#ما_نجاتیافتهایم
🌷در خاطرات #مادر_شهید « #حسین_خانی» نقل شده است که گفتهاند «پسر شما تیر خورد، ولی بین آتش دشمن گیر کرد و نتونست به عقب برگرده».
مادر از وقتی این خبر را شنید، دیگر آرام و قرار نداشت. هر چند یک سال از رفتن حسین میگذشت؛ ولی گریه امانش نمیداد.
یک روز تا غروب یکسره گریه کرد. به یاد آتش و پسر زخمیاش که در آن بود، میافتاد.
شب پنجشنبه که #وضو گرفت و خوابید، حسین به خوابش آمده بود. مادر را صدا زد و گفت: «مادر جان پاشو خمیر درست کن تا من آن را به #تنور بزنم».
مادر شهید تنور را روشن کرد. در خوابش، شهید چند بار رفت وسط آتش تنور نشست و سالم بیرون آمد. آتش تنور را هم به جای چوب، با دست به هم میزد.
مادر با تعجب گفت: «حسین جان چرا اینجوری میکنی؟ یه وقت میسوزی».
#حسین_گفت: «ببین مادر جان من سالمم و نسوختم. مگه ندیدی که رفتم توی آتش؟ اینقدر آتش آتش نکن مادر! از صبح تا حالا گریه کردی و گفتی من رفتم توی آتش. امشب اومدم به شما بگم که در آتش نیستم. همانطور که خدا #حضرت_ابراهیم را از آتش نجات داد، ما هم نجاتیافته هستیم».🌷
❤️ #کپی_با_ذکر_صلوات_آزاد_است❤️
🌹کانال شهید مهران شوری زاده(شاهرودی)🍃🌺🍃
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
اگه عاشق شهدایی کانال شهید مهران شوری زاده رو به دوستانتان معرفی کنید