#ز_تبارزهرا🌿.•
مـــن چـــادرے ام..
ســادگـے چـــادرم را،
بہ هزاران مـُد هاے رنگارنگ روز
ترجیح میدهم
چـادر مادرم زهـرا (سلام الله علیھا)
مُدِ تمـامے روزهاے عـمـر من اســت.
#عاشقانھمھدوۍッ
「 @shahid_hadi99 」
#حڪمتعلوے
•
حضـرتامیرالمؤمنینعلےعلیهالسلام فرمودند:
به فرزنـدش امـام حسـن عليهالسّلام فرمـود: پسـرم چھار چيز از من ياد گير (در خوبےها)، و چھار چيز به خاطر بسپار (هشدارها)، كه تا به آنھا عمل
مےڪنے زيان نبينے:
✽خوبےها:
↵ همانـا ارزشمندترين بےنيازۍعقـل اسٺ،
↵ و بزرگـترين فقـربےخردۍاست،
↵ و ترسناڪترينتنھايےخودپسندۍ اسٺ
↵ و گرامےترينارزشخانوادگے،اخلـاق نيڪوست.
✽هشدارها:
↵ پسـرماز دوستےبا احمـق بپرهيز،چرا ڪهمےخواهدبهتونفعےرساندامّا دچار زيانت مےڪند.
↵ از دوستےبا بخيـل بپرهيز، زيرا آنچه را ڪهسخٺبهآننيازدارۍاز تودريغ مےدارد.
↵ و از دوستے با بدڪار بپرهيز، ڪه با اندڪ بھايے تو را مے فروشد.
↵ و ازدوستےبادروغگـوبپرهيز،ڪهاو به سـرابماند: دور را بهتونزديڪ، ونزديڪ رادورمےنماياند
📜 نھج البلاغہ،حڪمت۳۸
•
◍⃟🦋 @shahid_hadi99
#استورے🌱
بر سر سفره افطــاࢪ بهـ غذآ لب ݩزنم
ٺآ زماݩے ڪہ مؤذن بِبَرد نام علے♥️
#عاشقانھمھدوۍッ
•┈┈••✾
↳|•@shahid_hadi99
سَلـٰامبَـرابراهـیم❀.•
<درحسـرٺدیدارطُآوارهٺریـنم🍁> • #عاشقانھمھدوۍッ #اللھمعجلالولیڪالفـرج.. • ◍⃟🦋 @shahid_hadi99
تَنھااگـر
بھخَلوٺ رویا
نِشستهام
شادَمڪھباخیاݪِ تو
تَنھانِشستهام..💔
تحدیر جزء 9 .mp3
4.88M
🌙: #ویژهبرنامهماھمبارڪرمضان
تلاوت هرروز یڪ جزء از قرآن ڪریمـ📖
بھ صورت تحدیر(تندخوانے)
[• #جزءنـهـمـــ •]
@shahid_hadi99
#یھحرفناب🦋.•
خدا مھــربانتر از آن است ڪه با
چند گـناه بنده خود را دور بیاندازد!
ولےشـــیطاندائمادرحالناامید
ڪردنانسان استیڪ آدمگنهڪار
اگراحساسمےڪندخــدادیگر به
او نــگاهنمےڪندباید بـدانداین
ناامــیدی القا همان شیطانےاست
ڪه او را وادار به گناه ڪردن کرده
در نتیجه نــباید به احساس منفے
خــود اعــتنا ڪند.
👤حجتالاسلامپناهیان
#عاشقانھمھدوۍッ
「 @shahid_hadi99 」
#هادےدلـــــہا
#پارت_شصت_ویڪم
ایران در غم شهادت غریبانه شهید حججی گریست.🌷😭
یک جوان بیست و پنج ساله که غوغا کرد...
دلمون میخواست صبر کنیم تا حداقل هفت روز از شهادت شهید حججی بگذره اما رزروهتل، کارت هایی که چاپ شده بود و...
مانعمون بود خیلی از دوستامون از شهرستان رو دعوت کرده بودیم
بیست وپنج مرداد ماه مامان محسن و خواهرش اومدن دنبالم تا بریم آرایشگاه
لباس عروس من بر خلاف مال عطیه به سبک انگلیسی بود آستین بلند، دامن بدون دنباله و یقه کامل بسته بخاطر همین دیگه کت نگرفتیم برای روش یه شنل و چادر..
محسن به گوشیم زنگ زد و گفت نیم ساعت دیگه میام دنبالت.
