eitaa logo
شهیدمهران شوری زاده( شاهرودی)
485 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
21 فایل
•شهید فاطمیه سـربـاز گـمـنـام امـام زمـاݩ(عـج) شــهـیـد‌ مهران شوری زاده • 🥀🕊🥀 فرمانده و‌ مسئول اطلاعات سپاه زاهدان •تـاریـخ شـهـادت: 1400/10/04• •مـحـل شـهـادت: زاهدان_کورین• ارتباط با ما ↯ @Moheb_shorizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 سال 1335 در فریدون شهر اصفهان متولد شد ، دوران کودکی خود را در همان شهر گذارند ، در سن 15 سالگی پدرش را از دست داد. سپس با خانواده اش به شوشتر نقل مکان کردندو تا قبل از استخدام در آب و فاضلاب اهواز ، در شوشتر زندگی می کرد. سال 54 با دختر عمو خود ازدواج کرد آن ها چند سال بعد از ازدواج به اهواز آمدند و رحیمی استخدام سازمان آب و فاضلاب شد. به پدر و مادرش احترام زیادی می گذاشت ، بود و به و بسیار اهمیت می داد و همیشه خانواده خود را به نماز اول وقت توصیه می کرد. در اوقات فراغت خود به مشغول بود. رحیمی 15 آذر 65 در محل کار خود در بمباران هوایی عراق به رسید.🌷 شهدا را با ذکر صلوات یاد کنیم... مْ قلی رحیمی https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 💠زندگی نامه وخصوصیات اخلاقی💠 🌷🌷🌷 در پنجمین روز مرداد سال 1366 در روستای (شهرستان تیران و کرون) به دنیا آمد. در یک خانواده روستایی و با ایمان قد کشید. در دوران نوجوانی رفتن بر سر و خواندن بود. تحصیلاتش را تا مقطع در روستای خیرآباد به پایان رساند و سال 1381 ساکن شدند. در تمام این سال‌ها عضو فعال بسیج بود و فعالیت می‌کرد. سال 1385 سربازی‌اش را در (پادگان مالک اشتر ارومیه) گذراند و بعد از گذراندن دوره نظامی در پادگان به سپاه درآمد و لباس مقدس سپاه را به تن کرد و در زرهی 8 نجف اشرف نجف‌آباد مشغول به فعالیت شد. یکی از نیروهای گردان پیاده لشکر8 در جنگ با 29 اسفند 1393 در کشور (شیخ هلال) در سن 28 سالگی بر اثر به سر به درجه رفیع نائل آمد و پیکر مطهرش بعد از انتقال به نجف‌آباد در گلزار این شهر به خاک سپرده شد. همسر در مورد اخلاق و منش این گفت: نوری و بود و همیشه به لب داشت، بعد از هم کسانی که از او یاد می‌کنند از رو بودنش می‌گفتند. او بود و معمولا از کسی ناراحت نمی‌شد. همیشه با دیگران را متوجه اشتباهشان می‌کرد، از و بیزار بود و را در زندگی سرلوحه خود قرار داده بود. آزاده عشوری افزود: طوری رفتار می‌کرد که مطمئن بودم می‌شود، حتی زمانی که وسایلش را جمع می‌کرد و گفت می‌خواهم به بروم، من گریه می‌کردم و می‌گفتم تو اگر بروی می‌شوی. وی ادامه داد: او خیلی خوشحال بود، چون پنج یا شش بار درخواست رفتن داده بود ولی قبول نکرده بودند. این دفعه که موافقت کرده بودند خیلی خوشحال بود و می‌گفت من نخواهم شد، می‌روم و دوباره برمی‌گردم. الان هم می‌گویم اگر تقدیرش بوده، خدا را شکر که با از دنیا رفت. 🌹 https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh
: محمدحسن                   : مسئول تبلیغات گردان حضرت رسول قرارگاه حمزه  : ۱۳۳۵/۰۶/۰۲                       : ۱۳۶۵/۰۱/۱۸ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌷گردنم درد گرفته بود توی سنگرخوابیده بودم. به سراغم آمد. سر و صورتم را غرق بوسه کرد و رفت. فکر می کردم چه شخصیت محبوبی است. ، ، و … هنوز از فکرش بیرون نرفته بودم که را آوردن.🌷 ( ✍ : حاج عقیل غریب بلوک- همرزم شهید) https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh