eitaa logo
جانباز مدافع‌حرم شهید حسن عبداله زاده
365 دنبال‌کننده
207 عکس
105 ویدیو
22 فایل
کانال اطلاع رسانی جانباز مدافع‌حرم شهید حسن عبداله زاده تحت نظارت خانواده شهید ولادت۱۳۶۵/۱۰/۲۷ اهواز شهادت۱۴۰۰/۰۳/۱۳ تدمر،سوریه نام جهادی:حمزه مزار شهید:حرم عبدالعظیم‌الحسنی،صحن امام حسین صفحه اینستاگرام: https://instagram.com/shahid_hasan_abdollahzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم رب الشهدا 📷 آب برای ماهی‌ها، کارگردان: امیر نوروزی، عکس: کیارش مسیبی، مکان: تالار مولوی- سالن اصلی، زمان: ۸ بهمن ۱۴۰۳ @fitf43 تصاویری از نمایش آب برای ماهی ها در جشنواره تئاتر فجر
گل پسر ارشد بابا حسن؛ تولدت مبارک باشه آقا فرازی از وصیت‌نامه شهید حسن عبداله‌زاده خطاب به پسرش: سلام بر پسر گلم علی اکبر بابا چطوری بابایی؟ خوبی؟ رو به راهی؟ بابایی، من همیشه دوست داشتم و دارم که تو بچه هیئتیِ خوب و فهمیده بشی. بابا یه مداح یا میوندارِ خوب یا یه آخوندِ خوب که مردم از برکات وجودش استفاده کنند! هیچ‌وقت دستگاه امام حسین (علیه‌السلام) رو رها نکن بابا؛ و تمام زندگیت رو غرق در محبت امام حسین (علیه‌السلام) بکن تا آبرویی داشته باشی در دنیا و آخرت. بابا غیر از این دستگاه امام حسین (علیه‌السلام) هیچ‌ جای دیگه خبری نیست و همه عشق ها مقطعی و گذری هستند و جز خراب کردن روح و روان آدم کار دیگه‌ای نمی‌کنند و قدرت دیگه‌ای ندارند... ✅ رسانه شهید حسن عبداله‌زاده 🆔 @shahid_hasan_abdollahzadeh
بسم رب الشهدا خبر پیچیده در عالم که درّ ناب می آید نگین پنجم ِ آل کسا؛ ارباب می آید ولادت امام حسین (ع) و روز پاسدار تبریک و تهنیت❤️ ✅ حفظ و نشر آثار شهید حسن عبداله‌زاده @shahid_hasan_abdollahzadeh
بسم رب الشهدا شده ذکر همه فرشتگان سیدی یا حسین یا ثارالله بر همه عاشقان مبارک است جشن میلاد اباعبدالله ولادت امام حسین (ع) ، حضرت عباس (ع) و امام سجاد (ع) مبارک باد ✅ حفظ و نشر آثار شهید حسن عبداله‌زاده @shahid_hasan_abdollahzadeh
بسم رب ااشهدا خاطره جانبازی شهید حسن عبداله زاده از زبان خود شهید : یک گام دوگام حرکت میکردی میخوابیدیم. باید رو به دشمن میخوابیدم تا سطح تماس کمتر باشد و تیر کمتر بخوریم. دو مرحله دویده بودیم و منتظر خمپاره بعدی بودیم که دیدم یک چیزی آمد و خورد به قلب من. قلبم قشنگ از جا کنده شد و آمد اینور. من هم شروع کردم عربده کشیدن: یاااا حسین... یاااا حسین... از شدت درد سرم را میکوبیدم به سنگی که زیر سرم بود. قلبم ترکیده بود دیگر. همانطور که دراز کشیده بودم، با خودم گفتم االان شهید میشوم... االان شهید میشوم... االان شهید میشوم... درد تمام وجودم را گرفته بود دیدم نه، شهید نمیشوم! درد یک مقدار کم شد. به یکی از بچه های لشکر 27 که بغلم خوابیده بود گفتم: احمد، نگاه کن ببین خون آمده از من؟ گفت: نه! فقط بغلت پاره شده. تیر خورده بود سر قلبم و از توی سینه ام زده بود بیرون. قشنگ سینه ام را باز کرده بود. گفت: ولی خون نمیآید ازت. ولادت باب الحوائج حضرت قمربنی هاشم (ع) و روز جانباز مبارک باد ✅ حفظ و نشر آثار شهید حسن عبداله‌زاده @shahid_hasan_abdollahzadeh