گوشی حسین رو برداشتم و تو صفحه اینستاش نوشتم👇😔
"برادر عزیزتر از جانم امروز راهی خانه بخت میشوم.. #جای_خالیت بیشتر از همیشه نمایان هست.. من حتی مثل سایر خواهران شهدا امروز نمیتوانم بر سر #مزار برادر شهیدم باشم..😞
چون مزار برادرم #خالی است حتی یک دست از تو در مزار نیست😭😭
من امروز قبل از هتل طبق وصیتت باید سر مزار شهید دیگر باشم #شهید_آقاسید_محمدحسین_میردوستی🌷
وای #حسینم امروز 19 ماه از گمنامی تو میگذرد😭
یک نشانی به دل نازک خواهرت امروزمنتظر حضورت و حس آغوش برادرانت در عروسیم هستم"" "..😔
سخت بود اما رفتیم یادمان حسین برام مهم نبود نگاههای ترحم آمیز کسانی که در بهشت زهرا بودن
خم شدم چادرم رو انداختم روی صورتم و صورتم رو گذاشتم روی مزار خالی
حسینم پاشو پاشو بیا از غربت
حسین تو رو جان زینب امشب بیا😭😭😭😭
محسن: زینب پاشو تو رو خدا.. پاشو نو عروسم😰پاشو بریم به خدا حسین میاد
عزیز دلم پاشو حالت بد میشه خانمم😢
_یه دقیقه محسن تو رو خدا فقط یه دقیقه😭🙏
بعد از حدود یک ساعت از اون یادمان دل کندم..
وقتی رسیدیم به ماشین تا محسن اومد کمکم کنه تا سوار ماشین بشم که صدای گریه اش بلند شد
محسن: بیا این گل از یادمان باهات اومده.. حسین جوابت داده😭😍
ادامه دارد...
نام نویسنده؛بانومینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
#هادےدلـــــہا
#پارت_شصت_ودوم
زندگی دو نفره من و محسن شروع شد..
ولی دقیقا دو روز بعد از شروع زندگیمون به محسن زنگ زدن وگفتن 15 شهریور اعزامشون به #سوریه است😢😰
داشتم سفره میچیدم که محسن از اتاق خواب خارج شد
_ چی شد؟
محسن: هیچی گفتن 15 شهریور اعزاممونه
_ محسن..؟😢
محسن: جانم
_ بری چی میشه؟😢
محسن: هیچی نمیشه سر مر گنده بر میگردم.😁 اعزام اولم نیست که، بادمجون بم آفت نداره.😜حالا بیا بشین ناهار بخوریم.. شب خونه مامان اینا دعوتیم
_ باید بهم قول بدی برگردی☹️
محسن: اووووووه کو تا پانزدهم شهریور
روزها میگذشت وفقط #پنج روز تا اعزام #محسن مونده بود..
من داشتم تو سر رسیدم اسامی شهدای دهه هفتادی رو لیست میکردم
محسنم کتاب " سلام برابراهیم" رو میخوند. سرم رو بلند کردم چشمم افتاد به لکه خونی که روی کتاب دست محسن بود
_ محسن این لکه خونه روی کتاب چیه؟😰
محسن:
_لکه خون یه شهیده البته چند روز قبل از شهادتش.. تو هم صبور باش یه روزی راز این کتاب رو میفهمی..😊
تا اومدم سؤالی بپرسم گوشیم زنگ خورد📲
به اسم مخاطب که نگاه کردم یه لبخند اومد روی لبم.. وقتی گوشیم رو قطع کردم رو به محسن گفتم
_خانم مهدی بود برای امشب دعوتمون کرد شام
اون شب فهمید تو این اعزام همه بچه ها میرن جز شوهر عطیه
فقط دو روز موند که محسن بره
اما بهش زنگ زدن باید بره ناحیه برای....😔
ادامه دارد...
نام نویسنده؛بانومینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
#هادےدلـــــہا
#پارت_شصت_وسوم
ناهارم رو درست کرده بودم که صدای زنگ در بلند شد.
محسن بود از ناحیه اعزامی بهش
اورکت، سربند، بازوبند، لباس نظامی داده بودن.
تا چشمم به وسایل افتاد اشکام جاری شد😭
محسن: الان گریه ات براچیه؟😐من اینجام حالا کو تا اعزام.. محمد زنگ زده بود که فردا خانم ها رو ببریم ثبت نام برای پیش دانشگاهی.. الانم پاشو ناهارو بیار گشنمه😁
_میل ندارم میارم تو بخور😞
محسن:منم نمیخورم پس😒
به خاطر محسن ناهار ریختم که مثلا بخوریم
ولی چه خوردنی؛ داشتیم با غذامون بازی میکردیم..😞😞
شام مامان دعوتمون کرد اونجا مجبوری مجبوری هردومون چند قاشق خوردیم.
فردا رفتیم اسممون رو ثبت نام کنیم
عطیه تا من رو دید گفت
_چی شده؟ چرا رنگ به رخ نداری؟😢
_محسن داره میره سوریه😔
عطیه: خب بره مگه بار اولشه که میخواد بره؟ از تو بعیده جمع کن خودتو😕
بالاخره روز اعزام #محسن رسید...
همه رفتیم خونه پدر شوهرم.. خواهرشوهرم، همسرش، برادر شوهرم،
خانواده خودم هم بودن
بعد از خداحافظیِ همه، من موندم و محسن...
محسن: درست درس بخون تا چشم بهم بزنی دوماه شده من برگشتم😊گریه هم نکنیا خانم کوچولوی من.😉
محسن رفت و #سختی های من شروع شد..
با هر زنگ در و تلفن یه بار میمردم😰
باز هم بهار بود که با حضور خواهرانه اش منو آروم کرد.
قرار بود امشب هم بیاد پیشم بمونه
داشتم تو تلگرام میچرخیدم که دیدم👇
رایزنی ها در مورد تحویل پیکر شهید #حججی🌷 ادامه داره و ملت منتظر اومدن پیکر یه قهرمان هستن..
تا اومدنِ بهار مونده بود پاشدم رفتم تو اتاق خوابمون
چشمم خورد به کتابی که روی میز محسن بود #اتل_متل_عشق
کتاب رو برداشتم ورق زدم
بعضی از شعرها گوشه اش تا شده بود
یکی رو باز کردم..
ادامه دارد...
نام نویسنده؛بانومینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
#هادےدلـــــہا
#پارت_شصت_وچہارم
اتل متل یه مادر
چشاش به در خشکیده
فرزند دلبندشو
چندسال که ندیده😔
فرزند خوب و رعناش
رشید بود و جوون بود
بین جوونای شهر
یه روزی قهرمون بود
یه روزی فرزند نازش
اومد نشست کنارش
تموم حرفاشو زد
با چشمای قشنگش😍
میخواست بره بجنگه
با دشمنای ایران
با دشمنای قرآن
دشمن دین و قرآن
جوون بود و قهرمون
می خواست که پهلون شه
عاشورایی بمیره💔
تو جبهه غرق خون شه
اون مادر مهربون
راضی شد و غصه خورد😔😊
یاد فراق فرزند
قلب اونو میفشرد💔
آورد برا بدرقه
قرآن و یه کاسه آب
اما دل اون مادر
سوختش و گردید کباب😔
یه روز یه ماه نه چندسال
عزیز اون نیومد
جوون خوب و نازش
حالا دیگه #مفقوده
انگار که سرو و رعناش
از ابتدا نبوده
هر روز براش یه سال بود
با غصه میکشید آه😔
میگفت میاد یه روزی
فرزند خوبم از راه
جمعه دلش میگرفت
دعای ندبه میخوند
صدای گریه، زاریش
دل سنگ و می سوزوند😢😞
میگفت عزیز مادر
بگو به من کجایی
خیلی قشنگ میدونم
الان پیش خدایی
اون مادر منتظر
یه سال که رفت به مکه
گفت به خدا کو بچم
مجنونه یا تو فکه
رفت تو بقیع و داد زد
بچه من #مفقوده
سرباز فرزندتون
بوده یا نبوده؟؟
اسیره یا شهیده
جوونه یا پیر شده
بچم و سالم میخوام
اومدنش دیر شده
صبرم دیگه تمومه
بسه برام جدایی😭
بچم و سالم میخوام
عزیزکم کجایی؟
وقتی برگشت ایران
وقتی به خونه رسید
از پسر عزیزش
خبرهایی رو شنید
فرزند خوب و رعناش
دیگه به خونه اومد
سالم و دست نخورده
از زیر خاک در اومد
وقتی شعر تموم شد دیدم اشکام روی صورتم نشسته😭
همین موقع صدای زنگ در خونه بلند شد...
ادامه دارد...
نام نویسنده؛ بانومینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
#هادےدلـــــہا
#پارت_شصت_وپنجم
درب رو برای بهار باز کردم.
تا بهار این چهار طبقه بیاد بالا چند دقیقه ای طول میکشه رفتم صورتم رو بشورم که هم دعوام نکنه هم نگرانم نباشه😅🙈
بالاخره بهار پشت در نمایان شد.
مشکوکانه به صورتم نگاه کرد🤔
وگفت: گریه کردی؟
از ترسم سریع خودم رو لو دادم و گفتم : بخدا برای محسن نبود
این کتاب خوندم ( اشاره کردم به کتاب شعر محسن)
بهار : عه کتاب اتل متل عشق خون
من عاشق این کتابم حالا تو کدوم شعرش رو خوندی؟
_مادر #مفقودالاثر😢
بهار: میدونستی این شعر و خیلی از شعرهای این کتاب از روی واقعیته؟
_نه یعنی چی؟😢
بهار وایسا من برم شام بیارم تو سر سفره برام تعریف کن
بهار: باشه، شام چی گذاشتی؟
_سالاد ماکارانی😁
بهار میگم تو خبر داری تحویل پیکر شهید حججی چی شد؟😰
تو کانال های مجازی که هر روز یه چیزی میگن..
