eitaa logo
سَلـٰام‌بَـرابراهـیم❀.•
514 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
86 فایل
"﷽" رفیق‌من،آرزو‌نڪـن‌شھید‌بشۍ؛ آرزوڪن، مثل‌شھـدا‌زندگۍڪنۍ♡:) ڪانال‌ِدیگمون: #نحوه‌آشنایےوعنایاٺ‌شھید @shahidhadi_61 تبادل: @shahidhadi_tb1 ڪُپے‌ڪردۍ‌دعاۍ‌فرج‌بخون 🕊 مطالب‌‌رگباری‌ڪپے‌نشه‌دوست‌عزیز🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
.• براے خداحافظے بر میگردمـ↻•° از این خبر خیلے خوشحال شدم.دلم مےخواست هر چه زودتر بروم و جاۍ پاۍ نورعلے را از نزدیڪ ببینم.از مادر شوهرم خواهش ڪردم خانه‌مان بماند.مریم و محدثخ را خانه گذاشتم و خودم با دختر چهار ساله‌ام صاحبه،به همراه خانم بلباسے،خانم خنڪدار،خانم شیرسوار و خانم باقرزاده از قائم‌شهر به طرف ڪردستان حرڪت ڪردیم. مریوان،سروآباد،سقز،بانه،سردشت و سنندج از جاهایے بود ڪه بازدید ڪردیم.مسئولین سپاه این شهرها و مردم آن استقبال گرمے از ما ڪردند. ........ روز بعد ڪردستان را ترڪ ڪردیم و به طرف‌ جبهه‌هاۍ جنوب رفتیم.به هفت‌تپه ڪه رسیدیم،شام را آنجا خوردیم و استراحت ڪردیم.قبل از اذان صبح با صداۍ نیروهاۍ بسیجے بیدار شدیم.داشتند آموش نظامے مےدیدند.من و خانوم بلباسے از محل استراحت‌مان بیرون رفتیم.صداۍ فرمانده نیروها،سڪوت و آرامش صبح را شڪسته بود: _قدم رو...یڪ...دو....سه...یڪ...دو....سه و صداۍ چند شلیڪ هوایے بلند شد.ناخودآگاه یاد نورعلے افتادم.انگار صداۍ نورعلے بین نیروها بود ڪه به نیروها آموزش مےداد.دلم گرفت.بغض ڪردم و به یاد آن‌ روزها اشڪ از چشمانم جارۍ شد... ........ روز بعد مسئولین بازدید عده‌اۍ از همسران شهدا را راهنمایے ڪردند و آن‌ها را با خود به مناطقے بردند ڪه محل شهادت همسران‌شان بود،اما خاڪے ڪه نورعلے روۍ آن به شهادت رسیده بود یعنے نمڪ زار شهر فاو در خاڪ عراق بود و این امڪان براۍ من وجود نداشت ڪه آن خاڪ را با دسن‌هام لمس ڪنم؛بنابراین روۍ تپه‌اۍ ایستادم و با حسرت به آن سوۍ رودخانه‌ۍ اروند چشم دوختم. صداۍ توپ و تانڪ و سوت خمپاره و صفیر رگبار گلوله در گوشم جان گرفت.آقاۍ اسلامے از همرزمام نورعلے،خاطره‌ۍ آن روزها را گفته بود.همان‌طور ڪه روۍ تپه ایستاده بودم به تدریج خاطراتے از زبان آقاۍ اسلامے شنیده بودم در ذهنم تڪرار شد و جان گرفت: _دۍ ماه ۱۳۶۴ از سپاه پاسداران به لشڪر ۲۵ ڪربلا ابلاغ شد تا به منطقه‌ۍ آبادان و خرمشهر برویم.شبانه با ڪامیون به سمت منطقه حرڪت ڪردیم به مدت یڪ‌ماه در شرایطے در منطقه مستقر شدیم ڪه از لحاظ ایمنے و امنیتے هیچ گونه ارتباطے با عقبه نداشتیپ.به سه گروه تقسیم شدیم و غواصے را به طور ڪامل در رودخانه‌ۍ بهمن شیر آموزش دیدیم.بعد از آموزش غواصے در همان منطقه مانور عملیاتے انجام داد و راهے اروندرود شدیم و در پاسگاه (فرخ‌پے) براۍ آماده سازۍ خط عملیاتے مستقر شدیم ادامھ‌دارد... 📚بر اساس خاطراتے از سڪینھ عبدۍ همسر سردار شھید نورعلے‌ یونسے |° کپی به شرط دعای خیر ↝•°@shahid_hadi99