جلسه اول - مقدمه.mp3
16.34M
🔈#مستند_صوتی_شنود
📣 جلسه اول
* گفتگو با راوی کتاب شنود با نام مستعار «صادق»
* بیان مطالب کتاب شنود بدون سانسور
* درخواست راوی برای بیان حقایق ناگفته
* چرا گفتگو تصویری نشد؟
* روشن شدن زوایای وسیعی از عالم شیاطین
* تصاویر عجیب شیاطین
* اجناس مختلف شیاطین
* چه شد که تصمیم به نشر حقایق گرفتم؟
* شروع داستان ...
* بیماری که تجربه ام را رقم می زد.
* گردابی که از جنس نور بود.
* صدای نفسم را نمی شنیدم.
* حضور اجدادم را حس می کردم.
* پیرمردی که بسیار نورانی و با جذبه بود.
* علاقه شدید واشتیاق دو طرفه به فرشته مرگ
*چه شد که مشتاق مرگ شدم؟
* اعمالی که به آن تکیه کرده بودم.
* جلوه نفس لوامه
جلسه دوم - هیچ عمل خالصی نداشتم.mp3
16.23M
🔈#مستند_صوتی_شنود
📣 جلسه دوم
* ادامه داستان....
* عنایتی که در کودکی شامل حالم شد
* نذر مادرم
* نیاتی که داشتم را می دیدم.
* ارزش هر عمل را نشانم می دادند
* احساس بر شکستگی به من دست می داد
* صفر هایی که در کارنامه عمل ردیف می شد
* اعمالی که فکرش را نمی کردم ارزشمند باشد را از من خریدند.
* نظام اعمال وملکوت آن را می دیدم.
* عنایتی که حضرت زهرا سلام الله علیها به من کردند
* جانی که حفظ کردم، جانم حفظ شد.
* ماجرای همسرم واتفاق عجیبی که افتاد
* هیچ عمل خالصی نداشتم
* مثالی جالب برای عمل خالصانه
* شرمندگی که سراسر وجودم را فرا گرفته بود.
* دغدغه ای که خدا از من خرید.
* اگر دوست داشته باشی امام زمان را یاری کنی، در زمره ی یاران حضرتی.
* چه شد که برگشتم.
#نیت
#عمل
#امام_زمان
جلسه سوم - قهقهه ی شیطان را شنیدم.MP3
14.35M
🔈#مستند_صوتی_شنود
📣 جلسه سوم
* ادامه داستان....
🌹واقعه دوم
🔻 با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم.
🔻درد را با تمام وجود حس کردم
🔻جان هایی که قبض می شد را می دیدم
🔻چرا فرشته مرگ را پیر می دیدم.
🔻دیوار ها را نمی دیدم ومسلط به محیط بیمارستان بودم
🔻نحوه متفاوت قبض روح افراد
🔻به حالت خلسه رفتم
🔻به هرچه توجه می کردم، کُنه آن را می دیدم
🔻احساس احاطه به همه چیز را داشتم
🔻معجزه بازگشت روح به تن را در هرشب جدی بگیریم
🔻معنای باز بودن چشم
🔻احساس ترس هنگام بازگشت دوباره به دنیا
🔻تا دلتنگ مادرم شدم ، خود را در خانه ام دیدم
🔻احساس می کردم بالای سرم بی کران است و به پایین تسط دارم
🔻حمدی که راننده برایم می خواند، را برایم ذخیره کردند.
🔻بادعا وقرآن مادرم، آرامش می گرفتم.
🔻ذره ذره مسیر را طی کردم تا به خانه پدرم رسیدم.
🔻در جا به جایی بلوک ها به پدرم کمک کردم.
🔻تصرف در عالم ماده، از مقامات شهدا
🔻دو نوع پرواز روح برای من
🔻بر من ثابت شد که وقایعی که می دیدم ،حتمی است.
🔻باقابلیت های بدن مثالی ام آشنا می شدم.
🔻حالتی شبیه اصحاب کهف را تجربه می کردم.
🌹واقعه سوم...
🔻اینقدر حقایق واقعی بود که هر بار گفتن آن، برایم سخت می شد.
🔻قهقهه ی شیطان را شنیدم
🔻در اتوبان دیدم که تا سقف ماشین زیر منجلاب است.
🔻راننده های ماشین کاملا بی خیال نسبت به کثافات.
#شیطان