eitaa logo
🇮🇷شهید مدافع‌ حرم جواد محمدی🇮🇷
2.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
56 فایل
«کانال رسمی،تحت نظارت خانواده شهید» میگفت:"مردان خدا، گمنامند" آنچنان طریق گمنامی در پیش گرفت که لایق شهادت شد اینجا از اومینویسیم🪶 تا با یادش، روحمان جَلا گیرد✨🕊️ خادم کانال: @Shahid_javad_m
مشاهده در ایتا
دانلود
‏تندتر از ولایت فقیه و امام نروید که پایتان خورد می شود از امام هم عقب نمانید که منحرف می شوید قدر امام و ولایت فقیه را داشته باشید که شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند! تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
هر کدام از شما که به گناه کسی آگاه است، بخاطر آنچه که از گناهِ ‌خود می‌داند؛ باید از آشکار کردن گناهِ دیگران خودداری کند. در گفتن عیب کسی شتاب مکن، شاید آن کس که عیبش آشکار شده؛ خدایش بخشیده باشد.. [ امام علی(ع)، نهج‌البلاغه ]
📚 🖋به قلم بهزاددانشگر «خاله» برای مراسم هفتم شهید سید سجاد حسینی ، رفته بودیم گلزار شهدای دینان ‌. بین مزار شهدا راه می رفتم که جواد را با فرماندهانش دیدم . آمد سراغم و گفت از دور که دیدمت ، قوّتی آمد توی وجودم خاله ! خیلی همدیگر را می خواستیم ‌. گفتم خاله ، با فرماندهانت آمده ای؟ گفت آره ، دارم مخشان را می زنم که بروم سوریه ! با برادرش ، سجاد ، اسم نوشته بودند که بروند . گفت اگر بشود ، سجاد را راضی می کنم نرود تا خودم بروم . قسمت شد و هر دوتایشان باهم رفتند . تقریبا بیست روز از رفتنشان می گذشت . می خواستم بروم سر خاک پدر و مادرم که یکی از همسایه ها سر کوچه جلویم را گرفت و گفت از جواد خبر داری؟ گفتم آره ، به خانه شان زنگ می زنم . چطور ؟ گفت همین طوری پرسیدم . آن موقع ، من گوشی نداشتم که توی تلگرام بهش پیام بدهم . برای همین ، از مادرش سراغش را می گرفتم . سر خاک که رفتم ، مادرش را دیدم . گفتم از جواد خبر داری؟ گفت آره ، دیشب زنگ زد . گفتم از سجاد چی؟ گفت باهم هستند . نمی دانم چرا دلم آرام نمی گرفت و بازهم نگران بودم . بهش گفتم بابای جواد و داداش با هم کجا می رفتند؟ وقتی رسیدم , اینجا دیدمشان . گفت نمی دانم . همراهش آمدم تا خانه شان . خواهرم زنگ زد به پدر جواد و پرسید کجایید؟ گفت آمده ایم عیادت یکی از بچه ها که از سوریه آمده ؛ ولی انگار یک حالی بودند . به خواهرم گفت برو خانه خواهرت ، من می آیم دنبالت . وقتی رسیدیم خانه ما ، پسرم گفت فهمیدی بچه ها زخمی شده اند ؟ گفتم چی؟ گفت جواد و سجاد زخمی شده اند . تا برسند ، نصفه جان شدیم . هرکسی حرفی می زد . یکی می گفت شهید شده اند ، یکی می گفت مجروح شده اند . تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷شهید مدافع‌ حرم جواد محمدی🇮🇷
#بسم_الله {وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ} و تو بهترین داورانی
‌‏وَ فِي أَنْفُسِکمْ أَفَلا تُبْصِرُون!؟ به دلت نگاه کن... هرکسی از دل خودش به خدا راه داره. تو دلت چه خبره؟
سراغ قبر شهید هایی که زیاد زائر ندارند بروید! آن‌ها چیزهایی که می‌خواهند به صد نفر بدهند را به یک نفر می‌دهند.. تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
"رفقای امام حسینی" خدایا ما و رفقامون رو در این خونه پیر کن و به آغوش امام حسین ع برسون . .❤️ {سرداران شهید در پیاده روی اربعین} -شادی روحشان صلوات تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
@Pelak_Channelدونه درشت.mp3
زمان: حجم: 4.53M
گفت اگه قراره یه باری رو به منزل برسونیم خب بار امام زمان رو برسونیم؛ چرا بار شیطونو برسونیم؟! تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢یکی از علتهایی که خدا را اینقدر عزیز کرد همین مطلب است... تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
زمستان‌های جزیزه استخوان می‌ترکاند شب بود و سرما نیمه شب دیدم مقصود رفت سمت اب شروع کردبه غسل گفتم یخ میزنی؟چیزی نگفت ایستاد به نمازشب حال وهوای خوشی داشت.گفتم نمازشب که واجب نبود تو این سرما گفت عاشق که باشی سرما و گرما دیگه روت اثری نداره,لذت عبادتت هم بیشتر میشه شهیدمقصودصالحی تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii