#خاطره_ای_بسیار_جالب_از_شهید_سیدعلی_اندرزگو
🌷چند ماه قبل از شهادتش در خانه نشسته بودیم. سید علی یک #ذغال_گداخته را از روی قلیان برداشت و کف دستش گرفت. من شگفت زده پرسیدم سید دستت نمی سوزد؟ سید لبخندی زد و گفت: «این که هیچ، بدن من به #آتش_جهنم هم حرام است. بعد سید علی گفت بزودی #پهلوی می رود و انقلاب پیروز خواهد شد. دو سال بعد از پیروزی شخصی رئیس جمهور خواهد شد که نامش « #سید_علی» است. از آنروز به بعد منتظر ظهور حضرت #ولی_عصر_عج باشید.» بعد گفت دینداری در آن دوران مثل نگه داشتن این ذغال گداخته در دست است. همسر شهید گفت من پرسیدم: سیدعلی! منظورتان این است که خودتان رئیس جمهور می شوید؟ سید پاسخ داد خیر، من آن روز نیستم.
بعد ذغال را آرام برگرداند و روی قلیان گذاشت… همسر شهید گفت: دست از سیدعلی نکشید.🌷
✍ #راوی : همسر شهید
https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh