دلتنگتیم حاج ابراهیم💔
سید عزیز،جاتون خالیه😔
#انتخابات
تنها کانال رسمی #شهید_جواد_محمدی᯽ ⃟ ⃟
┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
📚 #دخترهاباباییاند
🖋به قلم بهزاددانشگر
#پارت_112
«پدر »
شب دوم بعد از شهادتش از خانه خودشان آمدیم خانه مان .
دیدم یک موتوری ایستاده کمی آن طرف تر؛ جایی که خیلی نور نبود. ساعت هم یک نیمه شب بود فکر کردم شاید مزاحم باشد، یا آمده چیزی میخواهد.
خانواده را فرستادم داخل و خودم صبر کردم آمد و پرسید شما با شهید محمدی نسبتی دارید؟ گفتم پدرش هستم.
برایم تعریف کرد که خیلی وقت قبل توی پارک ناژوان بوده و داشته مواد مخدر مصرف میکرده که جواد و بچه ها آمدند
و دورش را گرفتند.
جواد گفته باهات کاری نداریم. او هم سر صبر موادش را مصرف میکند .بعد گفتند حالا که کارت تمام شد و ما هم باهات کاری نداشتیم؛ ولی فردا صبح بیا فلان جا تا کمکت کنیم . فردا صبح آمده بود پایگاه بسیج و جواد سفارشش را کرده بود که
کمکش کنند ترک کند .
بعد هم توی بسیج اسمش را نوشته بود و کمکش کرده بود دیگر برنگردد طرف مواد مخدر.
میگفت امشب از اهواز آمدم خانه.
عکسش رادیدم زده اند توی پایگاه بسیج
محله مان .خداخدا کردم اونباشد .
موتور را برداشتم آمدم جلوی خانه تان ،
دیدم خودش است .
ماندم ببینم کاری از دست من برمی آید یانه.
چندتایی اعلامیه هم گرفت تابزند به جاهای مختلف. بعدش هم توی همهی مراسمهای جواد آمد و با تمام وجود کمک
کرد.
تنها کانال رسمی #شهید_جواد_محمدی᯽ ⃟ ⃟
┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
🇮🇷شهید مدافع حرم جواد محمدی🇮🇷
#بسم_الله واللهُ مَعکمْ دلگرمی بالاتر از این؟! :)
#بسم_الله
وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ
برای باتقواها...
اون دنیا بهتره
و برای بیتقواها این دنیا!
1.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹️کسی که ایران رو دوست داره ...!
#امر_ولی #انتخابات
#جهاد_تبیین
#به_عقب_بر_نمی_گردیم
#حرمت_حریم
تنها کانال رسمی #شهید_جواد_محمدی᯽ ⃟ ⃟
┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
📚 #دخترهاباباییاند
🖋به قلم بهزاددانشگر
#پارت_113
« پدر »
کمک کردنش فقط مربوط به آن روزها نبود . بعد از شهادتش هم خیلی های دیگر هم آمدند و گفتند فلان مشکل را داشته اند، از جواد خواسته اندکمکشان کند و مشکلشان حل شده.
من همه جا حضورش را حس میکنم؛
مثلاً توی مراسمهای ختم صلوات .
این هفته برای مراسم مشکلی داشتیم قرار بود خانه ما برگزار شود. گفته بودند نمیشود .
چند روز قبلش یکی از بچه ها آمد در خانه و گفت کار درست شده گفتم چطور؟
گفت جواد آمد به خوابمان و گفت خودتان کار را درست کنید که مراسم خانهی ما باشد.
گاهی وقت ها حتی مینشینم باهاش
درد دل میکنم .سؤالهایم را ازش میپرسم.
بعد حسی به من راه را نشان میدهد انگار جواد جوابم را میدهد.
همین چند وقت قبل قرار بود بروم مراسمی که دوستانش هم بودند آنها جواناند. مینشینند به خاطره گفتن.
گاهی خاطره هایی از دوستی هایشان میگویند که به نظرم نباید جلوی من که بابایش هستم، این شوخی ها را تعریف کنند.
اما آنها رودربایستی نمیکنند و همه حرفی میزنند. آن وقت من ناراحت میشوم برای همین مانده بودم بروم یا نروم.
خیلی از بچه ها زودتر میروند که کارها را راه بیندازند من داشتم بیرون قدم میزدم که یکی از دوستان جواد آمد سراغم.
گفتم پس تو چرا نرفته ای دنبال کارها؟
گفت برای اینکه کار من امشب چیز دیگری است .
امشب من مامورم شما را ببرم.
گفتم ول کن بابا جان ،برو به کارت برس.
گفت تا شما نیایی ،نمیروم .
حسی بهم گفت اصلاً فکر کن خود جواد این را فرستاده دنبالت که بروی .
جواد دارد جوابت را میدهد؛ پس برو .
تنها کانال رسمی #شهید_جواد_محمدی᯽ ⃟ ⃟
┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii