••
آقا #امامرضا_ع فرمودند:🌱
گمان خود را نسبت به #خدا نیکو کن
زیرا هرکس گمانش به #خدا نیکو باشد،
خداوند مانند گمانش با او رفتار خواهد کرد...
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ماجرای تکان دهنده کسی که در یک قدمی شهادت بود اما دریک لحظه به مفسد فی الارض تبدیل شد😥
🎙 استاد رائفی پور
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
[🦋]
پیامبر رحمتــــــــ :
شعــــبان مــــاه مــــــن استــــــــ ...
هرڪــه مــاه مــــرا روزه بـــــدارد،
در روز قیامتــــــ #شــــفیعِ او
خواهــــم بــــــود...! 🥰•🔖•
#حدیثــــــ_عشــــق
#شعبانیــــه :🌿
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#زندگینامه #شهیده_زینب_کمایی🌸
در سال ۱۳۴۷ در آبادان و در خانواده ای متدین و مذهبی به دنیا آمد. اسمش را میترا گذاشته بودند که بعدها وقتی بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. دوست داشت اسمش زینب باشد، برای همین اصرار داشت او را زینب خطاب کنند. نهایتا هم یک روز روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و به دوستانش اعلام کرد که نامش را به زینب تغییر داده و خواست تا آنها هم زینب صدایش کنند.
به گفته خانواده اش، در دوران کودکی دو بار به بیماری سختی مبتلا شد و در بیمارستان بستری شد، اما به لطف و عنایت خدا، سلامتی اش را به دست آورد. به گفته مادرش، زینب بین ۷ بچه، چهار دختر و سه پسر از همه سازگارتر بود. از هیچ چیز ایراد نمی گرفت، صبور و فعال بود.
از بچگی در کارهای خانه کمک حالم بود و بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی باشد، دنبال نماز و روزه و قرآن بود. به همسرم می گفتم از هفت تا بچه ام زینب سهم من است، انگار قلبمان را با هم تقسیم کرده بودند.
زینب بسیار درسخوان و خیلی مومن بود، در دوران دبستان به کلاس های قرآن می رفت. بعد از شرکت در کلاس های قرآن علاقه شدیدی به حجاب پیدا کرد. کلاس چهارم با حجاب شد. با روسری به مدرسه می رفت، در مدرسه مسخره اش می کردند و امُل صدایش می زدند.
از همان دوران با وجود گرمای زیاد و شرجی بودن آبادان و لاغری جسمی، روزه می گرفت. اولین باری که روزه گرفت، ده روز قبل از ماه رمضان بود. زینب کوچکترین دختر خانواده بود و در همه راهپیمایی های زمان انقلاب شرکت می کرد.
زینب فعالیت های انقلابی اش را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد.بعد از انقلاب به خاطر پیام امام هر هفته دوشنبه و پنجشنبه روزه بود و خیلی مقید به انجام برنامه های خودسازی بود.
وی حتی بعد از انقلاب تصمیم داشت برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه برود، می گفت باید دینمان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم. جنگ که شروع شد، مردم کم کم به دلیل بمباران مجبور به خروج از شهر شدند، زینب و خواهران و برادرانش مخالف رفتن از آبادان بودند.
خواهران بزرگترش برای کمک به بیمارستان شرکت نفت رفتند ولی زینب چون لاغر و ضعیف و کم سن و سال بود، به جامعه معلمان که فعال بودند می رفت و کارهای فرهنگی انجام میداد.
به گفته مادر شهید، با دستور امام جمعه آبادان جهت تخلیه آبادان، به اصفهان رفتیم. فقط دو دخترم که در بسیج و بیمارستان فعال بودند ماندند. زینب سوم راهنمایی بود و من خیلی به او وابسته بودم، وقتی گفتم به تو احتیاج دارم، راضی به آمدن با ما به اصفهان شد.
زینب که ۶ ماه از درس عقب مانده بود، در اصفهان به مدرسه راهنمایی رفت. علاقه زیادی به شهدا داشت و برای تشییع شهدا به گلزار شهدای اصفهان می رفت. از خاک قبر شهدا به عنوان تبرک برای خودش نگه می داشت، سر مزار شهید زهره بنیانیان از شهدای انقلاب می رفت و قرآن می خواند، می گفت مامان ببین فقط مردها شهید نمی شوند، زن ها هم شهید می شوند.
