eitaa logo
🇮🇷کانال‌فرهنگی‌شهید‌محمدجابرخویشوند🇮🇷
160 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
8.3هزار ویدیو
71 فایل
کانال فرهنگی شهیدمحمدجابر خویشوند @shahid_jaberkhishvand جهت دریافت کتاب @Dellaram926 جهت نذر فرهنگی @dellaram2153
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼 ⛔️چند کلمه از زبان یک نجات یافته از اینستاگرام‼️ 👈میدونی، واقعا مثه یه باتلاقه. تا وقتی توش هستی نمی فهمی. ولی از بیرون که نگاه کنی تازه می بینی ای دل غافل!!😱 دیگه به این راحتیام نمیتونی بیرون بیای. من نمیدونستم باتلاقه. رفتم به امید پیج چندتا بنده خدا که چهارتا کلمه چیز یاد بگیرم. اولاش اصلا بلد نبودم چطوری باهاش کار کنم. گیج میزدم.🤪 نمیدونستم استوری چیه؟ لایو چیه؟ فقط میرفتم پستای این و اونو می دیدم، نهایتش یه لایکی هم میکردم. کم کم یاد گرفتم خودمم پست بذارم. چیز خاصی هم نمیذاشتما، عکسایی که همه جا منتشر شده بود رو منتشر میکردم!😐 عکس نوشته های انقلابی... عکس آقا یا شهدا. یه متنی ام از یه جا گیر میاوردم کپی میکردم زیرش! فکر میکردم واقعا دارم یه تنه اسرائیلو نابود میکنم با پستام!😑 حس افسر جنگ نرم بودن داشتم! ولی راستش هیچ کار مفیدی نمی کردم!😒 اون متنا و عکسا همه ش کپی بود. همه جا پیدا میشد. من چیز جدیدی تولید نمی کردم! گوشیو برمیداشتم، از این صفحه به اون صفحه... اینو لایک کن... برای اون کامنت بذار... به خودم میومدم می دیدم سه چهارساعت گذشته، چشمام درد گرفته، خوابم میاد!😪 و هیچ اتفاق جدیدی نیفتاده. نه چیزی یاد گرفتم نه چیزی یاد دادم. شبا تا ساعت دو و سه بیدار بودم، صبح جونم درمیومد برای نماز بیدار شم. اگه کار نداشتم تا ساعت 11 میخوابیدم!😴 بیدارم که میشدم، دوباره سرم میرفت تو گوشی. اصلا بعد یه چندوقت مرض میگیری! 😷 همه عکسای خودشونو میذاشتن، تو مسافرت، تولد، مهمونی، تو باغ، تو آسانسور، اینور، اونور! منم مثه اونا شده بودم. فکر میکردم اینکه من صبحانه چی میخورم، یا با دوستام کجا میرم، یا نظرم درباره فلان اتفاق چیه، یا امروز دستم رفته لای در برای بقیه هم مهمه!😏 بهش میگن شخصیت کاذب! فکر میکردم خیلی مهمم! ولی واقعا زندگی روزمره من هیچ جذابیتی نداشت! ربطی هم به بقیه نداشت!😕 اما خب، کیف میداد که مثلا زیر عکسم کنار مزار شهدا، چندتا دختر مذهبی کامنت التماس دعا بذارن! و بعد سر حرفمون درباره شهدا بازشه و از اونجا برسیم به درد و غصه هامون و بخوایم همو آروم کنیم!🙃 به خودم که اومدم، دیدم از همه چی زندگیم عکس گذاشتم رو پیجم!😱 دیدم زندگیم شده اینکه در به در دنبال متن تبریک تولد بگردم تا برای تولد دوستام بذارم. دارم دربه در دنبال عکس پروفایل دخترکش میگردم که توجهشونو جلب کنه. دیدم اصلا زندگیم شده اینستا. همه چیز در نسبت با اون تعریف میشد. اصلا معیار و مبنا اون بود، کنارشم هر از گاهی تو دنیای واقعی یه نفسی می کشیدم!😐 واقعا دیگه برای خودمم کلافه کننده بود. از یه طرف خسته شده بودم و نظم زندگیم بهم ریخته بود، از یه طرفم کافی بود یه روز آنلاین نشم تا چندتا دخترای ظاهرا مذهبی بریزن توی پیجم و نگرانم بشن و شب خوابشون نبره و سراغ بگیرن ازم! 😫 خنده دار نیس؟ میخواستن یه کاری کنن که ازشون خوشم بیاد. درحالی که تنها چیزی که ازشون دیده بودم یه عکس تار و نصفه نیمه بود با چادر. یه جوری عکس میذاشتن که صورتشون کامل پیدا نباشه، اما معلوم باشه آرایش کردن و رنگ روسری شون جذابه. یا صورت اگه نمیذاشتن، عکس دستشونو میذاشتن که تا بالای مچ پیدا بود و چندتا دستبند و ساعتم می بستن. نمیدونم هدفشون چی بود؟ من حتی اگه خوشمم میومد(که انصافا جذاب بود) نمیرفتم خواستگاریشون! چرا انقد برای عکس گرفتن وقت میذاشتن؟🙄 یه روز دیگه واقعا حوصله م سر رفت. دیدم من بیرون اینستا آدم نیستم. دیدم تمام دغدغه م اینه که هرکار میکنم از خودم عکس بگیرم بذارم تو اینستا. درحالی که هزاران نفر داشتن همین کارو میکردن و اصلا چیز خاصی نبود!😒 شده بودم یه آدم نمایشی. گلزار شهدا رفتنم، زیارتم، هیئتم، کتاب خوندنم، حتی رفاقتم با شهدا و نماز خوندنمم نمایشی بود.😣 دیگه دلم کربلا نمیخواست، ولی هر شب جمعه پست میذاشتم: یادی از کرب و بلایت نکنم می میرم! شب هایی که تا دیروقت توی نت می چرخیدم و بعد عین خرس میخوابیدم، اصلا رنگ و بوی مهدویت نداشت اما به همه میگفتم شبت مهدوی! دیگه اصلا اشکم خشک شده بود. دیگه حال روضه و اینا نداشتم. ولی زیر پست کلیپای مداحی استیکر گریه می فرستادم!😔 میدونستم باید بِبُرم، اما سخت بود. گفتم که، مثه باتلاقه. داشتم بیشتر فرو میرفتم. حس کردم نه راه پس دارم، نه راه پیش.😨 بالاخره یه توسل کردم... گفتم گوربابای پیج به اون خوشگلی و فالورام!😌 کامل دیلت اکانت کردم، چون میخواستم نتونم دوباره برم سراغش. یه مدت سختم بودا... باید برنامه خواب و زندگیمو دوباره تنظیم میکردم. ولی عوضش الان دارم کم کم برمیگردم رو فرم... حداقل الان خودمم.🙂 @shahid_jaberkhishvand 🌼
⚪️⚫️ ما چالش بوسیدن دست مادر راه می‌اندازیم، غرب‌زده‌ها چالش لخت کردن پدر مادر! ⚪️⚫️ ما با بچه‌مون می‌ریم پارک، اونا با سگاشون! ⚪️⚫️ ما هزینه عزاداری‌مونو خرج فقرا می‌کنیم، اونا هزینه آنتالیاشونو دلار می‌خرن! ⚪️⚫️ ما می‌ریم می‌جنگیم، اونا تو فکر مهاجرتن! ⚪️⚫️ ما انسانیم اونا دارن شبیه حیوان زندگی می‌کنن! | سید منصور موسوی
15.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 👤استاد ⭕️کشف حجاب در آستانه انتخابات +چه برنامه ای برای مردم دارید؟ _ما رای بیاریم نمیذاریم فیلتر شه +چه تدبیری برای ازدواج جوانان دارید؟ _ما رای بیاریم روابط دختر پسرو آزاد میکنیم +چه برنامه ای برای مسکن مردم دارید؟ _ما رای بیاریم اجازه نمیدیم کسی دیوار بکشه +آقای محترم مردم نون ندارند بخورند _ما رای بیاریم و ورزشگاه و دوچرخه سواری بانوان و رو آزاد میکنیم +آخر نگفتید برای اقتصاد مردم چکار میکنید! _ربنای شجریان رو گفتم؟ +بله قبلا گفتید _نَوَد چی؟ 😒