بهار: از شبکه خبر و یک باید اخبار رو پیگیری کنی
تا جایی که من میدونم دنبال تحویل پیکر هستن
_بهار بیا شام
خب حالا تعریف کن
بهار: ببین یه شهید #مفقودالاثر بوده
هیچ اثری ازش پیدا نمیشه
تا مامانش میره مکه تو کعبه میگه بچم باید صحیح و سالم برگرده
وقتی بر میگرده ایران دقیقا مثل خواسته اش بچه اش صحیح و سالم برمیگرده ایران
وقتی تو رفتی وسایل شام رو بیاری کتاب رو نگاه کردم دیدم #محسن بیشتر شعرهایی که از روی حقیقت نوشته شده رو علامت زده
اون شب با بهار یه عالمه حرف زدیم
بالاخره اول مهر شد و من و عطیه راهی مدرسه شدیم.
خبر شگفت آوری شنیدیم
ششم مهر #تشییع_پیکرشهیدحججی🌷 در تهران هست
قرار شده همه خانمها با هم بریم..
ادامه دارد...
نام نویسنده؛ بانومینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
#هادےدلـــــہا
#پارت_شصت_وششم
روسری مشکی و مانتو مشکی رو پوشیدم و داشتم چادر سر میکردم که زنگ خونه به صدا در اومد.
بهار، عطیه، مهدیه و زهرا اومده بودن بریم مراسم شهید حججی
تا سوار ماشین شدم عطیه گفت: چرا رنگ رخ نداری؟
_ نمیدونم سه چهار روزه کلا سرگیجه دارم☹️
بهار: ان شاءالله داری میمیری😁
تا حالا اونقدر جمعیت یه جا ندیده بودم😯
زمین و زمان اومده بودن تا تو بدرقه این جوان دهه هفتادی شرکت کنن.
اونقدر گریه کرده بودم که حالت تهوع ام شدیدتر شده بود😣
بهار: بشینید این نادان رو ببریم دکتر😬😒
وقتی چشمامو باز کردم دیدم پدر شوهرم و مادر شوهرم اونجان
باباحسین: بابا جان خوبی؟
مامان جون: دختر گلم از این به بعد تا اومدن محسن بایدخیلی مواظب خودت واین امانت الهی باشی😍😊
متعجب و شرم زده بودم از حرفا🙈
تا مادر شوهرم گفت: عزیز دلم #مادر شدی بارداری دخترم
زنگ زدم مادرت هم بیاد☺️😊
دیگه نباید خونه تنها باشی
تو اولین ارتباطت با #محسن باید بگی بارداری تا اونم بیشتر مواظب خودش باشه
اون شب مادر شوهرم نذاشت برم خونه خودمون.
ته یه هفته بعد هیچ ارتباطی با محسن نداشتم
ولی وقتی بهش گفتم خیلی خوش حال شد😅😌😍
ادامه دارد...
نام نویسنده؛بانومینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
@asheghane_mazhabii
#هادےدلـــــہا
#پارت_شصت_وهفتم
🍀راوی عطیه 🍀
دوروز بود خونمون شبیه غمکده بود😔
هیچ حرفی بین من و محمد رد و بدل نشده حتی در حد سلام..
میدونستم تقصیر خودمه
محمد وقتی اومد خواستگاریم بهم گفت
#پاسدارصابرین بودن سخت تر از بقیه پاسدارهاست
منم با عشق #بله گفتم❤️
اما الان نمیدونم چرا کم آوردم
دو روز محمد اومد خونه گفت باید بره #مرز..
قاطی کردم داد وبیداد گذاشتم بعدشم قهر کردم😔☹️
محمدم رفت مزار شهدا تا آروم بشم ولی میبینم واقعا باید صبور باشم.
تو اتاق خواب نشسته بودم که گوشیم زنگ خورد بهار بود
_ الو سلام خوبی؟
بهار: سلام عطیه خانوم مرسی، یادت نره بری دنبال زینب بیای خونه ما.
