eitaa logo
🇮🇷شهید مدافع‌ حرم جواد محمدی🇮🇷
2.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
56 فایل
«کانال رسمی،تحت نظارت خانواده شهید» میگفت:"مردان خدا، گمنامند" آنچنان طریق گمنامی در پیش گرفت که لایق شهادت شد اینجا از اومینویسیم🪶 تا با یادش، روحمان جَلا گیرد✨🕊️ خادم کانال: @Shahid_javad_m
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر از تو درباره غزه پرسیدند پس بگو در آنجا شهیدی است که شهیدی آن را حمل میکند و شهیدی از وی عکس میگیرد و شهیدی او را بدرقه میکند و شهیدی بر وی نماز میخواند... - محمود درویش تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
🇵🇸 🇮🇷 دلم خون است و لبریز از داغ پریشانی که ابراهیم در آتش که اسماعیل قربانی... تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای امام زمان عج در غیبت کبری رنج و درد بیش از هر زمانی است شیعیان را می‌بیند ناراحتی‌ها و دشواری‌ها و دردهای آن ها را می‌بیند و برای آنها در رنج است تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
Ziyarat-Ashura-ali-fani-232665.mp3
زمان: حجم: 8.41M
زیارت عاشورا با نوای علی فانی ⬛️ ؛ از عاشورا تا اربعین تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
روز هجدهم چله🖤
🙏🏻🌹 بیاد شهید جواد محمدی حرم امام رضا علیه السلام 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 🖋به قلم بهزاددانشگر «دایی » نفهمیدم چطور تا خانه حاج آقا آمدم گیج بودم. موقعی که میخواستم ماشین را پارک کنم زدم به یک درخت . پیش خودم فکر میکردم فقط من و محمد علی آنجا هستیم؛ اما خبر مثل یک بمب توی سطح شهر پیچیده بود . همۀ رفقایش آمده بودند آنجا. سپاه هنوز خبر را تأیید نکرده بود؛ ولی توی شهر پیچیده بود . قرار گذاشتیم که به خانواده اش خبر بدهیم .یعنی حاج آقا مجتبی بیاید خانه شان و خبر را بدهد . من زودتر آمدم تا فضا را آماده کنم . به پدر جواد زنگ زدم و گفتم کجایی؟ گفت با برادرم رفته ایم بیرون و الان دارم بر میگردم . زنگ زدم به برادرش و گفتم همان جا سر کوچه بایستید تا من بیایم. به برادرم زنگ زدم و گفتم بیا خانۀ آبجی. به خانمم هم زنگ زدم و گفتم بیاید خانه شان. نمیدانستم باید آنجا چه کار کنم به در خانه شان که رسیدیم، خواهرم در را باز کرد . گفتم چادرت را سرت کن حاج آقا میخواهد بیاید اینجا . گفت کدام حاج آقا؟ تا گفتم حاج آقا مجتبی دودوستی زد توی سرش. گفتم خب مهمان است! از حال رفت بغلش کردم و تا راهرو آوردمش. پدر جواد هم آنجا بود. بغضم ترکید .دیگر نتوانستم تحمل کنم خودم گریه میکردم و میگفتم بابا صبر کنید ،چیزی نشده. چرا گریه میکنید؟ تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii