فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شب میلاد "نائبه الزهراء، سیده العقائل، #پرستار_کربلا #حضرت_زینب یادی کنیم از مدافعان حرم که حتی در سختترین شرایط جنگ با داعش هم نزاشتن حرم بیبی زینب (س) آسیبی ببینه..
دجّالها و حرملهها را مهاجم و
ما را "مدافعان حرم" آفریدهاند
👤 سعید نوروزی
@TWTenghelabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی 😘😍
👶🏻👶🏻👶🏻👶🏻👶🏻👶🏻👶🏻👶🏻👶🏻
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری 🎞
✨ ویژه میلاد حضرت زینب سلام الله علیها
Instagram.com/Ostad.Shojae1
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالگردشونه...
شادی روح این بزرگمرد، فاتحه و صلوات!
.: سیدالشهدای هستهای :.
🎨 تصویرسازی: علیرضا ذاکری | کاظم علیرضا
🎨 لوح: متنا
@shahid_jaberkhishvand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرزند شهید فخری زاده: پدرم به هیچ عنوان موافق توافقاتی مثل برجام نبوده است علیرغم تصاویری که از او منتشر کردند.
🔺اتفاقا اگر مدالی قرار بود بدهند فقط باید به ایشان میدادند که دائم نگران بود که امتیازی بیشتری در برجام داده نشود.
@shahid_jaberkhishvand
🔖سیره حاج قاسم
🔹میخواستند عکس یادگاری بگیرند. از ماشین پیاده شد. یک گروه دیگر برای دومین بار از ماشین پیادهاش کردند برای عکس گرفتن.
دفعهی سوم، یک خانم خواست عکس بگیرد؛ با حجاب نامناسب. پیاده شد و با او هم عکس گرفت.
گفت: باورم نمیکردم با من عکس بگیرید. از امروز سعی میکنم حجابم را رعایت کنم.
@shahid_jaberkhishvand
✨“یکبار تلویزیون، تصاویر یکی از شهدای مدافع حرم را نشان میداد، بلند شد و گفت میخواهم بروم برای اعزام به سوریه.
✨به شوخی گفتم: «ول کن تو رو خدا مرتضی! حوصله داری؟» اما او جدی گفت: «نه باید بروم.»
✨یک شب هم گفت: «خواب دیدم که بی بی زینب(س) گفت: “در باز شده بیا”» گفتم: «مرتضی! تو دوباره خواب دیدی؟» خواب زیاد میدید و خوابهایش هم بیشتر صحت داشت.
✨هر وقت برای بچهها خواب میدید محال بود چیزی غیر از آن که میبیند، تعبیر بشود. چون رزمنده هم بود وقتی تلویزیون عکس شهدای دفاع مقدس را نشان میداد، همیشه گریه میکرد و میگفت: «ما جاماندیم. هر وقت دوباره دری باز شود من اولین نفر خواهم بود.»
✨من به او میگفتم: «خدا را شکر دیگر در ایران جنگی نیست که تو اولین نفر باشی.» از دنیا بیخبر بودم که سوریه و عراق جنگ است. ۱۱ ماه این در و آن در زد تا برود سوریه.
✍ راوی: همسر شهید
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_مهدی_بیدی
@shahid_jaberkhishvand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🐳🦈🐪🐠
🕊بیرونش کردن، در میزنه میگه مامان 😍😂
📖 مهمانان على
🔸مردى با پسرش به عنوان مهمان بر على علیه السلام وارد شدند. على با اکرام و احترام بسیار آنها را در صدر مجلس نشانید و خودش روبروى آنها نشست. موقع صرف غذا رسید. غذا آوردند و صرف شد. بعد از غذا قنبر، غلام معروف على، حوله اى و طشتى و ابریقى براى دست شویى آورد. على آنها را از دست قنبر گرفت و جلو رفت تا دست مهمان را بشوید. مهمان خود را عقب کشید و گفت: «مگر چنین چیزى ممکن است که من دستهایم را بگیرم و شما بشویید».
🔹على فرمود: «برادر تو، از سر تو است، از تو جدا نیست، میخواهد عهده دار خدمت تو بشود، درعوض خداوند به او پاداش خواهد داد، چرا میخواهى مانع کار ثوابى بشوى؟». باز هم آن مرد امتناع کرد. آخر على او را قسم داد که «من میخواهم به شرف خدمت برادر مؤمن نائل گردم، مانع کار من مشو.» مهمان با حالت شرمندگى حاضر شد.
🔸على فرمود: «خواهش میکنم دست خود را درست و کامل بشویى، همان طورى که اگر قنبر میخواست دستت را بشوید میشستى، خجالت و تعارف را کنار بگذار.».
🔹همینکه از شستن دست مهمان فارغ شد، به پسر برومند خود محمدبن حنفیه گفت : «دست پسر را تو بشوى. من که پدر تو هستم دست پدر را شستم و تو دست پسر را بشوى. اگر پدر این پسر در اینجا نمی بود و تنها خود این پسر مهمان ما بود من خودم دستش را می شستم، اما خداوند دوست دارد آنجا که پدر و پسرى هر دو حاضرند، بین آنها در احترامات فرق گذاشته شود.» محمد به امر پدر برخاست و دست پسر مهمان را شست.
🔸امام عسکرى علیه السلام وقتى که این داستان را نقل کرد فرمود: «شیعه حقیقى باید اینطور باشد.»
✂️ #برشی_از_کتاب : داستان راستان؛ جلد دوم، ص ۱۰۵
👤 استاد شهید مطهری (ره)
🌐 fatehan.net
🆔 @fatehan