eitaa logo
🇮🇷شهید مدافع‌ حرم جواد محمدی🇮🇷
2.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
56 فایل
«کانال رسمی،تحت نظارت خانواده شهید» میگفت:"مردان خدا، گمنامند" آنچنان طریق گمنامی در پیش گرفت که لایق شهادت شد اینجا از اومینویسیم🪶 تا با یادش، روحمان جَلا گیرد✨🕊️ خادم کانال: @Shahid_javad_m
مشاهده در ایتا
دانلود
‏با لخت شدن‌کسی قهرمان‌ نمیشه!!! قهرمان اون بانوی باحیایی هست که علاوه بر نخبه‌ی علمی بودن و مادر پنج فرزند بودن،طوری زندگی کنه که لایق شهادت بشه و اینجوری خدا بهش عزت بده👌❤️ 🕊 👊 تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
‍ ‍ 🔰 از علل عدم توفیق دیدار با امام عصر (عج) ؟؟؟ ▫️علی بن مهزیار می گوید:خدمت امام رسیدم و وقتی سلام کردم، جوابی از سلام خود بهتر شنیدم. 🍂 فرمودند: ای علی بن مهزیار، ما شب و روز منتظر ورودت بودیم، چرا این قدر دیر نزد ما آمدی؟ ▫️عرض کردم: آقای من! تاکنون کسی را نیافته بودم که دلیل و راهنمای من به سوی شما باشد. 🍂 فرمودند: آیا کسی را نیافتی که تو را دلالت کند؟!! بعد انگشت مبارک را به روی زمین کشیده، سپس فرمودند: نه لکن شماها اموالتان را فزونی بخشیدید، و بر بینوانان از مؤمنین سخت گرفته، آنان را سرگردان و بیچاره کردید، و رابطه خویشاوندی را در بین خود بریدید (صله رحم انجام ندادید) دیگر شما چه عذری دارید؟ ▫️گفتم: توبه، توبه، عذر می‌خواهم. ببخشید، نادیده بگیرید. 🍂 سپس فرمودند: ای پسر مهزیار، اگر نبود که بعضی از شما برای بعضی دیگر استغفار می‌کنید، تمام کسانی که بر روی زمین هستند، نابود می‌شدند به جز خواص شیعه؛ همان‌هایی که گفتارشان با رفتارشان یکی است. 🍃 على بن مهزيار نقل مى ‏كند كه امام زمان(عج) علّت عدم توفيق ديدار را چنين دانسته بودند: «لا و لكنّكُم كَثَّرتُم الأموالَ و تَجَبَّرتُم على ضُعفاء المؤمنين و قطّعتم الرّحم الّذى بينكم فاَىُّ عُذر لَكُم؟»؛ «شما اموالتان را زياد كرديد و بر مؤمنان ضعيف كبر و بزرگى نموديد و قطع رحم كرديد؛ پس هيچ عذرى براى شما نيست». 📚کمال الدین و تمام النعمه، ج‏۲، ص ( ۴۴۶ و ۴۶۷) تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
❌ شهید یوسف قربانی شهیدی که دردنیا هیچکس را نداشت و برای آب نامه‌ می‌نوشت 🔹محل تولد: زنجان تاریخ تولد: ۱۳۴۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ نام عملیات: کربلای۵ منطقه عملیاتی: شلمچه 🔹در ۶ ماهگی پدر، در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادربزرگش و برادرش را در تصادف از دست داد؛ زمانی هم که شهید شد، غریبانه دفنش کردند 🔹چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از هم‌رزمان خبرنگارش از او پرسید: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داد: غواص یعنی مرغابی امام زمان (عج) 🔹 نامه برای آب... هم‌رزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد! با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. 🔹یک روز گفتم یوسف جان برای کی نامه می‌نویسی؟ نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ 🔹دست مرا گرفت، قدم‌زنان کنار ساحل اروند بُرد، نامه را از جیبش درآورد، و داخل آب انداخت! چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم، کسی را ندارم که 🔻به یادش همین الان، در گروه‌ها ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهر این شهید عزیز هدیه شود ‌ تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
هرشب به جای خواب نشینم به خلوتی... در دل،کتاب یاد تورا مشق میکنم💔 ✨ تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
📚 🖋به قلم بهزاددانشگر « خواهر شهید » از وقتی جواد رفت، پشتمان خالی شد. انگار به کوهی تکیه داده بودیم و حالا فاصله گرفته ایم. بعضی وقت ها که خیلی دلم هوایش را می کند، چشم هایم را می بندم و به جواد فکر می کنم. هنوز گرمای ریش هایش را حس میکنم، وقتی از مشهد آمدیم و رویش را بوسیدم. خیلی پیش می آمد که جواد به حرفم گوش ندهد. بعد وقتی جیغ و داد می کردم، می گفت باشد. آن دفعه ای که با سجاد رفته بودند سوریه، خیلی برایشان مهمان می آمد. من برای پسرم، محمد، تولد گرفتم. گفت می آیم ناهار می خورم و می روم. وقتی رفت، شروع کردم به جیغ و داد. گفتم حالا چه می شد می ماندی؟ جواد گفت تو مه جیغ و داد می کنی، من نمی‌توانم حرفی بزنم. وقتی می دید ناراحت می شوم، نمی توانست تحمل کند. الان هم وقتی ناراحتم و خیلی دل تنگش می شوم، نمی توانم مثل بقیه آرام صحبت کنم. عکسش را بر می دارم و باهاش دعوا می کنم. ای ن طوری بیشتر به دلم می چسبد. مثل همان روز ها که نمی توانست ناراحتی ام را ببیند، می‌گوید باشد... به فردا نرسیده، مشکلم حل می شود. تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر وقت دلت گرفت این ذکر را زیاد بگو تضمینیه ... . یَا خَیْرَ حَبِیبٍ وَ مَحْبُوبٍ ای بهترین دوستدار و دوستی‏ پذیر
طلوع چشم شما آغاز صبح دُرّ گرانست خورشید از نگاه زیبای شما در تلالو گل یاسی بیدار می شود و می درخشد جانم هستید و تمام جانم پر از نور ناب می شود امید که طلوع کند آفتابِ روزِ وصال... تنها کانال رسمی شهید_جواد_محمدی᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
⭕️ من اسرائیل را می‌زنم و فکر اینکه چه اتفاقی می‌افتد هم نخواهم بود.. ▪️شهید سلیمانی در جمع یگان‌های نیروی قدس در حرم حضرت رقیه ۱۳۹۷: من همه جا گفتم اگر اسرائیلی‌ها غلطی بکنند و محلی از ما را بزنند که کسی شهید بشود من حتماً تلاویو را می‌زنم. حتماً این کار را می کنم! دشمن می‌داند ما برای این موضوع خودمان را هم آماده کردیم. می‌داند خودمان را برای این تجهیز کردیم، می‌داند. و تردید نمی‌کنیم در این کار. ▪️ما یا نیستیم یا اگر بنا باشد باشیم از عزتمان دفاع می‌کنیم، این حتمی است. اگر بنا باشد کسی بگوید به من که: نه، زدند تو نزن، من نیستم. حتماً نخواهم ماند. من حتماً درنگ نمی‌کنم سؤال هم از جایی نمی‌کنم و می‌زنم. در فکر اینکه چه اتفاقی می‌افتد نخواهم بود! تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🍂🌸🍂 🌸 (ع) 💕حضرت رضا(علیه السلام): هر که قادر نباشد بر چیزی که کفاره گناهان خود را بدهد صلوات بر محمد و آل محمد بسیار بفرستد که گناهانش را در هم می شکند. 📚عین الحیوة صفحه 415 تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii
📚 🖋به قلم بهزاددانشگر « دایی » این <<اولین ها>>بعد از جواد خیلی سخت بود؛ مثل اولین روضه ای که بعد از جواد گرفتیم. هر سال جواد میان دار این روضه بود. خودش مداح و سخران را دعوت می کرد. خودش فضا سازی را انجام می داد و خانه را آماده می کرد. خودش دست بچه های هیئتشان را می گرفت می آورد روضه برایشان میان داری می کرد. حالا باید خودم ای کار هارا انجام می دادم. خیلی برایم سخت بود. می خواستم قیدش را بزنم؛اما یاد حرف های جواد می افتادم که بهم می گفت این روضه خانگی ما باید بر قرار باشد. برکت دارد. حالا همه این کار هارا باید تنهایی انجام می دادم. تنهایی، بدون جواد. دوستانش را دعوت نکردم. نمی توانستم آن ها را بدون میان دارشان ببینم. گفتم فقط خانواده باشند. از بین خانواده هم خیلی ها نیامدند. م می‌گفتند برایمان سخت است بیاییم و جواد نباشد. همین شد که اولین مهمانی را گرفتم و گفتم باید با این قضیه کنار بیاییم؛ اما هنوز هم کنار نیامده ایم. دوسال از شهادتش می گذرد و هنوز هم به حالت عادی بر نگشته ایم. هنوز برایمان سخت است زندگی بدون جواد. دلم برای جواد تنگ شده است؛ برای شوخی هایش. دلم می خواهد مثل آن وقت ها، از بین دوستانش بیاید بیرون، من را بغل کند و شعر خان دایی جان را برایم بخواند و سر به سرم بگذارد. به اطرافم نگاه می کنم. می بینم باز هم آمده ام امامزاده، کنار مزار جواد؛ جایی که وقت و بی وقت من را به سمت خودش می کشاند. تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii