از شبهه نباید رنجید / این شبههها مثل این تحریمهاست؛ ما را وادار میکند بیشتر فکر کنیم / مراقب باشیم حرف سست نزنیم
🔻 رهبر انقلاب: از شبهه هم نباید رنجید. نرنجیم؛ بالاخره شبهه است و وجود دارد. مرحوم آقای مطهری (رضواناللّهعلیه) خودش شبهه را کشف میکرد، زودتر میفهمید و بنا میکرد روی آن فکر کردن.
برای مواجههی با شبهه بایستی کاملاً آماده شد. من میخواهم این را عرض بکنم حتی این شبههها مثل این تحریمهاست، این تحریمها اگر نبود مطمئن باشید ما این پیشرفتهای صنعتی و فنی را نمیداشتیم... نه قطعه میفروختند، نه علم میفروختند، نه فناوری میفروختند ناچار شدیم خودمان اقدام کنیم.
شبهه هم همینجور است، شبهه هم ما را وادار میکند بیشتر فکر کنیم، بیشتر مطالعه کنیم، بیشتر مراجعه کنیم، بیشتر مشورت کنیم، بیشتر از کسی که بیش از ما میفهمد سئوال کنیم، شبهه هم از این قبیل است.
مراقب باشیم حرف سست نزنیم.
@
@shahid_masoud_asgari
✋ حسین جان!
اجازه میدهی امشب دل شکستهام را به گهوارهات دخیل کنم؟!
اگر دعایم را مستجاب کنی
از ذوق بال درمیآورم،
درست مثل فطرس...✨
الهی بحقّ الحسین، عجّل فرج ولیّ دَمِ الحسین علیه السلام 🤲
@shahid_masoud_asgari
4_6039779248690956007.mp3
4.11M
🌺 #میلاد_امام_حسین(ع)
🌸 #میلاد_حضرت_عباس(ع)
💐روشنی و برکت شعبانی تو
💐جان عالمینی و جانانی تو
🎙 #میثم_مطیعی
@shahid_masoud_asgari
گرامی باد روز پاسدار ؛
بر آنان ڪہ از جنس شهیدان
و هم پیمان با حسین(علیه السلام)
و از نسل فصل سرخ استقامتند.
#سپاه_پاسدار_انقلاب_است.🌺
#میلاد_امام_حسین(علیه السلام)🌸
#روز_پاسدار #مبارڪ_باد🌺
@shahid_masoud_asgari
🔴 داستان جوان فاسد و امام حسین(ع)
استاد علی اکبر مهدی پور در کتاب «جرعه ای از کرامات امام حسین» می نویسد:
یکی از خطبای ارجمند در قائمیّه اصفهان در ایام نیمه شعبان سال 1389ش برفراز منبر گفت:
دو ماه پیش با جوانی به نام رضا آشنا شدم که سرنوشت خود را برای من تعریف کرد. گفت: من جوانی شرّ بودم... جز نماز و روزه هرکاری انجام می دادم.
شب عاشورا پدر و مادرم به حسینیه رفتند، من به دنبال کثافت کاری خود بودم، در مسیر خود دختری را سوار کردم که می خواست به حسینیه برود، او را به زور به محلّی بردم و خواستم اورا اذیت کنم، هرچه گریه و تضرّع کرد و گفت: شب عاشوراست، اعتنا نکردم.
گفت: من علویّه هستم، به پاس حرمت مادرم حضرت زهرا مرا رها کن، اعتنا نکردم.
گفت: بیا امشب با امام حسین معامله کن، امام حسین دست عطوفتش را برسر تو بکشد.
نام امام حسین در تمام اعماق دلم تأثیر گذاشت، او را سوار کردم و دم در حسینیه پیاده اش کردم.
به خانه برگشتم، تلویزیون را روشن کردم، داستان عاشورا را تعریف می کرد و در نصف صفحۀ تلویزیون تعزیه را نشان میداد که بر سر کودکان تازیانه می زدند. بی اختیار اشکم جاری شد، مدتی نشستم و گریه کردم. مادرم آمد، تا وارد خانه شد، پرسید: رضا چه شده؟ گفتم: هیچ، گفت: نه، از همه جای اتاق، بوی امام حسین می آید.
فردا بی اختیار به حسینیه رفتم. همۀ بچه های محل مرا می شناختند و می دانستند که من اهل هیأت نیستم، چون سرتاپا شرّ هستم.
رئیس هیأت گفت: آقا رضا! تو هم حسینی شدی؟ گذرنامه ات را بده تو را ببرم کربلا.
گفتم: پول ندارم، گفت: با هزینۀ خودم می برم. به فاصلۀ چند روز رفتم کربلا، همه رفتند حرم، من خجالت می کشیدم.
بالاخره من هم رفتم.
چند ماه بعد هم مرا به مکه برد. از مکه برگشتم، مادرم گفت: رضا! دختری برایت درنظر گرفتیم.
رفتند خواستگاری، روز بعد من رفتم، دختر برایم چایی آورد، تا چشمش به من افتاد، فریاد زد: یا زهرا! و بیهوش شد.
وقتی به هوش آمد، گفت: دیشب حضرت زهرا علیها السّلام را در عالم رؤیا دیدم، عکس این جوان را به من نشان داد و فرمود: فردا من برای تو خواستگار می فرستم، مبادا رد کنی.
السلام علیک یا اباعبدالله...
@shahid_masoud_asgari
🌷امام صادق علیه السلام:
«روزهی ماه شعبان، ذخيرهی بنده برای روز قيامت است؛ بندهاى نيست كه در ماه شعبان زیاد روزه بگیرد، جز اينكه خدای تعالی امر معیشتش را اصلاح نماید و شرّ دشمن از او بگرداند و کمترین ثواب برای کسی که یک روز از این ماه روزه بگیرد، اين است كه بهشت بر او واجب میشود.»
📗 الأمالي (للصدوق) ص ۱۶
@shahid_masoud_asgari