🔴به مناسبت نهم دي ماه_روز بصيرت
📩خاطرات کف خیابان،
🚩صحنه ای کوچک از عاشورا،
با همه بی لیاقتی که من دارم همیشه از خدا خواسته بودم، که خدایا اگر می شود صحنه کوچکی از واقعه #عاشورا را یا درخواب،یادربیداری،به من نشان بدهد
سرظهر عاشورا،میدان انقلاب بودم تک وتنها فضای تهران انقدر غم زده بود،ودود وغبار گرفته بودکه حد وحساب نداشت،
من انجام یک لحظه یا خواسته ام افتادم،انقدر #سنگ می امد طرف بچه های نیرو انتظامی وبسیج که نگو،
هئیت ها همه مشغول عزاداری بودن، از انجایی که می گویند گذشت زمان تکرار تاریخ است، واقعا همین بود،همه توی هئیت ها عزاداری می کردن سرظهر نماز می خواندند انوقت اینها(فتنه گران)مثل لشگر عمرسعد وشمر، #نمازگزارهای عاشورا را سنگ باران می کردند،هلهله وشادی می کردند پای کوبی می کردند،،،
ولی در نهایت حضرت اقا مثل همیشه حرف زیبا وقشنگی فرمود،
قضایا واغتشاشات ۸۸انقلاب را #بیمه کرد،
حضرت امام (ره)چند تا پیش بینی داشت،بالای بیست تارا من خودم برای خودم مرور کردم،که تمام انها به واقعیت پیوست،
حضرت اقا هم همینطور،
اقا هم فرمود،#اینده از ان حزب اللهی هاست،
ان شاالله،
راوی:ر،ر
📗برگرفته از کتاب خرابکار اجاره ای،ص،۱۱۹
✳️كتابخانه ديجيتال جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي (حيدريون)
مجمع جهاني خادمين شهدا
https://eitaa.com/shahid_ketab110
__________________________
eitaa.com/joinchat/shahid_110
🔴 به مناسبت نهم دی ماه_ روز بصیرت
📩 خاطرات کف خیابان
کاورت رادر بیار....
#قسمت 1⃣
یک مقدار که رفتیم جلو خیابان حبیب اللهی دوراهی می شد،
سردوراهی رو بسته بودند، همانجا یک #سنگ خورد توی پام از سنگهای پله ای،!
تو فاصله نیم ساعت اصلا پام دراختیار خودم نبود،
خیلی فشار اوردن به ما به طوری که می خواستیم عقب نشینی کنیم،
اما اگر #عقب نشینی می کردیم، بچه هایی که سر ان خیابان رابسته بودند #گیر می افتادند،چون پشتشان به ما بود،
طوری #فاصله کم شد که دیگه درگیری تن به تن شد،
من همان لحظه #شیشه کلاهم را دادم بالا که بگم بیاین عقب،
#سنگی زدن توی صورتم سرم از شدت ضربه سنگ برگشت عقب،
جوری که از زیر کلاه ولباس #خون پاشید بیرون!
یکی از بسیجیها دست انداخت گردنم وکشید عقب،
فرستادن #بهداری مقداد،
انجا یکی از جانبازان شیمیایی جنگ هم بستری بود
از دست اغتشاشگرها گاز اشگ اور خورده بود وبدتر شده بود،
رنگش #کبود وزیر اکسیژن بود ،یکی دیگه از بچه ها هم #اسید پاشیده بودن روش انهم انجا بود
به هر حال لبم چنان پاره شده بود که دندانهام پیدا بود
دکتر بخیه کرد،ولی به خاطر #خونریزی دماغم گفت باید منتقل بشی،،،
#ادامه دارد،،⏪
🎤راوی:م-ح
📒برگرفته از کتاب خرابکار اجاره ای،ص،۱۱۹
✳️كتابخانه ديجيتال جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي (حيدريون)
مجمع جهاني خادمين شهدا
https://eitaa.com/shahid_ketab110
__________________________
eitaa.com/joinchat/shahid_110