیم🌿.• . •.✾يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.❧•` . ⇅♥️🌙🌱°^ 『 @shahid_hadi98.• 』

💠 حدیث روز 💠 💎قال رسولُ الله صلی الله علیه و آله و سلم: 🌸صَلاةُ الرَّجُلِ فِی جَمَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ صَلاتِهِ فِی بَیْتِهِ أرْبَعِینَ سَنَةً. 🌸یک نماز جماعت بهتر از چهل سال نماز فُرادیٰ در خانه است. 📚مستدرک الوسائل، جلد ۶، صفحه ۴۴۶

#رفیق_شهید ↭ شهیدحسن باقری #پیامےازبهشتـ [💌]اگر از دستِ ڪسے ناراحت شدید، دو رڪعت نماز بخوانید و بگویید: خدایا؛ این بنده تو حواسش نبود، من ازش گذشتم، تو هم بگذر! ↴🌙🌱 @shahid_hadi99

جواب دندان شڪن رهبرعزیز انقلاب😉 به شعر آبتین پوریا ‼️ اول شعر پوریا رو بخونید بعد شعر حضرت اقا رو ببینید ↴آبتین پوریا من اگر ڪافر و بی دین و خرابم؛ به تو چه؟؟؟ من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به توچه؟؟؟ تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من؟؟؟ من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه؟؟؟ تو اگر غرق نمازی٬چه ڪسی گفت چرا؟؟؟ من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه؟؟؟ تو اگر لایق الطاف خدایی٬ خوش باش. من اگر مستحق خشم و عتابم ؛به تو چه؟؟؟ گرچه دنیا سراب است به گفتار شما من به جِد طالب این ڪهنه سرابم ؛به تو چه؟؟؟ تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص! و من از رایحه ی مثل گلابم؛ به تو چه؟؟؟ من اگر ریش٬ سه تیغ ڪرده ام از بهر ادب . و اگر مونس این ژیلت و آبم ؛ به تو چه؟؟؟ تو اگر جرعه خور باده ڪوثر هستی! من اگر دُردڪش باده ی نابم ؛ به تو چه؟؟؟ تو اگر طالب حوری بهشتی٬ خب باش! من اگر طالب معشوق شبابم ؛ به تو چه؟؟؟ تو گر از ترس قیامت نڪنی عیش عیان. من اگر فارغ از روز حسابم ؛ به تو چه؟ جوابیه مقام معظم رهبری ↯ ڪفر و بی دینی ات ای یار ، به ما مربوط است, بشنو این پند گهربار ، به ما مربوط است. تو ڪه با لهو و لعب در پی مستی هستی، میڪنی جمع گرفتار ، به ما مربوط است. بی خیالت بشوم بارش طوفان بلا، میرسد از درو دیوار ، به ما مربوط است. آنچه آمد به سر طایفه نوح نبی ، میشود واقعه تڪرار ، به ما مربوط است. من اگر لایق الطاف خدایم ، به تو چه؟ تو ڪنی جامعه بیمار ، به ما مربوط است. تو اگر می بخوری در پس خانه ، چه به من؟ گر بیایی بر انظار ، به ما مربوط است. تو به این ڪوه گنه عامل شیطان گشتی، شده ای نوڪر دربار به ما مربوط است. گر نبندیم بر پوزه او قلاده، میدرد همچو سگ هار ، به ما مربوط است. گر تو سوراخ ڪنی ڪشتی این جامعه را، میشود غرق به ناچار به ما مربوط است. مست ڪن لیڪ نبینم ڪه تو مستی ڪردی، عربده ڪوچه وبازار؟ به ما مربوط است. تو ڪه با چنگ و ربابت همه مردم را، میڪنی مستعد نار ، به ما مربوط است. به جهنم ڪه خودت را بڪشی در خانه، در خیابان بزنی دار به ما مربوط است. دین من داده اجازه ڪه دخالت بڪنم، تا نبینم زتو آزار ، به ما مربوط است. امر معروف ڪنم ، نهی زمنڪر بپذیر، تا ابد ، ترمز اشرار ، به ما مربوط است. ڪپی برای پیج و ڪانال ڪاملا مجاز طولانے هست ولے ارزش خوندن داره🙃🌿 ↳|•@shahid_hadi99 •|❥

سیاستمداران بدانند ؛ انتظار مردم از آنها، زمینه سازی برای تمدن نوین اسلامی، و رفع موانع ظهور است! فعالیت سیاسی آنها، بدون جهتِ مهدوی، در نظر مردم، فقط یڪ خیانت بزرگ است! #استاد_شجاعی 🎤 #به_گوش_باشیم °↷ @shahid_hadi99

#دلانھ 🕌°^اقا بطلب اقا حرم اقا بطلب اقا زیارتو حسینم اقامه اونے ڪه دلا میره براش حسین اقامه اونے ڪه تا خدا میره دل براش حسین اقامه اونے ڪه زائر دیوونش حسین اقامه.... 🤲🏻|°بزرگواران التماس دعا... خادم هاے کانال پیش رفقاتون یاد ڪنیدا.... گرچه ماخادما.... خاڪ پاے ڪف رفیقاے شهدایییم.... الڪے دم از شهدامیزنیم اما...... اما دریۼ از اینڪه .. رفیقاشونو دلخور و رنجور خاطر مےڪنیم.... شهدا بخدا شرمندتونیم سلام شهید هرچقدر ب شهدا و اقامون ولی امرمون...ارادت داری ذکر صلوات و سوره مبارکه توحید برای شفامریضا اسلام حمد شفا... ↳|•@shahid_hadi99 •|❥

عفاف مرد... عفاف مخٺص زنان نیسٺ حٺے مردان هم باید عفٺ پیشه کنن... #ز_تبار_علے @Shahid_hadi99

اگر انتقادے ،نقدی ،پیشنهادے، حرفے چیزے،ڪه فڪر میڪنید واسه بهتر شدن ڪانالمون خوبه بیاین به ما به صورت ناشناس بگین🙃🌿 ڪه نظراتتون رو بشنویم در رابطه با پست هامون: https://harfeto.timefriend.net/596687126

#خنده_تا_خاڪریز . 🌿|°از بچه هاے خط نگهدار گردان صاحب زمان الزمان(عج)بود. ميگفتند شبے به ڪمين رفته بود ڪه؛ صداے مشڪوڪے شنيد. با عجله به سنگر فرماندهے برگشت و گفت: بجنبيد ڪه عراقے اند شايد نيروهاے خودے باشند؟ گفته بود: نه بابا با گوش هاے خودم شنيدم ڪه عربے سرفه مے ڪردند.😂 . ↝°@shahid_hadi99

#تلنگـرانهـ🍃 ✍دو ڪݪمه حرف حساب... اݪان حدود بیش از هزار و صد ساݪ هسٺ ڪه قرار اسٺ یڪ اٺفاقاٺے در جامعه بیفٺد ٺا ظهور بشود... آیا هزار و صد ساݪ فرصٺ ڪمے اسٺ براے اینڪه بشریٺ حداقݪ در امٺ شیعه خودش را اصݪاح ڪند ٺا ظهور بشود؟؟؟ اگر فردا بݪایے نازݪ شد و همه مان ڪن فیڪن شدیم آیا حق داریم بگوییم که فرصٺ ڪم بود و نٺوانسٺیم خودمان را اصݪاح ڪنیم... اللهم عجل لولیک الفرج🤲 @Shahid_hadi99

#یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارت‌سے‌ام بسم‌تعالے سخنان‌علے(ع) 1_اگر در جنگ فرمانده دارد در مےرود بڪشید(سخنان‌علے‌ع‌) 2_اگر زنے به شما و فرمانده‌تان در جنگ فحش داد هیچ ڪارۍ به او نداشته باشید. 3_قرآن مےفرماید در برخوردها مستحڪم باشید. 4_فڪر غنیمت باعث نشود ڪه شما از هدف اصلے دور شوید. 5_شما ڪه مےخواهید با ڪفر..... آزمایش مےشوید. 6_یڪ فرمانده قبل از آنڪه حمله را شروع بڪند باید افراد خود را آزمایش ڪند ڪه شڪمو نباشند. 7_اگر آنش‌بس دشمن واقعے بود قبول ڪنید. 8_افراد ترسو را طرد ڪنید از جبهه ڪه این‌ها باعث مےشوند نیرو را تضعیف بڪنند. 9_وقتے فرمانده فرمان مےدهد خیلے قرص و محڪم پیام بدهد. 10_آنهایے ڪه مسئول هستند در جبهه باید سفت حرف بزنند و ان‌شاءالله را بعداً یواش بگوید.مسئول باید قاطعیت داشته باشد. 11_وقتے در جبهه دستو عقب‌گرد مےدهند باید رزمنده تسلیم محض شود. 12_آخرین گزارش نیرو 13_طرح و سایر پیشنهادات در مورد حل مشڪلات 14_چه تعداد نیروها آموزش ندیدند. 15_تعداد ڪل نیرو و ڪمبودهاۍ نیرو و ڪادر ثابت. ----------------------- دختربچه ها شیرین‌اند و شیرین زبان.از لحاظ علمے ثابت شده‌است ڪه دخترها زودتر از پسرها حرف زدن را یاد مےگیرند و ڪلمات و جملات را ادا مےڪنند. نورعلے این موضوع را مےدانست و به همین خاطر نگران مریم بود. دو سال و نیم از سن مریم مےگذشت اما هنوز حرف نمےزد. از من خواست تا آماده شویم و به مطب برویم. مضطرب مریم را در آغوش گرفت و به دڪتر گفت: _آقاۍ دڪتر!دخترم دوسال و نیم از سنش مےگذرد اما هنوز نمےتواند حرف بزند. دڪتر بعد از انجام معاینات لازم گفت: _دخترتان مشڪل خاصے ندارد. به حرف آمدن بعضے از بچه ها ممڪن است مدت زمان بیشترۍ طول بڪشد. اما حرف‌هاۍ دڪتر نتوانست ذره‌اۍ نگرانے نورعلے را ڪم ڪند. این بار دست به دامن فامیل شد.وقتے بچه‌هاۍ فامیل را مےدید ڪه سن‌شان از مریم ڪمتر است اما خیلے خوب حرف مےزنند بیشتر رنج مےبرد...همین موضکع باعث شد تا هر نسخه‌اۍ ڪه درباره مریم پیچیده مےشد اجرا ڪند. روزۍ با یڪ نایلون پر از تخم ڪبوتر به خانه آمد.نایلون را به دستم داد و گفت: _از یڪ نفر شنیدم به بچه‌اۍ ڪه حرف نمےزند اگر تخم ڪبوتر بدهند به حرف مےآید. ته دلم به سادگے‌اش خندیدم. با خودم گفتم((دوست داشتن زیاد چه ڪارها ڪه نمےڪند‌))علاقه شدید نورعلے به مریم باعث شد براۍ به حرف آمدنش به هر درۍ بزند. چند تخم‌ڪبوتر پختم و به خورد مریم دادم.رژیم غذایے تخم‌ڪبوتر را چند روز ادامه دادم اما افاقه‌اۍ نڪرد. مستأصل شد و به من گفت: _براۍ مریم چه‌ڪار ڪنیم؟ اگر او نتواند تا آخر عمرش حرف نزند... بغض ڪرد و نتوانست حرفش را ادانه بدهد.درجوابش گفتم: _نگرانش نباش.شنیدۍ ڪه دڪتر گفت بعضے از بچه‌ها دیرتر به حرف مےآیند.هنوز ڪه اتفاقے نیوفتاده.مریم تازه دوسال و نیم‌اش است.بالاخره حرف مےزند.این‌قدر ناراحت نباش. روال عادۍ زندگے نورعلے مختل شده بود...بعد از نماز‌هاۍ یومیه ،سر به سجده مےگذاشت و گریه مےڪرد و براۍ سلامتے‌ دخترش دعا مےڪرد. چند‌ هفته گذشت...آن شب هم وقتے سر از سجده برداشت صورت‌اش خیس از اشڪ بود.. مریم با دیدن این صحنه‌ به سمت نورعلے دوید.دست روۍ گونه‌هاۍ خیس نورعلے ڪشید و ناگهان لب باز ڪرد: _با.....با....گیِره......گیِره ڪردۍ؟؟ انگار دنیا را به من و نورعلے داده بودند.دوتایے مریم را در آغوش گرفتیم و غرق در بوسه ڪردیم. دوباره چشم‌هاۍ نورعلے خیس اشڪ شد زبان شیرین مریم باز هم در دهان چرخید: _با...با گیِره مےڪنے؟ ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99

#یڪ_ورق_زندگے.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° #پارت‌سے‌و‌یڪم مےگویند پدرهاۍ پرڪار هیچ‌وقت بیدارۍ بچه‌هاشان را نمےبینند.چون صبح خیلے زود وقتے بچه‌ها خوابند از خانه بیرون مےروند و شب هم وقتے برمےگردند ڪه بچه‌ها خوابند. مریم و محدثه طے روزهاۍ هفته خیلے ڪم پدر را مےدیدند.گاهے اتفاق مےافتاد نورعلے درگیر آموزش پادگان و جنگل بود و چند هفته به خانه سر نمےزد؛ آنقدر ڪه دل مریم و محدثه برایش یڪ‌ ذره تنگ مےشد.. نورعلے هم تا ڪارش تمام مےشد سریع و بدون فوت وقت راهے خانه مےشد.همسایه ها از سر و صداۍ مریم و محدثه مےفهمیدند ڪه نورعلے به خانه برگشته است. به محض ورود نورعلے مریم و محدثه دست همدیگر را مےگرفتند و با خوشحالے داد مےزدند: _جااااان‌جان،آقا جان آمد...جااااان‌جان آقا جان آمد. و بارها و بارها این جمله را تڪرار مےڪردند نورعلے هم قبل ازینڪه لباس‌هایش را در بیارد‌، یڪ شڪم سیر با آنها باز مےڪرد و پدر و دخترها،خانه را روۍ سرشان مےگذاشتند.مریم و محدثه گاهے حرصم را در مےآوردند.طاقتم تمام مےشد و سرشان داد مےزدم: _چه خبرتان هست؟بگذارید بابا استراحت ڪند. نورعلے وڪیل مدافعشان مےشد و مےگفت: _هیچ‌وقت سر بچه‌ها داد نزن..این ها ڪوچڪ‌اند .با بچه‌ها باید خوب رفتار ڪرد. در غیبت نورعلے گذراندن امور زندگے و پرستارۍ و تر وخشڪ ڪردن دو دختر نیم‌وجبے ڪار سختے بود.براۍ همین گاهے پدرم از زوریجان مےآمد و یڪے از آنها را با خودش مےبرد و بعضے اوقات هردو را. آن روز هم پدرم مریم را با خودش برد ..گفته بود: _مریم را مےبرم ..اگر دلش تنگ نشد‌ مےخواهیم یڪ هفته با ما باشد. با اینڪه دلن برایش تنگ مےشد اما حداقل یڪ هفته مےتوانستم از دعواهاۍ دوخواهر خلاص شوم..موافقت ڪردم و رفتند. بعد از یڪ هفته مادرم و مریم به خانه برگشتند..مریم خوشحال و خندان خودش را توۍ بغلم انداخت و همدیگر را غرق بوسه ڪردیم. مریم برگشت سمت مادر و ساڪ را از دستش گرفت، باز ڪرد..دنبال چیزۍ مےگشت.من و مامان توۍ اتاق رفتیم. مریم با عجله دنبال ما آمد و گفت: _مامان!نگاه ڪن چه ڪفش خوشگلے دارم.ننه جان برایم خریده‌است. ڪفش را از دست مریم مےگیرم و به مادر مےگویم: _چه ڪارۍ بود مامان؟مریم ڪفش دارد. و رو به مریم ادامه دادم: _به به چه ڪفش قشنگے!گفتے نته جان دستت درد نڪند؟ مریم ڪفش را از دستم قاپید و پوشید.توۍ اتاق راه رفت..انگار از چیزۍ نگران بود.اخم ڪرد و از مادر پرسید: _ننه‌‌جان!چرا صدا نمےدهد؟ _اینجا روۍفرش ڪه صدا نمےدهد.باید روۍ موزائیڪ یا سیمان راه بروۍ. مریم به سمت ایوان دوید و روۍ موزائیڪ هاۍ ایوان رژه مےرفت. _تق.......تق.......تق... مےخندید و راه مےرفت.محدثه هم با حسرت به خواهرش نگاه مےڪرد. سینے چاۍ را جلوۍ مادر گذاشتم.مادر چشم از مریم برداشت و گفت: _من و مریم قبل از اینڪه بیاییم،رفتیم بازار. مےخواستم براۍ او و محدثه چیزۍ بخرم. این ڪفش را توۍ بازار مےبیند و خوشش مےآید. پاشنه‌اش برنجے است.از صدایش خیلے ذوق مےڪند. ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99