﷽
#یڪ_آیہ_در_روز
«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ ۚ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
همان کسانى که از فرستاده (خدا)،پیامبرِ «اُمّى» (و درس نخوانده) پیروى مى کنند. پیامبرى که صفاتش را، در تورات و انجیلى که به صورت مکتوب نزدشان است، مى یابند. که آنها را به معروف دستور مى دهد، و از منکر باز مى دارد. اشیاء پاکیزه را براى آنها حلال مى شمرد و ناپاکیها را تحریم مى کند. و بارهاى سنگین،
و زنجیرهایى را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) برمى دارد. پس کسانى که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از (هدایت و) نورى که با او نازل شده پیروى نمودند، تنها آنان رستگارانند.»
(سوره مبارکه اعراف/ آیه ۱۵۷)
@shahid_heydar_jalilvand
11.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 قاری استاد منشاوی
📖 تلاوت کمیاب استودیویی با کیفیت از سوره مبارکه انشقاق با زیرنویس انگلیسی آیات
🇮🇷
🌷تلاوت بالا هدیه به روح #شهدای مدافع حرم خاصه شهید حیدر جلیلوند 🌷
@shahid_heydar_jalilvand
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 وقتی که استاد انصاریان طاقت دیدن تصاویر شهادت شهیدحاج قاسم سلیمانی را نداشت...
#سردار_ دلها
# شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@shahid_heydar_jalilvand
وبِالأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ....
وسحࢪگاهانازخدا
طلبآمرزشمیڪردند...
[ذاریات_آیه۸]
#نمازشب
#امتحانکندلتآروممیگیره
#اهلدلاالتماسدعا
@shahid_heydar_jalilvand
آمده ام بگویم خیلی وقت است نگاهمان نمی کنی😭✋
بگو چه کرده ام که دیگر مارا طلب به دیدار نمی کنی؟!
میدانی عزیز برادرم دلتنگی چیزیست که مرحمش فقط دیدار است...
#دلگویه
#دلتنگی
#برادرِشهیدم
#آقاحیدر
تَصَدُقِتـان!
جهان مبتلاۍِ نیامدنتــــ شده استــــ
#عشقعݪیهاݪسلام🌱
کانال رسمی پاسدار شهید مدافع حرم حیدر جلیلوند
#قسمت_دوم معصومه گوشه چادرش را که لای دندان نگه داشته بود رها کرد و گفت سلام خواهر جونم نکنه همه کا
#زندگینامه_شهید_حیدرجلیلوند
#قسمت_سوم
دستی روی دست هایش کشید و با خنده گفت آخر سر هم من رو بردی حمام همچین لیف پر از کف روی تنم کشیدی که فکر کنم یک لایه از روی پوستم کنده شد.
زدم زیر خنده تصویر وسط چون نماز گذاشتم و گفتم: آخه فرحناز یک بار به بهانه شیر دادن بهت وایتکس داده بود من مخواستم حسابی تمی بشی و تمیزی برق بیفتی. حمام کردن شما آمدم کمرمو با چادر محکم بستم و کنار بخاری خوابیدن حدود ساعت ۲ شب بود که درد امانم را پرید و رفتیم بیمارستان.
_صبح من از خواب بیدار شدیم دیدیم کنارت یک نوزاد هست قشنگن آدم اما سه تایی خطی کنارت نشستیم و با تعجب نگاهت می کردیم گاهی یواشکی دستی روی اون داغ بچه می کشید و من و علی هم دور چشم مامان خم می شدیم و ریزریز بوستش میکردیم
سری تکون دادم و گفتم رسیدیم بیمارستان حمید به دنیا آمد. یکی دو ساعت هم آنجا استراحت کردم ولی حدود ۴ یا ۵ صبح بود که سرپرستار گفت بیمارستان خیلی شلوغ و ما فضای مناسب برای بستری نداریم اگر واقعاً حالت خوب و میتونی بری بهتره که خونه استراحت بکنیم درست لحظاتی که در مورد تولد حمید صحبت می کردیم صدای اذان بلند شد معصومه گفت الهی به حق همین از آن خوشبختی بچه ها رو ببینید راستی به داداش اینا هم خبر داری که صبح چه ساعتی اینجا باشن؟
_گفتم همه شیش صبح دمدر باشن همه چی برداشتم میریم بین راه صبحانه می خوریم
_چیزی کم و کسب بود بگو من شب از خونه بردارم.
بعد از نماز ظرف های ناهار را آماده می کردیم که مجید و حمید با هم آمدند معصومه شروع کرد دور سر هر دو اسپند چرخاندن و زیر لب شعری را برای دور شدن چشم بد می خواند.دود وعطر اسپندکه توی خانه پیچید مجید گفت دیگه راست راستی بوی عروسی میاد همین جان داداش مبارکت باشه!
_دستت درد نکنه خاله جون
محمد آقا و سجاد هم با هم از راه رسیدند. معصومه یک موشت کوچک اسپند هم دور سر آنها چرخاند و گفت: به افتخار بابا و برادر کوچیکه داماد دست بزنید بعد هم شروع کرد به کل کشیدن.
سر سفره که نشستیم طبق معمول شیطنتهای حمید و مجید شروع شده و کلی سر به سر خاله شان گذاشتند معصومه قبل از خاله بودن برای بچه های من یک خواهر مهربان و دلسوز بود و هست. به سبب فاصله سنی خیلی کم با پسرهای من معصومه از همون دوران بچگی بیشتر خانه ما بود تا خانه مادرم و همین باعث صمیمیت بیشتر بین بچه ها می شد معصومه روبه حمید کرد امروز در دنیا آمدنت حرف می زدیم.
ادامه دارد......
🌺دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان
@shahid_heydar_jalilvand