بعد از مدتی از محله دستگرد اصفهان به شاهین شهر رفتیم، زینب اول دبیرستان بود و تصمیم داشت وارد رشته علوم انسانی شود و در آینده به قم برود و درس حوزه علمیه را برای طلبه شدن بخواند.
در شاهین شهر هم فعالیتهای فرهنگی می کرد و علاوه بر فعالیت در دبیرستان به جامعه زنان و بسیج می رفت. در دبیرستان گروه سرود و تئاتری به نام گروه سرود و تئاتر زینب تشکیل داد. مدرسه اش دور بود و مخارج کرایه ماشین را خرج خرید کتاب و هدیه آن به مجروحین و رزمنده های بیمارستان می کرد و مسیر را تا خانه پیاده طی می کرد.
اهل خواندن نماز شب بود، وقتی از مدرسه برمی گشت اول به مسجد المهدی می رفت، نماز می خواند و بعد به خانه برمی گشت. یک دفتر درست کرده بود و روی جلد آن نوشته بود، دفتر خودسازی زینب کمایی! دفتری که بیست تیتر داشت و به خودش نمره میداد. به گفته مادر شهید، زینب همیشه غسل شهادت می کرد. قبل از شهادت هم غسل شهادت کرده بود.
اسفند ماه بود که در تمیز کردن خانه برای عید کمک می کرد و از من خواست که بگذارم روز آخر سال برای خواندن نماز مغرب و عشاء به مسجد برود. آخرین نمازش بود بعد از نماز، هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد که در ۲ فروردین ۱۳۶۱ با چادر اش خفه اش کرده بودند و نیروهای امنیتی، پیکرش را بعد از سه روز جستجو پیدا کردند.
زینب قبل از شهادت توسط منافقین تهدید شده بود و منافقین در طی ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور زینب را برعهده گرفتند. زینب چهارده ساله بود و اولین دبیرستانی بود که همراه با شهدای عملیات فتح المبین در اصفهان تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
🌺یادش گرامی و راهش پر رهرو باد🌺
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
🌸🌱🌴🌼🌺🌼🌴🌱🌸
💠 #وصيتنامه_شهیده_زینب_کمایی 💠
💠 بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا نگذار نقاب نفاق و بیطرفی
بر چهره مان افتد و در این هنگامه جنگ #حسین را تنها گذاریم . اینها از یزید بدترند و جایگاهشان اسفل سافلین است و بس ...
ماذا وجدک من فقدک و ماذا فقد من وجدک . چه یافت آنکسی که تو را گم کرد و چه گم کرد انکس که تو را یافت .
از شما #عاشقان_شهادت می خواهم که راه این شهیدان به خون خفته را ادامه دهید .
هیچ گاه از پشتیبانی امام سرد نشوید .
همیشه سخن ولی فقیه را به گوش جان بشنوید و به کار ببندید . چون هرکس روزی به سوی خدا باز خواهد گشت.
همیشه به یاد مرگ باشید .
تا کبر و غرور و دیگر گناهان شما را فرا نگیرد .نمازهایتان را فراموش نکنید و برای سلامتی اماممان همیشه دعا کنید و در انتظار ظهور مهدی عج باشید
مادر جان تو که از بدو تولد همیشه پرستار و غمخوار من بودی حال که #وصیت_نامه مرا می خوانی خوشحال باش که از امتحان خدا سربلند بیرون امده ای و هرگزدر نبود من ناراحت نشو ٬ زیرا که من در پیشگاه خدای خود روزی
می خورم و چه چیزی از این بهتر است
که تشنه ای به آب برسد و عاشقی به معشوق .
مادر جان می دانم که برای رساندن من به این مرحله از زندگی زحمات بسیار کشیده ای و بهمین دلیل تو را به رنجهای حضرت زینب سلام الله علیها قسم می دهم مرا حلال کن و مرا دعای خیر بفرما .
در آخر از همه شما خواهران و برادران عزیزم و تمام دوستانم تقاضا می کنم
که مرا حلال کنند و اگر من باعث ناراحتی شده ام مرا ببخشید .
شما را به خون جوشان حسین علیه السام قسمتان می دهم دعا برای #امام را فراموش نکنید . خواهر کوچک شما #زینب_کمایی.💠
#وصيتنامه_شهیده_زینب_کمایی
#شهیده
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
#سیره_شهدا
#شهیده_زینب_کمایی
خواهر بزرگوار شهیده:
🌱زینب همیشه در وسایلش مقداری تربت شهدا و هفت عدد کاج نگه می داشت.. بعد از شهادتش متوجه شدیم که شش تا از کاج ها از درختان مختلفی هستند که در گلزار شهدا وجود دارد ، هفتمین کاج از همان درختی است که بالای مزار مطهر زینب قرار دارد ..🌲🍃
🌻یکبار زینب به من گفت :غسل شهادت کردهای؟
گفتم: غسل شهادت دیگه چیه؟
گفت: هر مسلمانی باید همیشه غسل شهادت داشته باشه..🌷
🌹گفتنی است، پیکر شهیده زینب کمایی همراه با پیکر 160 شهید عملیات فتح المبین تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان زیر درخت کاج ، به خاک سپرده شد...
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
☝️✨برگی از دفتر خودسازي #شهیده_زینب_کمایی
مادر زينب دربارۀ دفتر خودسازی دختر نوجوان خود، این گونه روایت میکند: «زینب در دفتر خودسازی خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛ از نماز به موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، خواندن نماز شب، نماز غفیله و نماز امام زمان (عج)، ورزش صبحگاهی، قرآن خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سورههای قرآن کریم، دعا کردن در صبح و ظهر و شب، کمتر گناه کردن تا کم خوردن صبحانه، ناهار و شام. دخترم جلوی این موارد ستونهایی کشیده بود و هر شب بعد از محاسبۀ کارهایش جدول را علامت میزد؛ من وقتی جدول را دیدم به یاد سادگی زینب در پوشیدن و خوردن افتادم، به یاد آن اندام لاغر و نحیفش که چند تکه استخوان بود، به یاد آن روزههای مداوم و افطارهای ساده، به یاد نماز شبهای طولانی و بیصدایش، به یاد گریههای او در سجدههایش و دعاهایی که در حق امام خمینی (ره) داشت. زینب در عمل، تک تک موارد آن جدول خودسازی و خیلی از چیزهایی که در آن جدول نیامده بود را رعایت میکرد.»
#من_میترا_نیستم
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
متن کامل نامه #شهید_علی_خلیلی :
سلام آقا جان!
امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…من نگران مسائل خطرناک تر هستم… من میترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم.اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!!مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی!من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز شب واجب است.آقاجان!بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟رهبرم!جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.آقا جان!من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.
بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت
سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
.
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
فــرزندان شــهدا بدانــند ڪــــه پــدرانشان
موجبــــ اُبهتــــــ اســلام، در چشــم
شــیطانهاے عالــم شــدند....
-امــــامخامنهاے"
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است
چشم هایت ...
سرآغازِ عشق است
عشقے بی پایان ...
🌹شهید_حاج_محمدابراهیم_همت
#سـردار_عاشورایی_خیـبر
#فرمانده_لشکر۲۷حضرترسولﷺ
◻️تاریخ ولادت: ۱۳۳۴/۰۱/۱۲
◻️محل ولادت: شهرضا_اصفهان
◻️تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۷
◻️محل شهادت: جزیره مجنون
◻️عملیات : خیبر
#فرازی_از_وصیت_نامه_شهید
جوانان چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخيزيد و اسلام را و خود را دريابيد نظير انقلاب اسلامی ما در هيچ کجا پيدا نمي شود نه شرقی ، نه غربی ،ای کاش ملتهاي تحت فشار مثلث زور و زر و تزوير به خود می آمدند و آنها نيز پوزه استکبار را بر خاک می ماليدند.
من زندگي را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خويشتن را گم و فراموش کنم علي وار زيستن و علی وار شهيد شدن، حسين وار زيستن و حسين وار شهيد شدن را دوست مي دارم شهادت در قاموس اسلام كاریترين ضربات را بر پيكر ظلم، جور،شرك و الحاد می زند و خواهد زد.
#سالروز_ولادت
#زمینی_شدنت_مبارک_فرمانده
#سلام_ودرود_برشهیدان
#پایان_مأموریت_هیئتی_شهادت_است