باید پرواز را بیاموزم هنوز هم با تو فاصله دارم؛ از زمین تا آسمان. هنوز هم در برابرت کم می‏آورم. هر بار که چشمم به تابلوی سر کوچه می‏افتد، انگار تابلو با من حرف می‏زند! «کوچه شهید...» دلم می‏لرزد. انگار تمام زمستان به دلم هجوم آورده است! در خودم می‏شکنم. همه چیز عوض شد. تو رفتی و من ماندم. می‏ترسیدم اسیر روزمرگی‏ها شوم ، اسیر زندگی شوم ، می‏ترسیدم یک روز، از خودم شرمنده باشم که هستم. می‏دانم اندوهگینی. می‏دانم که می‏خواهی بمانم. می‏دانم که می‏خواهی فانوس یادت را روشن نگاه دارم... می‏دانم، که رسالتی بزرگ بر شانه دارم... باید پرنده بودن را دوباره بیاموزم؛ بیاموزم و بیاموزانم. باید قصه پرواز را دوباره بخوانم. باید ثابت کنم تو حقیقتی زنده‏ای. تو خون سرخی هستی در رگ‏های این سرزمین... باید شروع کنم و تو را به تمام جهان بشناسانم. #رسالت _ شهید #برادر _ شهیدم #شهید _ مهران _ شوری _ زاده (شاهرودی ) https://eitaa.com/shahid_Mehran_shorizadeh