13.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعا به وقت باران🤲
آمده ام در جوار شما دعا بخوانم شاید به واسطه ی الهی آمین شما ،مستجاب شود.
#زیارت شهدا
#به وقت بارش باران
#شهدا را با ذکر صلوات یاد کنیم
#اللهم_صل_على_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
#شهید_مهران_شوری_زاده
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
بسم رب الشهدا و الصدیقین
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#شهید_مهران_شوری_زاده
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
.
🍂محراب لحظه های دعايت چه ديدنیست
قرآن بخوان چقدر صدايت شنيدنیست......
#شهید_مهران_شوری_زاده
#اللهم_صل_على_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🍃💐🍃💐
💐🍃💐
🍃💐
💐
♡ بسم رب الشهدا و الصدیقین ♡
#یک_قرار_شبانه
ان شاءالله امشب در پرونده همه خادمان و دوستداران شهدا بنویسند.
🍃محب امیرالمومنین(ع)
🍃زیارت کربلا و نجف،
🍃سربازی امام زمان(عج)
♦️نهایت شــ🌷ــهادت♦️
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
هر شب ده صلوات هدیه به روح مطهر
یکی ازشهداداریم.💐
هدیه امشب تقدیم میشود به شهید والامقام
🌷 #شهید_ مصطفی _ خمینی
اجرتون با شهدا🕊
🕊#کانال شهید مهران شوری زاده(شاهرودی)
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
ا💐
ا🍃💐
ا💐🍃💐
ا🍃💐🍃💐
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــان
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
آقاى سيد محمد رياضى يزدى
شاعر معروف حكايت كرد كه
دوستى داشتم از صلحا و خوبان
وى میگفت روزى با سيدى بزرگوار
در جائى نشسته بوديم
شيخ ابراهيم نام كه با دوستم سابقه
مودت داشت بر ما وارد شد
پس از تعارفات معمول سيد به او گفت:
آقا شيخ ابراهيم ماجراى خود را با
مرحوم حاج شيخ حسنعلى اصفهانى
براى رفيق ما بازگو
شيخ گفت: از گيلان به زيارت مشهد آمدم
و در آن شهر هر چه پول داشتم مصرف شد
بدون خرجى ماندم
حساب كردم تا مراجعت به وطن
به پانصد تومان احتياج دارم
به حرم مشرف شدم و به امام عرض كردم:
به پانصد تومان نيازمندم كه به گيلان
بازگردم انتظار مرحمت دارم
اما تا روز ديگر خبرى نشد
مجدداً در حرم عرض حاجت كردم
و گفتم: سيدى، من گداى متكبرى هستم
و اين بار هم احتياج خود را به حضورت
عرض میکنم اما اگر عنايتى نفرمائى
ديگر بار نخواهم آمد و چيزى نخواهم گفت
ولى يادداشت میکنم كه امام رضا
عليه السلام مهمان نواز نيست
چون از حرم خارج گرديدم شنيدم كه
از پشت سر كسى مرا صدا میزند
بازگشتم ديدم شيخى است كه بعداً فهميدم
او را حاج شيخ حسنعلى اصفهانى میخوانند
حاج شيخ مرا مخاطب ساخته و فرمودند:
آقا شيخ ابراهيم گيلانى چرا اينقدر
جسورانه در محضر امام سخن گفتى؟
شايسته نيست كه چنين بى ادب
و گستاخ باشى
سپس پاكتى به من دادند
از اطلاع شيخ بر مكنونات باطنى خود
و سخنى كه سراً با امام خود در ميان
نهاده بودم غرق تعجب شدم
به خانه آمدم و پاكت را گشودم
با كمال شگفتى ديدم كه پانصد تومان است
تصميم گرفتم كه صبح روز ديگر به خانه
حاج شيخ بروم و از او بپرسم كه چگونه
از راز دل من آگاه شده و اين پول از كجا است؟
اما شب در خواب ديدم كه شيخ به خانه
آمدند و فرمودند: آقا شيخ ابراهيم
تو به پانصد تومان پول حاجت داشتى
به تو داده شد
ديگر از كجا دانستم و از كجا آوردم
به تو مربوط نيست
بدان كه اگر براى اين پرسش به خانه من
بيائى تو را نخواهم پذيرفت
از خواب بيدار شدم و ديگر برای اين كار
به خانه ايشان نرفتم و به گيلان بازگشتم
✧✾════✾✰✾════✾✧
🕊کانال شهید مهران شوری زاده (شاهرودی)
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh