#سبڪ_عاشقی
از بزرگان محل و مسجد ماست ، ڪنارش نشستم و گفتم از ابراهيم برايم بگو.
سڪوت ڪرد ، چشمانش خيس شد و گفت: جوان بودم در محيط فاسد قبل از انقلاب مے خواستم ڪار را رها كنم.
مے خواستم به دنبال هرزگے بروم و...
آن روز سرڪار نرفتم. ابراهيم هم سر ڪار نرفت. چون تا ظهر با من در خيابان راه رفت و حرف زد تا مرا هدايت ڪند.
صاحب ڪار من ڪه از بستگانم بود، دنبالم آمده بود. يڪباره مرا ديد. جلو آمد و يڪ ڪشيده محڪم در صورت ابراهيم زد!
فڪر ڪرده بود او باعث گمراهے من است!
اما ابراهيم ...
براي خدا صبر ڪرد ، صبر ڪرد تا توانست مرا آدم ڪند.
مرد صورتش خيس خيس شده بود
و با سڪوتش اين آيه را فرياد مے زد:
وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ ❂
✺و بخاطر پروردگارت صبر کن (مدثر/7)✺
📙 کتاب خدای خوب ابراهیم
🆔@shahid_hadi99
#سبڪ_عاشقے
📝|°جلوے نامحرم ڪه قرار مےگرفت، همیشه سر به زیر بود. هیچگاه با نامحرم در جاے خلوت قرار نمےگرفت.
هميشه در تلاش بود تا نگاه و خنده اش را حفظ ڪند. حتے خودش را تنبیه مےڪرد ڪه چرا چشمش ناخوداگاه به نامحرم افتاده.
براهیم مےدانست ڪه یڪے از بهترین راههاے نفوذ شیطان، از طريق جنس مخالف است. میخواست راه نفوذ شیطان را ببندد.
میخواست به این ڪلام خداے خوب خود عمل نماید :
🌸|°قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ
به مؤمنان بگو چشمهاے خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و دامان خود را از( بے عفتے) حفظ ڪنند. این براے آنان ( بهتر) و پاڪیزه تر است. خداوند به آنچه انجام مےدهند آگاه است. (نور/٣٠)
📕ڪتاب خداے خوب ابراهیم
@shahid_hadi99
#سبڪ_عاشقے
🌷|°قرار بود صبح زود با هم به جايے برويم. مے دانستم ڪار مهمے دارد. اما ابراهيم از من خواست به منزل يڪے از سادات محل برويم.
تا ظهر وقت ما گرفته شد. نمے دانستم چرا ابراهيم به اين پيرمرد سيد التماس مے ڪند! ماجرا از اين قرار بود ڪه پسر او، سيگار ڪشيده بود و پدر او را از خانه بيرون ڪرده بود. حالا ابراهيم آمده بود تا اين خانواده مومن را آشتے دهد. سرانجام توانست دل پدر را نرم ڪند. او براے تمام مردم محل اينگونه بود. ياد ڪلام نورانے خداے ابراهيم افتادم:
وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ. پر و بال (عطوفت) خود را براى مؤمنین فرود آر. (حجر/88)
📚برگرفته از ڪتاب خداے خوب ابراهيم
↝•°@shahid_hadi99
#سبڪ_عاشقے
📿ابراهیم تسبیح شاه مقصود قیمتے و زیبایے داشت. یڪے از رزمندگان به او گفت تسبیحت را به من مے دهے و ابراهیم همانجا تسبیح را داد. جایے دیگر پیراهن زیبایی داشت وقتی احساس ڪرد یڪے از دوستانش از آن پیراهن خوشش آمده پیراهن را در آورد و به او داد.
🔶 دنیا برایش هیچ ارزشے نداشت مگر اینڪه در این دنیا بتواند گره ای از مشڪلات مردم را بگشاید و یا بنده اے را با خدا آشتے دهد. نه به چیزے از مال دنیا دل بسته بود و نه دنیا را لایق دل بستن مے دانست. گویے آیه ۲۳ حدید در عمق وجودش نشسته بود.
📚خداے خوب ابراهیم
@shahid_hadi99
#سبڪ_عاشقے
همراه با ابراهیم به سمت مقر سپاه مے رفتیم تا وسایل لازم را براے رزمندگان تحویل بگیریم . صداے اذان ظهر ڪه آمد ، ماشین را در مقابل یڪ مسجد نگه داشت . گفتم : آقا ابراهیم ، بیا زودتر بریم مقر ، همونجا نماز رو مے خونیم . ما ڪه بیڪار نیستیم . داریم ڪار رزمنده ها رو انجام مے دهیم . این هم مثل نمازه با لبخندے بر لب نگاهم ڪرد و گفت : تموم این ڪارها بازیه . هدف از جنگ و جبهه و ... اینه ڪه نماز زنده بشه . هدف تمام ڪارهاے ما اینه ڪه ما عبد خدا و اهل نماز اول وقت بشیم . ان شاء الله اثر اهمیت به نماز اول وقت رو تو زندگے خودت مے بینے .🍃
ان الصلاه تنهی عن الفحشا و المنڪر***اقم الصلوه لذڪرے .
یقینا نماز ( انسان را ) از ڪارهاے زشت و ناپسند باز مے دارد . ( عنکبوت / ۴۵ )
به خاطر یاد من ، نماز را اقامه کن .( طه / ۱۴ )
📚 خداے خوب ابراهیم
@shahid_hadi99
#سبڪ_عاشقے
🌸|°یڪے از ویژگے هاے بارز ابراهیـم ڪمڪ و خدمت رسانے به مردم بود. یڪ روز ڪه هوا طوفانے بود و معابر را آب گرفته بود، ابراهیم پاچه هایش را بالا مے زند و افراد مُسن را ڪول مے ڪند و به مقصد هاے خود مے رساند. این گونه هم به مردم خدمت مے ڪرد و هم نفسش را پایمال مے ڪرد...
📙برگرفته از ڪتاب سلام بر ابراهیم
@shahid_hadi99
#سبڪ_عاشقے
🦋|°نيمه شب بود و ابراهیم و دوستانش در جلوے مسجد نشسته بودند.
ناگهان صداے آزار دهنده اے به گوش رسيد! پیت حلبے در جوے آب افتاده بود و با صدایش باعث اذیت مے شد. ابراهیم بدون این ڪه به ڪسے بگوید، خودش سمت جوے مے دود و حلبے را در مے آورد تا مردمے ڪه استراحت مے ڪنند اذيت نشوند. چرا ڪه خداے خوبش مے فرماید:
فَاسْتَبِقُوا الخیرات.
در نیڪے ها و اعمال خیر، سبقت بگیرید
(بقره/148)
📙برگرفته از ڪتاب خداے خوب ابراهيم
@shahid_hadi99