کرامت زن 🌸🍃
صدایی سوخته از آتش فتنه
صدایی خفته زیر پای استکباروُ آن فتنه
که می گویند زن بی زندگی مانده
که میگویند زن باید برقصد در دل میدان بیعاری
شما یک معنی از آزادگی داریدوُ ما یک معنی دیگر
شما زن را به چشم یک وسیله
شما زن را شبیه غرب
شما زن را نماد خودنمایی
سرکش وُ بی بندو بار
شما زن را ...
در پشت ویترین لذایذ
شما زن را به روی صفحهی یک پیج
پیج یک سلبریتی
شما زن را لب یک پرتگاه ...بدون روسری
با موی افتاده به دست باد میبینید
شما زن را شبیه یک عروسک...
که نخ بستید بر دستش
وَ میخواهید...در این خیمه شب بازی
برقصانید... میبینید
شما زن را هزاران چیز میبینید غیر از زن
و ما زن را سفیر زندگی
و ما زن را نه در میدان آزادی
که آزادی خود زن بود
ما زن را حیا دیدیم
جلباب نجابت بر سر افتاده
پابرجا تر از کوه
نورانی تر از خورشید
طوفانی تر از دریا
آرامش تر از ساحل
و ما زن را چنین در اوج دیدیمش
ما زن را...انسانی شبیه حور...
مستور...از چشم حرامی دور میبینیم
ما زن را کجا دیدیم؟
در بیت امیرالمومنین در جلوهی زهرا
چگونه زندگی میکرد؟
چراغ خانه اش مهر و محبت بود
تنور خانه اش با آتش عشق علی روشن
زن ، زهراست...
وقتی که پیمبر میرسد پشت در بیتش
سلامش میدهد
وَ داخل میشود تا بوسه بردارد زِ دستانش
زن ، زهراست...
وقتی که فدایش میشود باباش
زن ، زهراست...
وقتی که ملائک پای علمش درس میگیرند
زن ، زهراست...
چون میپروراند دستهای او حسینی را...
که عالم را تکان دادهست...
غلامش میشود مجنون
عروسش میشود لیلا
چون میپروراند زینبی را
که شام وُ کوفه را در خطبه یکسان میکند با خاک
زن ، زهراست....
وقتی خطبهی توحید میخوانَد
و پای لفظ غَرّایش
زِ فرط شرم
مردان مدینه یکسره سر در گریبانند
زنهای مدینه در خجالت غرق
وَ از دوش امامش بار بر میداشت این مادر
#وحید_عظیم_پور✍