eitaa logo
کانال فرهنگی شهید محمد(جابر) خویشوند
160 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
7.5هزار ویدیو
68 فایل
کانال فرهنگی شهیدمحمدجابر خویشوند @shahid_jaberkhishvand جهت دریافت کتاب @Dellaram926 جهت نذر فرهنگی @dellaram2153
مشاهده در ایتا
دانلود
در این دوره از کلاس‌ها خواهران برهانی، ماری نظری، پروانه آقانظری، زهرا الماسیان، مریم فرهانیان، فریده حمیدی، صدیقه آتش پنجه، زینت صالحی و پژمان فر هرکدام از دبیرستان های دخترانه مختلف و من هم از دبیرستان مصدق در این کلاس‌ها شرکت داشتم. اولین روز از کلاس اخلاق و عرفان آقای مطهر که در کانون فتح برگزار شد پانزده دانش آموز داشت. طبق برنامه‌ی از پیش تعیین شده وارد کلاس شدیم. کولر توان خنک کردن همه‌ی کلاس را نداشت و فقط چند صندلی عقب کلاس را خنک می کرد. نشستن روی این چند صندلی هم نیاز به زرنگی داشت. هرچه به در نزدیک‌تر می‌شدیم کلاس گرم‌تر می‌شد. منتظر آقای مطهر بودیم. استاد با قامتی بلند وارد کلاس شد و با صدایی متین و نگاهی محجوب👀 همه را خواهر خطاب کرد و به همه سلام داد و گفت: به من مسکین و گدا گفته‌اند که به شما از عرفان و اخلاق بگویم اما مولانا می‌گوید: رومیان آن صوفیانند ای پسر بی ز تکرار و کتاب و بی هنر ️لیک صیقل کرده‌اند آن سینه‌ها پاک از آز و حرص و بخل و کینه ️آن صفای آینه وصف دلست صورت بی منتها را قابلست ️اهل صیقل رسته‌اند از بوی و رنگ هر دمی بینند خوبی بی درنگ نقش و قشر علم را بگذاشتند رایت عین‌الیقین افراشتند گفتم: آقا جا ماندیم لطفا دوباره بگویید. فکر کردم مثل همیشه و همه جا که استاد می‌گوید و شاگرد می نویسد باید مطالب را بنویسم. او شمرده‌تر گفت: در راه بمانید، اما جا نمانید. در راه ماندن بهتر از جا ماندن است. این ابیات نوشتنی نیست، فهمیدنی است. هرقدر فهمیدید، بنویسید. راز فهمیدن از خود فانی شدن و در دوست باقی شدن است. من عرف نفسه فقد عرف ربه. اولین مرحله‌ی خداشناسی، معرفت به خود است. اولین سوال را از خودتان بپرسید. از خود بپرسید من کیستم؟ من واقعی خودتان را بشناسید که تکه‌ای از خدا هستید. از جزءبه کل برسید. خود را بخشی از خدا بدانید و از شناخت این《من》به شناخت خدای بزرگ برسید. با منِ خود آشنا شوید. از همه مان پرسید: بگویید من کیستم؟ هرکدام از ما تعریف خود را از《من》گفت: من یعنی چشمِ من، من یعنی گوشِ من، من یعنی عقلِ من، من یعنی دستِ من، من یعنی پایِ من، من یعنی زبانِ من، من یعنی قلبِ من، من یعنی دلِ من، من یعنی... استاد گفت: قشنگ تر ببینید. من یعنی دست من یعنی بخشی از خدا، من یعنی چشم من یعنی بخشی از خدا. حالا دیگر چشم، زبان و گوش و دست و پا و قلب اعتبار بیشتر و جایگاه بالاتری پیدا می کند. پس شما امانت دار می شوید و رسالت مهم تری پیدا می‌کنید. وقتی منِ شما سرشار از خدا شد آن وقت منِ شما یعنی چشم خدا، گوش خدا، عقل خدا، دست خدا، پای خدا، زبان خدا، قلب خدا و آن وقت است که تکه‌ای از خدا می‌شوید.