من خودم گاهی وقتها به این موضوع فکر میکردم که دلایل اصلی جنگ در سوریه چه بود؟
یکی اینکه سوریه پلیس نداشت، یعنی اینکه یک شهروند به یکباره با نیروهای امنیتی استخبارات رودررو میشد. راهنمایی رانندگی داشت، ولی پلیس نداشت و از آن مهمتر اینکه شبکه خبر نداشت و مردم خبر و تحلیل را از بیرون دریافت میکردند.
ما گفتیم اگر قرار است مردم آذربایجان که سی سال است دارند بمباران تبلیغاتی میشوند، در حوادث آینده قفقاز که یکی از حوادث حساس جهان خواهد بود و یکی از اتفاقات مهم جهان در این منطقه رخ خواهد داد، جهت درست و نادرست را تشخیص دهند، باید از قبل آنها را آماده کنیم.
این یعنی اینکه شما حوادث را از قبل تا اینجا و حتی مراحل بعد پیشبینی کرده بودید. نگاه شما به جنگ قرهباغ چه بود؟
یک سال و نیم قبل از جنگ اخیر قرهباغ، بچههای ما در سوریه شنود کرده بودند که از تکفیریها دارند برای آذربایجان نامنویسی میکنند. خیلی برای ما سؤال بود که چه اتفاقی قرار است بیفتد؟
حتی یکبار دیگر شنود و ضبط شده بود که در اختیار ما قرار دادند و کاملاً موضوع روشن شد که برای جنگ در قرهباغ نیرو جمع میکنند.
ما موضوع را بررسی کردیم و اطلاع دادیم ولی خیلی جدی گرفته نشد. تا اینکه هشت ماه مانده به جنگ اطلاعات دقیقتری جمع کردیم. بهعنوان مثال مشخص بود که در مرز نخجوان و ترکیه و همینطور مرز گرجستان و آذربایجان در روستای صادقلی چند هزار نفر تکفیری مستقر شده بودند؛ یکجا 2 هزار و یکجا هم 2 هزار و 500 نفر.
هشت ماه قبل از جنگ ما هشدار دادیم که تحرکات عادی نیست و ممکن است قرهباغ بهانه باشد. تا اینکه ژنرال مراد حکیماف را که بین مردم آذربایجان چهره محبوب و موجهی داشت کشتند و انداختند گردن ارمنیها. به هرحال سر این موضوع مردم ریختند توی خیابان و از الهام خواستند که جنگ بشود و انتقام بگیرد.
ریختند جلوی ساختمان مجلس که تا کی این همه خفت! این یک کار برنامهریزی شده بود و از آن طرف هم الهام آمد و گفت شما نه آموزش دیدهاید و نه کار نظامی بلد هستید و باید بروید آموزش ببینید و من بسیج عمومی اعلام میکنم.
خب ما رصد میکردیم و میدیدیم که تکفیریها چطور وارد قفقاز میشوند و از آن طرف اسرائیل چطور سوار موج شده و برخی دیگر چطور مدیریت ماجرا را به دست گرفته و بر طبل جنگ میکوبند. جهان مسیحیت هم در سکوت محض به سر میبرد. مگر میشود تو به ارمنیها حمله کنی و برای مسیحیان اهمیت نداشته باشد؟
ما در اتاق فکر خودمان نشستیم و بحث و تحلیل کردیم و درنهایت به این نتیجه رسیدیم که این جنگ برای آزادسازی قرهباغ نیست. سخنرانیها و بحثها هم موجود است.
همان زمان گفتیم این جنگ سه مرحلهای است؛ اول ناتو و تکفیریها مستقر میشوند، بعد زنگزور را میگیرند و مرز ایران و ارمنستان را قطع میکنند چه با جنگ چه بدون جنگ. اشتباه نکنید!
الهام و متحدانش یک بازی را پیش میبرند. خیلی از مناطق ممکن بود با انفعال از دست برود. الان میخواهند بدون جنگ این کار را بکنند. سومین مرحله هم تجزیه ایران است که ما این مرحله را هم پیشبینی کرده بودیم.
قبل از جنگ هم به نهادهای مختلف گفتیم که خوشبین نیستیم و این جنگ برای آزادسازی قرهباغ نیست. از بچههای ما سوءاستفاده میکنند، شیعهها شهید خواهند شد، ولی خاک به شیعه برنمیگردد. اسرائیل میآید و کاملاً علنی مستقر میشود و پایگاه میزند.
با پوششهای مختلف هم میآیند و هدف زنگزور است نه قرهباغ. خیلیها انکار کردند و گفتند اینطور نیست و شما دارید تنش ایجاد میکنید و میخواهید روابط ما به هم بخورد یا اینکه میگفتند میخواهید بین ایران و آذربایجان جنگ بشود.
به هرحال تحت فشار بودیم.
تا اینکه جنگ شد و ما هم تلاش کردیم حقایق را به مردم آذربایجان بگوییم. خیلیها ما را متهم کردند که شما به مردم آذربایجان توهین میکنید و شهدای آنها را شهید محسوب نمیکنید.
ما گفتیم بچهها با نیت پاک و برای خدا به جنگ میروند و این خاک، خاک ماست. حضرت آقا هم گفتند خاک آذربایجان است، در این شکی نیست اما علیاف برای آزادی قرهباغ نمیجنگد. گفتند شما هم فراخوان بدهید.
ما گفتیم فراخوان نمیدهیم، ولی نمیگوییم کسانی که میروند شهید نیستند، میگوییم در کنار مردم باشید، در پشت جبهه کمک کنید، کنار خانواده شهدا باشید و در تشییع جنازهها شرکت کنید، اما بدانید این جنگ صرفاً یک بازی است. الهام علیاف اجازه نمیدهد طرف در خانهاش یک یاحسین بگوید، هیأتها و مدارس علمیه را تعطیل کرده، پرچم امام حسین(ع) ممنوع است، بعد در جنگ قرهباغ اجازه میدهد زیر پرچم حسین(ع) سینه بزنند؟ آقایان میآمدند در ایران گزارش میدادند که اینها دارند یاحسین میگویند و کار فرهنگی ما جواب داده. ما گفتیم اگر به همین کسی که دارد در جنگ یاحسین میگوید، بگویند به تبریز حمله کن، یاحسینگویان تا تبریز میآید.
صفحه ۳
#محورمقاومت
.