eitaa logo
کانال رسمی « ‌‌شهید حامد جوانی »
245 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
186 ویدیو
4 فایل
#شهید ابوالفضلی مدافع حرم حضرت زینب سلام الله زیر نظر خانواده معظم شهید نام جهادی : حـمـــزه متولد:1369/8/26 شهادت:1394/4/4 آرمیده در گلزار شهدای تبریز .قطعه مدافعان حرم ارتباط با ادمین کانال : @Shahid_Hamed_javani_313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️سردار سلامی: تا لبه جنگ پیش رفته‌ایم، اما ولی فقیه دشمن را عقب رانده است 🔸ملت در جنگ اقتصادی نجیبانه صبر کرد و پژواک صدای دشمن نشد، به دشمن آبرو نداد و آبروی ما شد و به ما روحیه و قوت قلب داد. 🔸فرمانده کل سپاه با بیان اینکه بارها تا لبه جنگ پیش رفته‌ایم، اما ولی فقیه دشمن را عقب رانده است، تصریح کرد: رهبر انقلاب تنها در این میدان ایستاده است و یک ستاره درخشان است که در صحنه نورافشانی می‌کند. ┏🌷━━━━━━━━━┓ @shahid_hamed_javani313 ┗━━━━━━━━━🌷┛
 ؛ امسال را آنقدر تکرار میکنیم که شود دنیایمان، تو بیایی و بهار دوباره بهار شود🌸 اوست كه “حالمان” را به “احسن حال” تبديل مى كند… سالی پر از خیر و برکت به همراه را برایتان آرزومندیم. @shahid_hamed_javani313
13.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً  سلام بر شهادت که بزرگ‌ترین نتیجه حرکت است. تو را می‌خوانم، به زبانی که از فرط گناه، لال گردیده است. ┏🌷━━━━━━━━━┓ @shahid_hamed_javani313 ┗━━━━━━━━━🌷┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ حسّاسیّت‌های سال ۱۴۰۰: انتخابات، لزوم تداوم شکوفایی تولید و جهش تولید 💬 بخشی از پیام رهبر انقلاب به مناسبت فرا رسیدن نوروز ۱۴۰۰ هم به خاطر انتخاباتی که در اوّل این سال هست که ما در خرداد ۱۴۰۰ انتخابات مهمّی در پیش داریم که این انتخابات میتواند تأثیر مهمّی در اوضاع کشور و حوادث کشور و آینده‌ی کشور بگذارد؛ مدیریّتهای جدیدی بر سر کار خواهند آمد، احتمالاً تازه‌نَفَس، با انگیزه‌های گوناگون قوی ان‌شاءالله وارد مدیریّت اجرائی کشور بشوند. بنابراین انتخابات، این سال را بسیار مهم و حسّاس میکند. ┏🌷━━━━━━━━━┓ @shahid_hamed_javani313 ┗━━━━━━━━━🌷┛
چند روز بود که حامداز سوریه به بیمارستان بقیةالله تهران منتقل شده بود که روزی با هیئت همراهشون برای ملاقات حامد تشریف آوردند  ابتدا بدن آقا حامد رو بوسیدن و بعد شروع به گریه کردند. شدت گریه طوری بود که احساس کردیم بابت مجروحیت و بدن پر از ترکش حامد گریه می کنند. کمی بعد که آروم شدند، فرموند: مبادا فکر کنید من به زخم های حامد عزیز گریه میکنم☝️، نه من بابت این گریه میکنم که یکی از نفراتمو از دست دادم . هر وقت یه مأموریت مشکل و پر خطر بود حامد همیشه داوطلب بود... به نقل از برادر شهید ابولفضلی مدافع حرم حامد جوانی ┏🌷━━━━━━━━━ @shahid_hamed_javani313 ┗━━━━━━━━━🌷┛
اسیر شما شدن خوب است...❤️ اسیر شدن را میگویم... خوبی اش به این است که از 🍂 آزاد میشوی... ┏🌷━━━━━━━━━┓ @shahid_hamed_javani313 ┗━━━━━━━━━🌷┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
