eitaa logo
🇮🇷شهید مدافع‌ حرم جواد محمدی🇮🇷
2.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
56 فایل
«کانال رسمی،تحت نظارت خانواده شهید» میگفت:"مردان خدا، گمنامند" آنچنان طریق گمنامی در پیش گرفت که لایق شهادت شد اینجا از اومینویسیم🪶 تا با یادش، روحمان جَلا گیرد✨🕊️ خادم کانال: @Shahid_javad_m
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷شهید مدافع‌ حرم جواد محمدی🇮🇷
#بسم_الله ‌‏وَ فِي أَنْفُسِکمْ أَفَلا تُبْصِرُون!؟ به دلت نگاه کن... هرکسی از دل خودش به خدا راه د
-الحَمدُللهِ الَّذِی اُنادیهِ کُلَّما لِحاجَتی.. +معبود من تو همانی که در خلوتم، گاه و بیگاه صدایت کردم و مرا در میانِ دلواپسی هایِ دنیا اجابت کردی؛ من همان عبدِ ذلیلم، و تو همان اجابت کننده‌یِ بی منتی..♥️
اگه شناختیش... صلوات بفرست... تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
🙏🏻🌹 بسم رب الشهداء و الصدیقین سلام وقتتون بخیر بنده بعد از خواندن کتاب جذاب و فوق العاده دختر ها بابایی اند خیلی راحت تونستم شهید رو به عنوان رفیق شهیدم انتخاب کنم و مستند محرم شهید جواد محمدی رو هم دیدم.اخلاق خوب شهید،شوخ طبعی و خنده رو بودن و اخلاص شهید خیلی برام جالب بود. از شهید خواستم که اگه پیش خدا واسطه بشن که انشاءالله فرزندی رو به من عطا کند فرزندم رو به زیارت مزار شهید بیارم. امروز بعد از یک سال و یک ماه از این درخواستم با محمد جواد که دوماه داره به زیارت مزار شهید اومدیم.به عنوان تبرک تعدادی تسبیح بسته بندی کردیم و بین مردمی که در گلزار شهدا بودن پخش کردیم. الحمدلله انشاءالله فرزندان ما هم عاقبت به خیر باشن و شهید راه امام زمان بشن. الهم عجل لولیک الفرج التماس دعا
📚 🖋به قلم بهزاددانشگر «خواهر» دفعه ی اول ، جواد و سجاد باهم به سوریه رفتند . این دوتایی رفتنشان فشار زیادی را به خانواده وارد میکرد . روز های آخر ، اوضاع خانه مان به هم ریخته بود . مادرم گریه میکرد . بچه ی برادرم ، فاطمه ، بهانه می‌گرفت و اصلا روزگار نداشتیم . از عصر که قرار بود جواد و سجاد بیایند تا فردا شب که رسیدند ، دوازده بار به مسئول اعزامشان زنگ زدم . هر دفعه هم میگفتم من مادر یکی از بچه ها هستم . پس کی می‌آیند . بنده خدا می‌گفت خودمان به شما خبر میدهیم . من هم که تاکید میکردم که از قبل به ما بگویند بچه ها می می‌رسند . میخواستم برایشان گل بخرم و با دسته گل به استقبالشان برویم . وقتی آمدند ، تا یک ماه خانه ی جواد مهمان می‌رفت و می‌آمد . ما هم آنجا بودیم . یعنی همیشه اینطور بود . هر موقع یکی از ما از مسافرت می‌آمد ، همه خانه اش جمع می‌شدیم . بعضی وقتها که دیر به دیر به خانه اش میرفتم ، به من می‌گفت تو احساس نداری به من سر بزنی ؟ به رویم می‌آورد که چرا دیر به خانه اش رفته ام . وقتی من دعوتشان میکردم ، چند نوع غذا و دسر و ژله درست میکردم . جواد می‌گفت بابا یه مدل غذا درست کن که آدم بفهمد چه می‌خورد و مزه اش را بفهمد . من هر وقت می‌آیم خانه ی تو ، اصلا نمیفهمم چه میخورم . تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔رفتن 🌸عشـق مے خواهد 🌴قـــــدم ها بهانہ اند... 📎بــــــاور ڪنـــــــیم جامـــــانده ایم تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
خواهرت هم نام زهرا و امثال زینب است هم شفیعه هم کریمه هم چراغ و کوکب است✨🌸 تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا