eitaa logo
کانال فرهنگی شهید محمد(جابر) خویشوند
159 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
7.4هزار ویدیو
63 فایل
کانال فرهنگی شهیدمحمدجابر خویشوند @shahid_jaberkhishvand جهت دریافت کتاب @Dellaram926 جهت نذر فرهنگی @dellaram2153
مشاهده در ایتا
دانلود
😍😍😍😍👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
⭕️ اگر انقلاب اسلامی برای ما یک ثمره داشته، و آن ثمره همین شیوه مباحثه با شخص اول کشور باشد، می‌ارزد که به آن افتخار کنیم... توئیتر انقلابی @shahid_jaberkhishvand
۲۸ 🔰🔰🔰 👈 تا الان چند تا دزد و آفت برنامه رو معرفی کردیم از جمله خواب و گوشی و افکار منفی. امروز می خوایم به یکی دیگه از آفت های مهم برنامه ریزی بپردازیم که خیلیا کم و بیش گرفتارش هستند و ممکنه حتی خودشون هم ندونند. ♦️♦️♦️ این آفت مهم 👈 یا هست 🤔 فکر نکنید وسواس، فقط مربوط به شست و شو می شه. اصل وسواس، مربوط به فکره که نمود بیرونی ش به شکل های مختلف از جمله شستشوی زیاد خودش رو نشون می ده. و گاهی وسواس فکری پدر و مادر ، در بچه ها به صورت ، خودش رو نشون می ده. 🔔وسواس یعنی نسبت به یه کاری توجه و دقت زیادی و افراطی داشتن.. 👈 حقیقتش اینه که وقتی شما نسبت به موضوعی زیادی توجه و حساسیت نشون می دین قطعا توجهتون نسبت به موضوعات دیگری کمتر می شه. ❓❓❓حالا چطور این وسواس و تفکر صفر و صدی مانع اجرای برنامه ست؟ 👌می گی من یا به بهترین نحو باید این کار رو انجام بدم یا انجام ندم. 📝 اگه امروز تو برنامه م نوشتم جارو کشیدن، یا باید حسابی جارو بزنم یا اصلا نزنم. اگه می خوام ظرف بشورم یا باید درست و حسابی بسابم یا اصلا نشورم . اگه می خوام مطالعه کنم یا باید دقیق و اساسی مطالعه کنم یا اصلا مطالعه نمی کنم. ❌اگه می خوام به بهداشت شخصیم برسم یا باید دو ساعت در روز حسابی به خودم برسم یا اصلا نرسم ❌این برنامه ای که نوشتم رو باید دقیق عمل کنم و یا کلا انجام ندهم و هزاران مثال دیگه ... 👈این میشه تفکر صفر و صدی که خیلی ها نمی دونند، ولی گرفتارش هستند و هیچ وقت نمی تونند یه برنامه ی چند جانبه رو پیش ببرند. اگر هم خیلی آدمای موفقی باشند معمولا در یکی دو زمینه ست و از رشد ابعاد مختلف انسانی شون غافل می شن. 👌معمولا این افراد نظر دیگران براشون خیلی مهمه که وقتی کارشون رو دیدند بگن ۲۰ انجام دادی. ✅ انسان باید سعی کنه معدل کلش بالا باشه. چه اهمیتی داره خونه ت برق بزنه ولی روح بچه ت به خاطر امر و نهی زیاد آسیب دیده باشه؟ و یا بالعکس اینقدر به نظم و نظافت خونه بی اهمیت باشی که حال خودت و بقیه بهم بخوره از اینکه وارد خونه بشن و بچه ها نظمی ندیده باشند که بخوان یاد بگیرند. 👌 ، وسواس به خرج نده ، صفر و صدی فکر نکن ؛ یا باید صد باشه یا نباشه.❌ 🙈 یه خونه می خوای جارو بزنی یه ربع زمان گذاشتی، جارو بزن تموم بشه بره. یه روز هم فرصت داشتی سوراخ سمبه ها رو جارو کن. یه روز ۵ دقیقه وقت داشتی یه روز اصلا حال نداشتی، حال و آشپزخونه رو یه جاروی معمولی بزن 🔔 اینقدر گیر نباش که من کتاب می خونم باید دقیقا بفهمم و به اون عمل کنم. وگرنه نمی خونم. خب نتیجه ش می شه اینکه دو روز می خونی و دیگه نمی خونی. فعلا تو روزی یه ربع کتاب بخون حالا کم کم فهمیدن و عمل کردنت را هم بالا ببر. یک دفعه می بینی با تداوم روی همین کار ، مطالعه ت برکت پیدا کرد و چه قدر فهمت بالا رفت، چقدر خوب می تونی یه چیزی رو برای دیگران تفهیم کنی. و شاید از یه کسی که دکترا خونده بهتر می تونی تشخیص بدی و تفهیم کنی و عمل کنی. این یعنی برکت..‌ ❌اینقدر گرفتار صد بودن نباش. و یا اینقدر نخواه که یک دفعه صد بشی. 👈 برکت در تداوم و رشد تدریجی یه کاره. نه یکباره صد بودن. 😍 برکت، یکی از مهمترین لذتهای زندگیه. برکت یعنی یه زمانی می بینی چقدر همه چیز روی غلتک افتاده و چقدر بر همه کارهات سوار شدی و چقدر رشد همه جانبه داری و چه لذتی بالاتر از اینکه آدم به کارهاش غالب بشه و نه مغلوب . به مشکلاتش غالب بشه نه مغلوب. یه حس رهایی و آزادی و موفقیت که باید بچشی تا ببینی یعنی چی. 👹 ولی شیطون هی می یاد می گه ببین تو نمی تونی صد باشی پس بی خیال. 👈تو هم بگو اصلا من نمی خوام صد باشم ( اگر چه با تداوم به صد هم می رسی) می خوام در حد وظیفه م انجام بدم ❌می خوای نمازت رو اول وقت بخونی درگیر وسواس پاکی و نجسی و وضوی آنچنانی می شی، از اول وقت نماز می گذره بعدشم می گی بی خیال من این کاره نیستم. خب این صد در صد کار شیطونه 👹 🗣 بگو وضوی من همینه که هست ، بدو برسی به نماز اول وقت. توجهت رو به یه کار مهمتری که معطل گذاشتی، جلب کن. فکر کن با این وسواسی که روی این موضوع داری آیا از کارهای مهم دیگه ای غافل نشدی؟ 👈 نمی گیم بی مبالات باش، می گیم وقتی دچار وسواس فکری و عملی می شی خودتو بنداز توش. بگو همینه که هست. در حدی که وظیفه که می تونم و حالش رو دارم انجام می دم نه اینکه کلا بزارم کنار. ( وسواس فکری _ تفکر صفر و صدی ) 🔰🔰🔰 ✏️ بنویس کجاها دچار وسواس فکری و تفکر صفر و صدی شدی؟ و چه طور مانع انجام کارها و برنامه ت شده؟ ♦️♦️♦️♦️ ارسال مطلب ✅ کپی⛔️ https://eitaa.com/jalasaaat
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆 👈🏻خانم های عزیز 👉🏻 یه کانال براتون آوردم که ویژه شماست عضو بشین و از مطالب کانال سبک زندگی ویژه بانوان استفاده کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷اللهم عجل لولیک الفرج🇮🇷 شهیدی که در قبر اذان گفت و سوره مبارکه کوثر را تلاوت کرد. عارف شهدا شهید حاج عبدالمهدی مغفوری این شهید بزرگوار مستجاب دعوه هست و سریع حاجت میده. مزار این شهید نازنین را مقام معظم رهبری طبق گفته ها ۵بار زیارت کردند حتی گفته میشه حضرت آقا در سفر استانی خود به کرمان نیمه شب ها مزار شهید را زیارت میکردند این قطعه خاک از هزاران کیلومتر و از شهرهای شمالی و غربی ایران زائر داشته و محال ممکن هست کسی دست خالی از سر قبر مبارک شهید عبدالمهدی مغفوری بلند بشه اتفاقی عجیب : پس از شهادت حاج عبدالمهدی مغفوری در عملیات کربلای ۴ پیکر پاکش را برای تشیع به کرمان آورده بودند خانواده شهید و سه فرزند دلبندش برای آخرین دیدار بر گرد وجود آن نازنین حلقه زدند. مادر خانم حاج‌ عبدالمهدی می‌گفت:وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم،با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید سعید به تلاوت سوره مبارکه کوثر مترنم است. و من بی‌اختیار این جمله در ذهنم نقش می‌بندد که هان ای شهیدان.با خدا شب‌ها چه گفتید؟ جان علی با حضرت زهرا(ص) چه گفتید؟ پسرعموی شهید مغفوری هم از مراسم دفن این شهید خاطره‌ای شگفت دارد: وقتی می‌خواستیم او را که به برکت زندگی سراسر مجاهده‌اش شهد وصال نوشیده بود به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم،که به‌ یکباره منقلبمان کرد. وقتی پیکر شهید را در قبر می‌گذاشتیم صدای اذان گفتن او را شنیدیم. راوی:حجت‌ الاسلام محمدحسین مغفوری،لشکر۴۱ ثارالله √ تا اینکه من دچار بیماری سختی شدم و پزشکان از بهبودی من قطع امید کردند یک روز حاج مهدی با یک دسته گل سرخ به عیادتم آمد وقتی نظر پزشکان را به او گفتم اشک در چشمانم حلقه زد پس لیوانی را برداشت آن را تا نیمه آب کرد و چیزی زیر لب خواند و به آب داخل لیوان دمید پارچه سبزی را از جیب پیراهنش درآورد و با آب لیوان خیس کرد و نم آن را بر لبان من کشید و درآخر زمزمه کرد به حق دختر سه ‌ساله‌ی حسین… روز بعد در عالم رویا خودم را در صحنه‌ی کربلا دیدم دختربچه ‌ای سمتم آمد و من قمقمه ‌ام را به او دادم او آن را گرفت و فقط لب‌های خشکش را تر کرد و دوباره به سوی خیمه‌ها رفت اما سواری دختر بچه را با سیلی زد😭 هرچه تقلا کردم به کمکش بروم نتوانستم یکباره از خواب پریدم و از همان لحظه حالم خوب شد و بهبود یافتم.زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست،شادی روح تمامی شهدا صلوات🌷 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌷 خدایا کمک کن اگر در صف شهدا غایبیم، در صف پیام رسانان راهشان غایب نباشیم.. برای سلامتی امام‌ زمان صلوات 🌴اللهم عجل لولیک الفرج🌴
✅آرزوی خدمت به امام زمان (عـج) ✍امام صادق(سلام الله علیه) فرمودند: هر مؤمنی آرزوی خدمت به حضرت مهدی(عج) را داشته باشد و برای تعجیل فرجش دعا کند، (اگر از دنیا برود ، هنگام ظهور)کسی بر قبر او می آید و او را به نامش صدا میزند که: فلانی مولایت صاحب الزمان ظهور کرده اگر میخواهی به پا خیز و به خدمتش برو، و اگر میخواهی تا روز قیامت بخواب. پس عده ی بسیاری به دنیا باز میگردند و در خدمت امام هستند 📚مکیال المکارم ✨❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
سلام بر همه اسیران خاک و هوشیاران حقیقی❕ ❄️ یاد عزیزانِ سفرکرده...✨🌷 🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ🤲🏻 ✋🏻 التماس دعا 🤲🏻🤲🏻 🌿🌺🌿🌺🌿🌿🌺🌿 سلام بر تمامی یارانی که رفتند و چشم در گرو اعمال ما دوخته اند تا شاید هدیه ای دریافت کنند... 😔 ✨خداوندا 💗🤲🏻 🤲🏻 تمامی عزیزان خفته در خاک را به کرمت بیامرز 🤲🏻🌸 و ما را تا نیامرزیده ای از این دنیای فانی مبر🤲🏻✨ 🌺✨به یاد همه درگذشتگان شیعه؛ پدران و مادران آسمانی ✨ 🌷 فاتحه وصلوات : 🌸🤲🏻 🤲🏻🌷
🛑⚫️ مادر شهیدان والامقام عبدالخلیل، جلیل و منصور کارکوب زاده دعوت حق را لبیک گفت 🔹مادرشهیدان عبدالجلیل ، منصور و خلیل کارکوبزاده شب گذشته پس از یک دوره بیماری دعوت حق را لبیک گفت و آسمانی شد. 🔹مادر شهیدان کارکوب زاده  همسر رزمنده پاسدار "خداداد کارکوب زاده"  و سه شهید و یک جانباز دوران دفاع مقدس بود 🔹پیکر این بانوی ایثارگر فردا جمعه درگلزار علی بن جعفر(ع) درجوار شهدای هشت سال دفاع مقدس آرام خواهد گرفت. 🔹مادر شهیدان  کارکوب‌زاده درسفر مقام معظم رهبری به استان   با نوشتن شعری برای معظم له، سفر ایشان را طولانی‌تر نمود تا دیدار برای این والدین معظم شهید میسر شود. رهبر انقلاب در این دیدار می‌فرمایند: بنده به دلیل دیدار با شما بازگشتم به تهران را عقب‌تر انداختم.
سلام علیکم دوستانی که تمایل دارند درختم ۱۴۰۰۰صلوات هدیه به این بانوی بزرگوارشرکت کنند تعدادصلواتهاشون روفقط پی وی ارسال👇 کنند @dellaram2153
🎉 عیسی علیه السلام مبارک روایتِ جالب از لحظه شهادتِ رزمنده مسیحی آدم ساكتی بود و شنیدم داوطلب به جبهه اومده. اصلاً با جمع، كاری نداشت؛ فقط برای رزم شب و صبحگاه با بچه‌ها يكجا می‌ديدمش. البته مراسم زیارت عاشورا هم شرکت می کرد. توی گردان شايعه شده بود كه نماز نمی‌خونه، اصلاً انگار نه انگار كه خدايي هست، پيغمبری هست، قیامتی هست... حتی بچه‌ها بهش شک کرده و عده ای می گفتند ستون پنجمه... وقتی هم زنگ می‌زدند به مسئول حفاظت و جریان رو اطلاع می دادند ، ایشون فقط می گفت: "اشتباه می کنید ، کیارش آدم سالم و خوبیه" ... ولی علت نماز نخواندنش رو نمی گفت. . تا اینکه قرار شد کیارش به درخواستِ خودش همراه با جواد بره برای کمین. جواد وارد سنگر شد و رفت سمت کیارش باهاش دست داد و گفت: "مخلص بچه های بالا هم هستيم، داداش يه ده تومنی میدم، ما رو تحويل بگير" کیارش با محبت دستان جواد رو فشرد و در حالیکه از خجالت سرخ شده بود، گفت: «اختيار داريد آقا جواد! ما خاك پاي شماييم.» . فردای اون روز جواد با کیارش رفتند برا کمین جواد هم مث بقیه شنیده بود که کیارش نماز نمی خونه ، برا همین دنبال فرصتی می گشت که علتش رو ازش بپرسه. ساعتها بی صحبت با همدیگه توی سنگر کمین بودند، تا اینکه بعد از تاریکی هوا جواد بالاخره دلش رو به دريا زد و از کیارش پرسید: «تو كه واسه خدا می‌جنگی، حيف نيس نماز نمی‌خونی؟!» تا جواد این رو گفت، اشك توی چشمان کیارش جمع شد، ولی با لبخند گفت: «می‌تونی نماز خوندن رو يادم بدی؟ تا حالا نخوندم و بلد نیستم... کیارش طوری اين حرف رو رُك و صريح زد كه جواد خجالت كشيد ازش بپرسه: برای چي تا الان نماز نخواندی؟ خلاصه همان وقت داخل سنگر كمين، زير آتش خمپاره ي دشمن، نماز خواندن رو بهش ياد داد صبح که شد کیارش اولین نماز عمرش رو خواند. بعد قرار شد سوار قایق بشوند و برگردند عقب. هنوز مسافت زیادی نرفته بودند كه خمپاره اي توي آب خورد و پارو از دست کیارش افتاد تركش به قفسه سينه و زير گردنش خورده بود، جواد سرش رو توی بغل گرفت و دید کیارش با هر نفسی که می کشه خون از زخم سینه اش بیرون میاد. کاری از دست جواد بر نمی یومد و فقط نام حضرت زهرا رو صدا می زد. چشم های زاغ کیارش شده بود کاسه ی خون ، اما لبخند کمرنگی روی لبانش نقش بسته بود. جواد آرام کیارش رو خواباند کف قایق تا پارو بزنه و با سرعت برگرده عقب. ناگهان دید کیارش به سختی انگشتش رو حرکت داد و روی سینه‌اش نماد صلیبی کشید و شهید شد. و جواد تازه علت نماز نخواندنِ این جوان مودب و بااخلاق رو فهمید... منبع: ماهنامه امتداد @shahid_jaberkhishvand