واقعا اینا دیگه کی اند؟
اهل زمین و حیات نبودند
اهل گورند و اهل شهادت
🔰راز بازگشت پیکر شهدای خان طومان:
#شهید_رادمهر میگفت:
دوستانم میگویند اگر تو شهید شوی، نمی توانیم جنازه ات را بیاوریم، چون تکه تکه می شوی از بس این ور و اون ور می روی!!!
باید بیل بیاوریم جنازه ات را جمع کنیم!!!
به آنها گفتم: حتی بیل هم نیازی نیست، چون جنازه من طوری می شود که نمیتوانید آن را جمع کنید!!
شهید به همسرش گفته بود: دعا کن مثل حضرت فاطمه(س)، پیکر نداشته باشم!
یکی از همرزمان شهید محمود رادمهر میگوید:
چندی پیش، شهید رادمهر را در خواب دیدم.
گفتم: کجایی؟ بالا بالاها نشستی! هوای برگشت نداری!؟؟گفت: هوای برگشت نداشتیم،
اما#حاج_قاسم گفت: برگردید تا #آقا تنها نباشد! امروز آقا به کمک شما نیاز دارد!
💠پی نوشت👇
۱. حاج قاسم، شاهد وضع انقلاب و امام انقلاب است. او حتی در آن عالم نیز همچنان، پاسدار انقلاب است!
۲. امام خامنه ای تاکنون سه بار به آیه بشارت شهدا بعد از شهادتشان اشاره کرده است و گفتند؛برکات شهدا، بعد از شهادتشان نیز ادامه دارد و تنها #بایدصدای_آنان_راشنید!
٣. روح حاج قاسم، جزء ارواح صاعده است. گویاقدرت حضور وتصرف فراوانی دارد. فضائلی که او کسب کرده، مایه حیرت است!
۴. مانند سال ۹۲، کسی میخواهد دوباره، وسوسه مذاکره را به دلها بیفکند و خسران محض را به ایران تحمیل کند. این شهیدان، هوس مذاکره را خواهند زدود و دلها را به سوی دیگری خواهند برد.
و ...درود خدا بر شهیدان راه خدا
🏴#ماسک_بزنیم🌺
کانال#شهید سید مظفر خوبی سرشت درایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2988572675Cf2a0d695f6
🚨 #سیلی به محافظ مقابل رهبری
🔘 یکی از محافظین رهبر انقلاب :
💠اون روز،بین سخنرانی حضرت آقا،بارها نگاهم به #پیرمرد لاغر اندامی افتاد که شبکلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش.
تا سخنرانی آقا تموم شد، پیرمرد بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که جلوی راهش رو بستم.
#عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! میخوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این که ما از یه جد هستیم»
صورت #پیرمرد،انگاردریا، پرتلاطم وطوفانی میزد.کمکم، داشت از کوره در میرفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو»
نفهمیدم تو اون جمعیت #آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم.
پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت یک حریف قَدَری رو به خاک رسونده ، با عجله، راه افتاد به سمت آقا.
پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد.
اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت #محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلیاش، انگار برق ۲۲۰ ولت خشکم کرد.
توی #شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همونموقع رفع شد.
بعد سالها، هنوز جای #بوسه_گرم آقا رو روی صورتم حس میکنم.»
📚 برگرفته از کتاب «حافظ هفت»/ سیره آقا
💮شهیدسیدمظفر خوبی سرشت درایتا🔰
https://eitaa.com/joinchat/2988572675Cf2a