_ نه داشتم حاضر میشدم برم دنبالش
(چند روز پیش همه خونه مهدیه اینا بودیم زینب گفت دلش آش دوغ میخواد حالا امروز مامان بهار درست کرده و همه مون رو دعوت کرده)
از اتاق خواب خارج شدم و بلند گفتم :
من دارم میرم دنبال خانم محسن تا با هم بریم خونه بهار
محمد: عطیه بسه عزیزم😢🙏
دو روزه یک کلمه با من حرف نزدی😔
_ محمد میفهمی هربار که میری مأموریت با هر زنگ تلفن و در، میمیرم😔
میگم نکنه مجروح شد، نکنه شهید شد😰😭
محمد:خسته شدی؟
فکر میکردم دختری که ابراهیم هادی عطیه اش کرده #صبورتر باشه😊
_ خسته نشدم
من عاشقتم😍
فقط قول بده بازم سالم برگردی
محمد: روی چشم😊☺️
خم شد گوشه چادرم رو بوسید🙈
محسن: برو به سلامت خانم گلم
_زینب جان بیا پایین خواهرجان بریم
زینب: سلام خوبی؟
محمد آقا رفت مرز؟
_نه شب میره☹️
زینب: به سلامتی
از صبح اونقدر دلشوره دارم
حالت تهوع، سرگیجه😣
_ان شاءالله خیره
دینگ دینگ بهی درو باز کن ماییم😁
بهار: زینب بی تربیت بهی چیه
بدو بیا بالا جوجه نازم
همه اومده بودن داشتیم آش میخوردیم
که دیدم آلارم اس ام اس گوشیم روشن خاموش میشه
همسرم
"" " عطیه جان برنامه امشب کنسل شده
افتاد برا چند روز بعد، به گوشی خانم رضایی زنگ میزنم بگو حتما جواب بدن "" "
جواب دادم چیزی شده محمد؟
محمد" "" آره، محسن ومهدی مجروح شدن، تو سروصدا نکن چون شرایط خانم محسن سخته بذار خانم رضایی بگه به هر دوشون
خواهر و خانوم مهدی هم اونجان؟ "" "
_ یا امام حسین😱😰
جان عطیه مجروح شدن؟
محمد:" "" اره بخدا الان تو اتاق عملن"" "
به بهار اس دادم
بهار سید الان بهت زنگ میزنه باهات کار مهمی داره...
ادامه دارد...
نام نویسنده؛بانومینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
@asheghane_mazhabii
#هادےدلـــــہا
#پارت_شصت_وهشتم
🍀راوے بهار🍀
وقتی اس ام اس عطیه رو دیدم زیر پام خالی شد😰 ولی مجبور شدم وانمود کنم خوبم😊
گووشیم زنگ خورد.
اسم آقای علوی روی گوشیم نمایان شد
_ بچه ها من برم دوغ بیارم
رفتم تو آشپزخانه در رو بستم
_ الو سلام آقای علوی خوب هستید؟
عطیه گفت چی شده
ولی توضیح نداد
حال #محسن و #مهدی چطوره؟😰
سید: سلام ای حال ما هم تعریفی نداره
#محسن دو سه تا #تیر خورده به پشت #کمرش
#مهدی هم #تیر به #پاهاش خورده
عطیه گفت خانم محسن و مهدی اونجان
لطفا شما بهشون بگید. اینا الان تو اتاق عملن تا ساعت نه ده به هوش میان ان شاءالله🙏
فقط تو رو خدا مواظب حال خانم محسن باشید موقعه انتقال به ایران خیلی نگران حال خانمش بوده😔
_ باشه نگران نباشید
فعلا یاعلی
محمد : یاعلی
گوشی رو که قطع کردم چند دقیقه صبر کردم تا حالم آروم بشه بعد گفتم:
عطیه جان بیا این پارچ های آب رو ببر
تا وارد اتاق شدم دیدم
مهدیه میگه : عطیه چیه گرفته ای؟😄
زینب: خخخخخ محمد میخواد بره مرز برا همونه😁
مهدیه: اوخی
راستی زینب الان چند ماهته؟
زینب: دو ماه میزان با رفتن محسن
ده روز دگ #محسن میاد☺️
با گوشیم به همه به جز مهدیه، عاطفه و زینب اس دادم چی شده و گفتم یه چیزی بهونه کنید و برید..
محدثه: بهار جون خیلی چسبید ما بریم میخوایم بریم بهشت زهرا
زینب: منم میام خیلی #ناآرومم😢
_ تو بمون با عاطفه، عطیه و مهدیه میریم پیش #شهیدمحمدرضا(دهقان امیری)
زینب: باشه
سوار ماشین شدیم
زینب: عطیه این همه گرفتگی واقعا فقط به خاطر یه اعزامه؟
_ زینب گاهی واقعا میترسم😔
زینب: دیگه یاد گرفتم که یه سری باید فدا بشن، حرف بشنون تا بقیه تو امنیت باشن..
قبل از شهادت حسین خیلی ناآرومی میکردم ولی با دیدن صبوری خانم صفری تبار، محرابی پناه، بابایی زاده و... صبور شدم
بالاخره رسیدیم چیذر
_ عطیه شما برو آب بیار
عطیه: چشم
_ بچه ها امروز خودتون گفتید باید یه سری فدا بشن گاهی بین حرف و عمل فاصله زیاده الان خدا بهتون یه فرصت عمل به حرفاتون داده
مهدیه: بهار تو رو خدا داداشم شهید شده؟
نگاهم افتاد به زینب آروم بود و فقط اشکاش میریخت😔
_ نه عزیزم دیروز تو سوریه یه عملیات میشه #مهدی و #محسن مجروح میشن ولی بخدا حالشون خوبه
عاطفه: یا حضرت زینب😱
مهدیه:☹️
_ زینب دخترم یه چیزی بگو
زینب: بریم بیماریستان..😔
ادامه دارد...
نام نویسنده؛بانومینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
@asheghane_mazhabii
سَلـٰامبَـرابراهـیم❀.•
#به_روز_باشیم 😉
﹝✯رویای نیمه شب✯﹞
💍 پدربزرگ از پشت قفسه ها بیرون آمد و به گوشواره اے زیبا و گران بها ڪه من طراحے ڪرده و ساخته بودم،اشاره ڪرد.
💍 خوشحال شدم ڪه آن را براے ریحانه انتخاب ڪرده بود؛هرچند بعید میدیدم ڪه مادرش زیر بار قیمت آن بود.
💍 گوشواره را بیرون آوردم و به پدربزرگ دادم. طراحے و ساخت این گوشواره را گرفت و ورانداز ڪرد. واقعا قشنگند،ولی ما چیزی ارزان قیمت میخواهیم.
💍 مادر ریحانه گوشواره ها را روی مخمل گذاشت،با نگاه گوشواره های قبلی را جست و جو ڪرد. پدربزرگ گوشواره های گران بها را توی جعبه ڪوچڪے گذاشت جعبه را به طرف مادر ریحانه سراند.
💍 از قضا قیمت این گوشواره ها دو دینار است. در دلم به پدر بزرگ آفرین گفتم از خدا میخواستم ڪه ریحانه صاحب آن گوشواره ها شود. قیمت واقعی اش ده دینار بود یڪ هفته روی آن زحمت ڪشیده بودم.
📚نویسنده∶ آقای مظفر سالاری
#معرفےڪتاب
↯📿🌙
@shahid_hadi99
🌿🌿🌿
🌿🌈
🌿
↵همهـ چیـز تقصیر اولین
دیدار بـود!
حسیـــݩ جاݩمـ♥
#پروف
#زتبارحسیـــݩ
🌿
🌿🌈
🌿🌿🌿➣ @shahid_hadi99
🌿🌿🌿
🌿🌈
🌿
↜مـاجڔا از آنجایے شروع شـد
ڪهـ شدیمـ عاشـ حسین ــق↝
#پروف😍
#زتبارحسیـــݩ♥
🌿
🌿🌈
🌿🌿🌿➣ @shahid_hadi99
🌙🌼..
اللَّھمَّ صَـلِّ عَلَے عَلِے بْنِ مُوسَے الرِّضَا الْمُرْتَضَے الْـإِمَامِ التَّقِے النَّقِے
وَ حُجَّتِڪ عَلَے مَـنْ فَـوْقَ الْـأَرْضِ وَ مَـنْ تَحـتَ الثَّرَے الصِّـدِّيقِ الشَّھيدِ
صَلـاَةً ڪثِيرَةً تَامَّـةً زَاڪيَةً مُتَوَاصِـلَةً مُتَـوَاتِرَةً مُتَرَادِفَـةً ڪأَفْضَـلِ مَـا صَلَّيْتَ عَلَے أَحَـدٍ مِـنْ أَوْلِيَائِڪ♥️.•
.
#السلـامعلیڪیاعلےابنموسےالـرضا^•
『 @shahid_hadi99 』
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
وفات ام المومنین حضرت خدیجه ( سلام الله علیها) را به همه مسلمانان و شیعیان تسلیت عرض می کنیم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@shahid_hadi99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❥حقايقے درباره حضرت خديجه سلام الله علیھا در بياناٺ رهبرانقلاب
•
شرح فضایل خارق العاده از حضرٺ ڪه در ڪس دیگرۍ نبود
وفاٺ شھادٺ گونهۍ حضرٺخدیجه سلام الله علیھا تسلیٺ باد🥀
•
◍⃟🖤 @shahid_hadi99
نمازشبخونآ
عشقاےخدآ
بندههاۍمحبوبِرَب
فرشتہهاۍزمینے😍🌱
پاشینبهقولتونعملڪنین💪
ازالانتاسحروقتہ
#براماهمدعاڪنین💜🖇
#قبولباشہدلبریتون(:
#تلنگرانه
°↺متنے ساده ولے سنگین
پیش اقا امام زمان بودم
اقا داشت ڪارامو و گناهامو میدید گریه میڪرد😔
گفتم:اقا
اقا گفت:جان اقا؟؟؟؟ به من نگو اقا بگو بابا😭💔
سرمو انداختم پایین 😢
گفتم:بابا 😍 شرمندم از گناه
اقا گفت:نبینم سرت پایین باشه ها عیب نداره بچه هر ڪارے ڪنه پاے باباش مینویسن💔
میفهمے یعنے چے؟؟؟
#التماس_تفکر
↯♡•°
@shahid_hadi99
#دلدادگےشبانھ 🌙^°
↶• آدابے برای داشتن خوابے پر معنویت برڪت..
.
↫• تلاوت آیت الڪرسے:
" اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ.
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ.
اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ."🦋
.
↭• تسبیحاتـ حضرتـ زهرا ڪه نیرو بخشِ :
³⁴بار الله اڪبر، ³³بار الحمدلله، ³³بار سبحان الله🕊
.
•↫ 4توصیه پیامبـر قبل خوابـ:
.
❃1). ﺧﺘﻢ ڪردن سه بار سوره توحید..↴••
" ﺑِﺴْﻢِ ﺍﻟﻠﻪِ ﺍﻟﺮَّﺣْﻤﻦِ ﺍﻟﺮَّﺣﻴﻢِ
ﻗُﻞْ ﻫُﻮَ ﺍﻟﻠﻪُ ﺃَﺣَﺪٌ. ﺍﻟﻠَّﻪُ ﺍﻟﺼَّﻤَﺪُ. ﻟَﻢْ ﻳَﻠِﺪْ ﻭَﻟَﻢْ ﻳُﻮﻟَﺪْ. ﻭَﻟَﻢْ ﻳَﻜُﻦ ﻟَّﻪُ ﻛُﻔُـﻮﺍً ﺃَﺣَﺪٌ."♥
.
❃2) شفاعت پیامبـران:
ﺍَﻟﻠّھُﻢَّ ﺻَﻞِّ عَلے ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍوِّ ﻋَﻠَﻲ جمیع ﺍﻻَﻧْﺒِﻴﺎﺀِ ﻭَﺍﻟﻤُﺮْﺳَﻠﻴﻦ.َ 🍀
.
❃3). برای همه دعاڪنیم:
ﺍَللّھُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮْ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎتـِ.. 🤲🏻
.
❃4) ﺣﺞ ﻭﺍﺟﺐ ﻭ ﻋﻤﺮﻩ بریم باگفتن: ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠّﻪِ ﻭَ ﻻﺍِﻟﻪَﺍِﻻَّ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻭَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍَڪْﺒَﺮُ.🌸🌱
.
↫• تلاوت معوذتین هم بسیار موڪد هست: ↯
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
°°قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ.
مَلِکِ النّاسِ. إِلهِ النّاسِ.
مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاسِ.
الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النّاسِ.
مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ°°🌏
.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
°°قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ
مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ
وَ مِنْ شَرِّ غاسِق إِذا وَقَبَ
وَ مِنْ شَرِّ النَّفّاثاتِ فِی الْعُقَدِ
وَ مِنْ شَرِّ حاسِد إِذا حَسَدَ°°🌈
↫• آیه آخر سوره مبارڪه ڪھف: بیداری نماز شب وصبح..
•• قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا🌹🍃
بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما؛ "امتیازم این است که" به من وحے مےشود ڪه تنھا معبودتان معبود یگانه است؛ پس هر ڪه به لقای پروردگارش امید دارد، باید ڪاری شایسته انجام دهد، و هیچ ڪس را در عبادت پروردگارش شریڪ نڪند!
آیه ۱۱۰ سوره مبارکه کھف📚••
.
↫• سوره ى تڪاثر سفارش امام صادق"؏"↜در امان ماندن از عذاب قبر:
^^ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَلْھاكُمُ التَّكَاثُرُ⚜حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ⚜ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ⚜كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ⚜ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ⚜ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ⚜ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ^^
.
↫• سه مرتبه گفتنِ:
⛓یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ
برابر باهزار رڪعت نماز خوانده شده..⛓
.
↫• پیامبر اڪرم(ص) مےفرمایند: هر ڪس آیه «شھداللّه» در وقت خواب بخواند، خداوند هفتاد هزار فرشته به واسطه آن خلق مےڪند ڪه تا روز قیامت برای او طلب آمرزش ڪنند..〖آل عمران آیه۱۸〗
✨شَھِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ✨
.
•↺با #وضو بخوابیم💧.•
.
▒⇵🌙🌵•^
.『@shahid_hadi99
••📖••
﹝دعای سحر ♥️﹞
•↺بسم الله الرحمن الرحیم
↯ اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ بَهاَّئِڪ بِاَبْهاهُ وَڪُلُّ بَهاَّئِڪَ بَهِےُّ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِبَهاَّئِڪَ ڪُّلِّهِاَ،اللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ جَمالِڪَ بِاَجْمَلِهِ وَڪُلُّ جَمالِڪَ جَمیلٌ ،اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِجَمالِڪَ ڪُلِّهِ،
اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ جَلالِڪَ بِاَجَلِّهِ وَڪُلُّ جَلالِڪَ جَلیلٌ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِجَلالِڪ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ عَظَمَتِڪَ بِاَعْظَمِها وَڪلُّ عَظَمَتِڪَ عَظَیمَهٌ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِعَظَمَتِڪَ ڪُلِّها، اَللّهُمَّ اِنّے اَسَئَلُڪَ مِنْ نُورِڪَ بِاَنْوَرِهِ وَڪُلُّ نُورِڪَ نَیِّرٌ،اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِنُورِڪَ ڪُلِّهِ ،اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ رَحْمَتِڪَ بِاَوْسَعِها وَڪُلُّ رَحْمَتِڪَ واسِعَهٌ،
اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِرَحْمَتِڪَ ڪَلِّها،اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ ڪَلِماتِڪَ بِاَتَمِّها وَڪُلُّ ڪَلِماتِڪَ تاَّمَّهٌ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ ڪَمالِڪَ بِاَڪمَلِهِ وَڪُلُّ ڪَمالِڪَ ڪامِلٌ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِڪَمالِڪَ ڪُلِّهِ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ اَسماَّئِڪَ بِاَڪَبَرِها وَڪُلُّ اَسْماَّئِڪَ ڪَبیرَهٌ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ عِزَّتِڪَ باَعَزِّها وَڪُلُّ عِزَّتِڪَ عَزیزَهٌ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِعِزَّتِڪَ ڪُلِّها ،اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ مَشِیَّتِڪَ بِاَمْضاها وَڪُلُّ مَشِیَّتِڪَ ماضِیَهٌ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِمَشِیَّتِڪُ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ قُدْرَتِڪَ بِالْقُدْرَهِ الَّتے اسْتَطَلْتَ بِها عَلےکُلِّشَےْءٍ وَ ڪُلُّ قُدْرَتِڪَ مُسْتَطیلَهٌ ،اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪ بِقُدْرَتِڪ ڪُلِّهاْ ،اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ عِلْمِڪَ بِاَنْفَذِهِ وَ ڪُلُّ عِلْمِڪَ نافِذٌ ،اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِعِلْمِڪَ ڪُلِّهِ ،اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ قَوْلِڪَ بِاَرْضاهُ وَ ڪُلُّ قَوْلِڪَ رَضِےُّ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِقَوْلِڪَ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنَْ مَساَّئِلِڪَ بِاَحَبِّها اِلَیْڪَ وَ ڪُلُّ مَساَّئِلِڪَ اِلَیْڪَ حَبیبَهٌ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِمَساَّئِلِڪ ڪُلِّها،اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ شَرَفِڪَ بِاَشْرَفِهِ وَ ڪُلُّ شَرَفِڪَ شَریفٌ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِشَرَفِڪَ ڪُلِّهِاَ ،اللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ سُلْطانِڪَ بِاَدْوَمِهِ وَڪُلُّ سُلطانِڪَ داَّئِمٌ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِسُلْطانِڪَ ڪُلِّهِاَ ،اللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ مُلْڪِڪَ بِاَفْخَرِهِ وَ ڪُلُّ مُلْڪِڪَ فاخِرٌ ،اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِمُلْڪِڪَ ڪُلِّهِاَ ،اللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ عُلُوِّڪَ بِاَعْلاهُ وَ ڪُلُّ عُلُوِّڪَ عالٍ ،اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِعُلُوِّڪَ ڪُلِّهِاَ ،اللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ مِنْ مَنِّڪَ بِاَقْدَمِهِ وَڪُلُّ مَنِّڪَ قَدیمٌ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِمَنِّڪَ ڪُلِّهِاَ ،اللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪِ مِنْ آیاتِڪَ بِاَڪْرَمِها وَڪُلُّ آیاتِڪَ ڪَریمَهٌ، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِآیاتِڪَ ڪُلّها ،اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِما اَنْتَ فیهِ مِنَ الشَّاْنِ وَالْجَبَرُوتِ وَاَسْئَلُڪَ بِڪُلِّ شَاْنٍ وَحْدَهُ وَجَبَرُوتٍ وَحْدَها، اَللّهُمَّ اِنّے اَسْئَلُڪَ بِما تُجیبُنے [بِهِ] حینَ اَسْئَلُڪَ فَاَجِبْنے یا الله
التماس دعا🤲🏻
#ماهِ_مهمانے
|°@shahid_hadi99