eitaa logo
شھید‌محمد‌ابراهیم‌کاظمـ؁‌🕊
300 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
23 فایل
بسم‌اللھ...‌" يـادتان خـاطرھ‌ای‌نيسٺ‌ڪھ‌از دل بـرود ! نـقش‌شـن‌نيسٺ ؛ڪھ‌‌از‌بـاور‌ساحـل برود ‌ ارتباط‌با‌ما↶ @ebnol_heydar_110 بیسیم‌چی↶ اینستگرام↶ http://Instagram.com/shahid.me.kazemi تحت نظارت خانواده شهید :)!"❥
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا خالق عشـ♥️ــقہ محمد گل عشـ♥️ـقــہ علی مظهر عشـ♥️ـقــہ زهراوجودعشـــ♥️ـــقہ حسن نماز عشــ♥️ـــقہ حسین سالارعشـ♥️ـقہ عباس ساقی عشـ♥️ـقہ زینب شاهد عشـ♥️ـقہ سجاد راوی عشـ♥️ـقہ باقر عالم عشـ♥️ـقہ صادق احیای عشـ♥️ـقہ کاظم صابر عشـ♥️ـقہ رضا ضامن عشـ♥️ـقہ تقی جمال عشـ♥️ـقہ نقی پاکی عشـ♥️ـقہ حسن بقای عشـ♥️ـقه اینم دعای عشقه♥️ ♥️الهم عجل لولیک الفرج♥️ ♥️یامهدی ادرکنی ♥️ ↝•°@shahid_me_kazemi
شھید‌محمد‌ابراهیم‌کاظمـ؁‌🕊
#نکات_دعای_عهد 1 ✅ طبق روایتی از امام صادق(ع)، جبرئیل به حضرت محمد(ص)گفت: یا محمد! کسی که در ماه
2 🔷 چرا بهتره دعای عهد رو صبح ها بخونیم؟ 🌹 طبیعتا با توجه به اینکه دعای عهد به نوعی تجدید بیعت و اعلام وفاداری نسبت به امام زمان ارواحنا فداه هست بهتره که بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب خونده بشه. 🌺 اللهم انی اجدد له فی صبیحه یومی هذا و ما عشت من ایامی عهدا و عقدا و بیعه له فی عنقی... خدایا من تجدید عهد میکنم با امام عصر ارواحنا فداه در بامداد امروزم و در تمام روزهایی که زندگی کرده ام... ✴️ اگرچه مستحبات رو عموما در هر زمانی از روز میشه انجام داد‌ و اگه کسی در زمان صبح نتونست بخونه، در ساعات دیگه تجدید عهد کنه ↝•°@shahid_me_kazemi
ازاین قشنگ تر داریم؟ «شهادت🕊♥️🌱» ↝•°@shahid_me_kazemi
واســــــــــه بسیجے خستگے ممنوعـــــه...... استـــــراحت بعد از شهــــــــــادت..........❤️ ↝•°@shahid_me_kazemi
حقیقتاخسته‌شدم ‌ازبس‌خواستم‌به‌خودم‌بِقَبولونَم‌حاج‌قاسم ازپیشمون‌رفته!💔🕊 ↝•°@shahid_me_kazemi
شھید‌محمد‌ابراهیم‌کاظمـ؁‌🕊
بخشے از زندگے حضرت فاطمه...... روزهای آخر.............🖤 بخشے از کتاب احضاریه.........📓 فاطمه ...
بخشے از زندگے حضرت فاطمه زهرا (س) گزیده ای از کتاب احضاریه📓 روزهاے آخر.........🖤 و خود پاسخ خود را داد که《آرے ،اے زینب، یکِ او از چهارِ شما قوے تر است،وگرنه نیمه شب به علے که گریه مے کرد ،نمے گفت :خودت مرا غسل بده و کفن کن و نماز بر جنازه ام بخوان و در قبر بگذار ،و لحد مرا بچین و خاک بر قبرم بریز و سپس بالاے سر رو به صورتم بنشین ،و بسیار قرآن بخوان ......💚 یا آن پیرهن را که دست اسماء امانت بود؛نمےگرفت و به تو نمے سپرد و نمے گفت :این پیرهن مال برادرت حسین است . امانت پیش تو باشد .》💚 زینب گفت :«این که برای حسین خیلی بزرگ است !».💚 فاطمه گفت:«حسین هم وقتی این پیرهن را از تو طلب میکند که مرد شده است !».💚 پیرهن حسین را تنش کرد . رسید تا مچ پاهایش . درش اورد.تا کردو گذاشت کنار لباس های خودش .فاطمه 💚 خوابش برده بود .رفت توی مطبخ،فضه و اسماء داشتند اش می پختند.💚 زینب گفت :«چکار کنم که مادر بماند؟که اینقدر به رفتن اشتیاق نشان ندهد ؟». اسماء گفت :«اسماء به قربان قد و بالایت مادرت عزم رفتن کرده است!».💚 وشروع کرد به گریه .فضه هم زد زیر گریه .ان هم چه گریه ای . اسماء گفت :«ماهم مثل تو بال بال میزنیم که بماند!».💚 فضه گفت :« هر دارویی در او برعکس عمل میکند »💚 دل زینب تنگ شد برای فاطمه . مثل فاطمه که دلش تنگ بود برای پدرش و روزی نبود که برایش گریه نکند .میرفتند 💚 زیر ان درخت،اراکه ،که سایه اش خنک بود و کنار قبر محمد بود.فاطمه در سایه ان درخت می نشست و اشک💚 میریخت و با رسول خدا دردو دل میکرد .💚 هر زنی که رد میشد ،میگفت :«فاطمه جان اینقدر بی تابی نکن، از دست میروی .»💚 فاطمه میگفت :« چه از این بهتر که از دست بروم ؟».💚 شبانه ان درخت را قطع میکنند که فاطمه دیگر نتواند زیر سایه اش بنشیند و زار بزند و دردو دل کند گله اش را نزد💚 علی می برد :«پسر عمو،سایه ان درخت را هم نتوانستند به من ببینند ».💚 علی میگوید :«از گریه ات میترسند . دختر عمو ،زیرا به یاد مردم می اوری که بعد از رحلت پدرت چه ها که بر سر اهل💚 البیتش نیاورده اند ».💚 فاطمه میگوید :«من برای انکه با پدرم دیدار کنم به سایه هیچ درختی نیاز ندارم !»💚 علی دوباره برایش سایه بان درست میکند همان جا که ریشه های ...💚 ↝•°@shahid_me_kazemi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا