🔴 #راز_پلاک_سوخته - قسمت اول
🔸"روایت #شهید_حسین_جوینده
از شهادت #شهید_مهدی_طهماسبی "
▫️انتشار به مناسبت ایام سالگرد شهادت #شهید_طهماسبی :
🔹۱۳ خرداد ۱۳۹۵ بود؛
به فرودگاه امام خمینی(ره) رفتیم برای اعزام به سوریه.
از خود فرودگاه #مهدی_طهماسبی توی خودش بود.
اصلا یه حال و هوای دیگهای داشت.
داخل هواپیما بغل مهدی نشستم و گفتم: چی شده؟ مشکلی پیش اومده؟ خونواده راضی نبودن بیای؟
گفت: نه به خدا؛ مشکلی نیست.
سه پیچش شدم و ولش نکردم تا متوجه بشم چی شده.
آخرش گفت: شنیدی اونهایی که میخوان #شهید بشن یه حال و هوای خاصی دارن؟
گفتم: آره شنیدم.
مهدی ادامه داد: منم همین طوریام!
خندهم گرفت و گفتم: حتما ترسیدی.
مهدی گفت: نه بابا؛ این بار چندمم هست که میام.
اما میدونم که این بار شهید میشم.
نتونستم تحمل کنم و بحث رو تغییر دادم که حال و هواش عوض بشه، اما نشد !
منم دیگه به روی خودم نیاوردم.
تا اینکه رسیدیم به #سوریه .
⚪️ ادامه دارد....
☑️ کانال شهید حسین جوینده
⏩ @shahid_joyandeh
🔴 #راز_پلاک_سوخته _ قسمت سوم
🔹روایت #شهید_حسین_جوینده
از شهادت #شهید_مهدی_طهماسبی :
🔸 پلاک سوخته رو گرفتم دستم و شمارهش رو خوندم. نگاهی به پلاک خودم انداختم؛ دیدم یک شماره بعد از شماره منه!
خیلی فکر کردم که نفر بعد از من که پلاک گرفت کی بود؛ اما یادم نمیاومد.
بیسیم زدم به بچه ها، میگفتم: فلانی هستی؟ فلانی هستی؟
همه تک تک اعلام حیات میکردن. دونه دونه بچهها رو چک میکردم، که یکدفعه دیدم همه هستن الا #مهدی_طهماسبی !
🔹همونجا فهمیدم چه خاکی بر سرمون شده.
همونجا یاد حالات و حرفاش داخل هواپیما و توی این چند روز افتادم و با خودم گفتم، چقدر زود به آرزوت رسیدی...
🔸 #عباس رفته بود بالای پیکر مهدی و شوکه شده بود.
دفعه اول بود که یکی از رفقاش رو اینطور میدید...
بعد از #ابراهیم_عشریه که دو ماه قبل شهید شده بود، مهدی دومین رفیق و همکارش بود که به شهادت رسید.
عباس هم تا چند روز توی خودش بود و حال و هواش عوض نمیشد. تا اینکه ۴ روز بعد، خودش هم به رفقای شهیدش ملحق شد....
ــــــــ
▪️براساس خاطرات نقل شده از شهید جوینده هنگام تهیه کتاب "راز پلاک سوخته" و مستند "تا افق حلب"
ـــــــــ
💠 شادی روح چهار رفیق شهید: ابراهیم عشریه، مهدی طهماسبی، عباس دانشگر و حسین جوینده صلواتی هدیه بفرمایید.
☑️ کانال شهید حسین جوینده
⏩ @shahid_joyandeh