eitaa logo
کانال شهید سید مظفر خوبی سرشت
64 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
2 فایل
همراهان گرامی کانال ، درج اخبار و نظرات گوناگون به معنای تایید آنها نمی باشد .هدف کسب آگاهی بیشتر می باشد . و مسئولیت صحت و سقم آنها را نمیپذیرد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مطالب سیاسی ،،،،،،،
🔴سخنان در خور تامّل 🔻خواهر من را لخت کردند و مرا تهدید کنند که اعتراف نکنی با خواهرت چنان می‌کنیم/ آقایان یادشان نیست، چون ندیدند و تجربه نکردند و امروز متاسفانه هویدا را تطهیر می‌کنند... باید به سال ۵۵-۵۶ باز گردید و جنایت‌های را ببینید. نگاه نکنید (هویدا) یک خودکار بیک را ۱۰ سال پنج ریال نگه داشت، به این نگاه کنید که برابر قانون سرپرست برخی تشکیلات مهم مانند با وی بود. هویدا در تمامی جنایت‌های ساواک دست داشته است. شما معنای جنایت را نمی‌توانید بفهمید مگر اینکه به آن دچار شده باشید. این شعر یادتان باشد: «به دریا رفته می‌داند مصیبت‌های طوفان را». آب در ۱۰۰ درجه به نقطه جوش می‌رسد و دمای سیگار ۴۰۰ درجه سانتی گراد است، بدن من پر از جای سیگار است، هنوز سیاهی برخورد سیگار بر بدنم پاک نشده است. وقتی سیگار روی بدن من روشن می‌کردند و صدایی بدتر از حیوان از من خارج می‌شد. حدود ۴۴ سال از سال‌هایی که شکنجه می‌شدم، می‌گذرد. الان که حضور شما نشسته ام خدا را گواه می‌گیرم که ضربات کابل آن چنان رگ‌های پای من را پاره پاره و متلاشی کرده است الان هم پاهایم می‌سوزد. هر روز صبح که از خواب بلند می‌شوم باید کلی پایم را در آب سرد نگهدارم که خون‌هایی که کف پای من می‌آید، برگردد. افرادی که از شاه و هویدا دفاع می‌کنند، این چیز‌ها را ندیدند و اظهار نظر می‌کنند، «آپولو» را ندیده اند. ظرف یا استوانه مسی بزرگ روی سر می‌انداختند و با چوب یا آهن به آن می‌زدند، به طوری که صدایی شبیه انفجار بمب اتم در گوش شما طنین افکن می‌شد. آقایانی که امروز از عملکرد رژیم گذشته دفاع می‌کنند، به پنکه بسته نشده اند تا ۱۰-۱۵ روز ادرارشان دست خودشان نباشد. ۶ ماه شما را حمام نبرند تا بدنتان بوی عفونت و نجاست بگیرد. روزی هر چقدر ناله کردم که اسهال گرفته ام و نمی‌توانم خودم را نگه دارم، اجازه ندادند به دستشویی بروم، در کاسه‌ای مدفوع و ادرار کردم. نیم ساعت بعد در همان کاسه غذا خوردم....! هویدا مسئول مستقیم تمام شکنجه‌ها بود. خواهر من را لخت کردند و مرا تهدید کنند که اعتراف نکنی با خواهرت چنان می‌کنیم. آن‌ها ندیده اند دست بسته را از پشت ببندند و بالا بکشند و آویزان کنند. این شکنجه بیشتر از ۳۰ ثانیه انجام نمی‌شود، چون انسان را می‌کشد. سوزاندن پا‌ها با اتوی داغ را ندیدند و نمی‌دانند چیست. کف پای من قطرش به بیش از ۲۰ سانت می‌رسید. حسینی؛ شکنجه گر ساواک یا همان «استوار شعبانی معروف» برای این که پا‌های من عفونت نکند و نیازی به بیمارستان نباشد و بار بعد هم بتواند شکنجه کند با بیش از ۱۰۰ کیلو وزنش روی جفت پای من می‌ایستاد تا چرک‌ها خارج شود، در این وضعیت صدایی بدتر از صدای حیوان از انسان خارج می‌شود. از پدرم می‌خواستند که من را با شلاق بزند. بعد همان شلاق را به من می‌دادند و می‌گفتند پدرت را بزن. وقتی من امتناع می‌کردم آن چنان مرا کتک می‌زنند که پدرم به من می‌گفت: «بزن پسر خودت را راحت کن»! در دانشکده الهیات بازداشت کردند و تا خود زندان اوین داخل ماشین کتکم می‌زدند. سال ۵۴ به زور به من سم خوراندند و بلافاصله آزادم کردند. یکی دو ساعت نگه ام داشتند، بعد در خیابان رهایم کردند. گوشه خیابان نشستم و خون استفراغ کردم. الان معده من یک سوم معده انسان معمولی است! «ازغندی» سربازجوی من در زندان بود، چنان با پوتین بر دهان من زد که فک من شکست و دندان هایم خورد شد (دهانش را باز می‌کند و می‌گوید) این‌ها که می‌بینید دندان‌های من نیست و استخوان مصنوعی است. آقایان یادشان نیست، چون ندیدند و تجربه نکردند و امروز متاسفانه هویدا را تطهیرمی کنند. نبض فرهنگ 💬کانال کوشش ماندگاردر http://eitaa.com/joinchat/2988572675Cf2a0d695f6 در گروه سفیران http://eitaa.com/joinchat/2990735363G21a0b084570
⭕️ شهید نجف آبادی که دوبار غریبانه دفن شد وقتی آذر۵۷ در نجف آباد به رسید، شرایط امنیتی و اختناق طوری بود که مجبور شدند شبانه و مخفیانه در مسجد خاکسپاری اش کنند ولی این پایان ماجرا نبود و چهل و یک سال بعد، عین همین اتفاق در شرایطی متفاوت تکرار شد. که پدرش سنگ تراش بود، هفده ساله بود که در حوادث محرم سال ۵۷ نجف آباد به شهادت رسید. هنوز دو ماه از شروع کارش در کارخانه ریسندگی و بافندگی نگذشته بود که شهر آبستن حوادث خونینی شد. روز عاشورا سال۵۷ همزمان با ۲۱ آذر، تعدادی از جوانان انقلابی نجف آباد از حضور دسته های عزاداری در بیرون شهر و خلوتی باغ ملی استفاده کرده و مجسمه شاه را پایین می کشند. به تلافی این کار، روز بعد مزدوران و هواداران رژیم پهلوی به نجف آباد یورش بده و طی دو روز، ده ها نفر را شهید و مجروح کرده و اماکن زیادی را غارت کرده یا آتش می زنند. محسن که سر نترسی داشت و در هر فرصتی در های نجف آباد و حتی شهرهای اطراف حضور پیدا می کرد، آن روز همراه تعدادی از بچه های محل و دوستانش در نزدیکی خانه شان در نزدیکی مجموعه ورزشی انقلاب (دانش) ایستاده بودند که ناگهان دو خودروی مسلح از ماموران ساواک و شهربانی وارد کوچه شده و همه را به رگبار می بندند. محسن، به شدت زخمی شده و چند دقیقه بعد به شهادت می رسد. چند نفر از مردم پیکرش را در حمام محل (محل فعلی دفتر دائم نمایندگان مجلس) غسل و کفن کرده و شبانه و مخفیانه در مسجد فاطمیه (کنار حمام) خاکسپاری می کنند تا رژیم امکان تعرض به پیکر را نداشته باشد؛ موضوعی که در مورد چند شهید دیگر انقلاب در نجف آباد نیز صدق می کند. مثل شهدایی که در مسجد صفا در خیابان شریعتی، مسجد عسگریه در پانزده خرداد شمالی و روستاهای اطراف دفن شده اند. 🦋🌷🦋کانال درایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2988572675Cf2a0d695f6