“اگر تو راه ماندی و منتظر بقیه ماندی منتظر یاران ماندی این از اخوت علی(علیه السلام) دور است همین اندازه کم میاری” برادران علی تو راه که میامدند دیگه منتظر امکان نیستند سوار راه میشن ... 🔸 برادران علی(علیه السلام) 🔹استاد علی صفایی حائری(ره) ┏🌷━━━━━━━━━┓ @shahid_hamed_javani313 ┗━━━━━━━━━🌷┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحمین‌ 🔶شروع کتاب در رکاب علمدار🔶‌ ‌ 💠فصل اول: کودکی‌ ☜ این داستان: باهوش و مهربان (‌ روای: مادر شهید)‌‌ 🔽بخش اول: ‌ حامد کلاس اول ابتدایی بود که چهارراه طالقانی را کنده بودند تا زیرگذر بزنند. با مادر یکی از بچه ها قرار گذاشته بودم که حامد و دختر او را یک روز من به مدرسه ببرم و یک روز هم او ببرد. روزهایی که همسایه می برد؛ حامد می گفت: " مامان امروز خاله برده و پول بلیت ها را او داده؛ فردا حتما یادت باشد یا بلیت دخترش را بده یا پولش را به آن ها برگردان."‌ اگر وارد جایی می شد و کسی را هم نمی شناخت؛ چنان خوش و بشی با او می کرد آدم فکر می کرد که با او فامیل است و یا چندین سال است که با او آشناست؛ بر خلاف برادرش امیر که خیلی خجالتی بود. حامد با هر جمع، با هر قشر، با کوچک و بزرگ و پیر و جوان یا با همکارانش، حتی با غریبه ها زود می جوشید و اهل بگو و بخند و معاشرت بود.‌‌ صفا و صمیمیت در محلات و کوچه های قدیمی زیاد بود و مثل امروز نبود. دوستان، همسایه ها و هم کلاسی ها و هم بازی های حامد، از او خاطرات زیادی دارند و برایم تعریف می کنند.‌ در خانواده هر بچه از هر چیزی که ببیند، الگو بر می دارد. ما بجای اینکه مستقیما به او بگوییم که نماز بخوان یا روزه بگیر و یا فلان را انجام بده، غیرمستقیم، او را از کودکی به نماز و روزه ترغیب می کردیم. من کار خاص و اساسی برای حامد نکردم، بلکه سعی نمودم همین روال درست و ساده تربیت دینی را در پیش بگیرم و او نیز از همان بچگی هم نمازهایش را می خواند و هم در امر روزه و دیگر واجبات دینی کوشا بود.‌ صبح ها اغلب بیدار می شد و در کنار سجاده ی من سجاده کوچک خود را پهن می کرد و مهر و تسبیح مخصوص خودش روی آن می چید و باهم نماز می خواندیم. روزه گرفتن را از ۹ سالگی شروع کرده بود که گاهی روزه می گرفت و گاهی نمی گرفت. ما هم اجبار نمی کردیم که بگیرد. نمی شود گفت از بچگی نمازش را مرتب می خواند. از همان موقع به حلال و حرام حساس بود، به راستی مراقب واجبات دینی بود. اگر می رفتیم بیرون و کسی مثلا به او شکلاتی می داد، می گفت: " مامان تا ندانم که پول این از کجا آمده نمی توانم بخورم." اگر جای دیگری می خواست غذا بخورد، حتی اگر گرسنه هم بود تا از این مسئله اطمینان پیدا نمی کرد، لب به غذا نمی زد.‌ احسان و نذری هم که می دادند، می آورد خانه و می گفت: " مامان آدم هایی هستند که از راه های دیگری پول در می آورند که گاهی مالشان شبهه ناک است؛ پیش خودشان می گویند: یک احسانی بدهیم تا قبح این کار از میان برداشته شود." به آن لب نمی زد تا اینکه بداند از کجا آمده است.‌ ما ۶-۵ تا همسایه بودیم؛ چون همسرانمان روزها به خانه نمی آمدند، یک روز در خانه ما، و یک روز در خانه یکی دیگر، جمع می شدیم و در کارهای جمعی مثل ترشی درست کردن، سبزی پاک کردن و... به هم کمک می کردیم.‌ اولین روزی که حامد به سن تکلیف رسیده بود، از مدرسه به خانه آمد و گفت: " مامان به خاله ها بگو از فردا خونه ما نیایند. یا اگر آمدند روسری به سر داشته باشند. چون من به سن تکلیف رسیده ام، دیگر برای من گناه دارد که آنها را بی روسری ببینم."‌ ┏🌷━━━━━━━━━┓ @shahid_hamed_javani313 ┗━━━━━━━━━🌷┛