eitaa logo
برادر شهیدم
137 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
375 ویدیو
51 فایل
♥بسم ࢪبـ‌ الشھداء♥ حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ لینک ناشناس 👇 حرف دلت رو به شهدا به صورت ناشناس بگو https://harfeto.timefriend.net/16307488180185 کپی با ذکر صلوات آزاد 😉
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 باور یک معجزه ❓ احسان گفت: یعنی امام زمان از همون نوزادی صحبت می‌کردن؟ _ نمی‌دونم شاید این معجزه ادامه داشته، شایدم نه. اطلاعات ما در حد همین مطالبیه که تو روایاته. ❇️ علی گفت: من یه چیز عجیب‌تر شنیدم نمی‌دونم درسته یا نه؛ اینکه امام زمان بعد از تولد به جای دیگه‌ای منتقل شدن. _ درسته. حکیمه خاتون در ادامه این‌طور نقل می‌کنه که در تمام مدت صحبت امام زمان در آغوش پدرشون، پرندگانی بالای سر دو امام در حال پرواز بودند. امام‌حسن عسکری به یکی از اون‌ها فرمودن: «او را بگیر و نگاه‌دار و هر چهل روز یک‌بار نزد ما برگردان!» اون پرنده هم امام‌زمان رو با خودش به آسمان ‌برد و بقیه پرنده‌ها هم به دنبال اون رفتن. بعد امام فرمودن: «تو را به خدایی سپردم که مادر موسی نیز فرزندش را به او سپرد.» 🔆 کاوه گفت: راستش باور این حرف‌ها خیلی سخته. لبخند زدم و گفتم: به همین خاطر ایمان به غیب یکی از ویژگی‌های مؤمنه. شهاب گفت: مادر امام‌زمان اعتراض نکردن؟ _ نه. ایشون زن مؤمنه‌ای بودند و هیچ‌وقت به امامشون اعتراض نمی‌کردن. اما حکیمه خاتون به ناراحتی ایشون اشاره می‌کنه و می‌گه؛ امام به نرجس که ناراحت بود، گفتن: «نگران نباش! او به زودی نزد تو بازخواهد گشت. همان‌گونه که موسی به مادرش بازگردانده شد.» 🔰 بعد حکیمه خاتون از هویت اون پرنده سوال می‌کنه و امام پاسخ میدن: «آن پرنده روح‌القدس است که بر اهل بیت گمارده شده و به آن‌ها علم می‌آموزد و آن‌ها را موفق می‌دارد.» کاوه خندید و گفت: اتفاقاً هویت پرنده برای منم جای سوال بود. ادامه دارد... 📚 کمال‌الدین ، ج۲ ،ص ۴۲۹. ۷ (مهدیاران)
📌 به همه بگو به کسی نگن ❇️ خب بچه‌ها اگه خاطرتون باشه گفتم که به پنج سال اول زندگی امام زمان دورۀ اختفا میگن. امام حسن عسکری در این پنج سال دو وظیفهٔ مهم داشتند: 🔺 اول حفظ جان امام زمان در مقابل خلفای عباسی و دوم اثبات وجود فرزندشون و معرفی ایشون به عنوان امام بعدی شیعیان. 🔰 علی گفت: با وجود اون همه جاسوسی که محل زندگی امام رو زیر نظر داشتند، چطوری امام زمان رو به شیعیان معرفی کردند؟ _ سختی کار دقیقاً همین‌جا بوده. اینکه جاسوسان خلفا از وجود امام مطلع نشن اما شیعه آگاه بشه. 👈 خب امام این کار رو از چند راه انجام می‌دادند، گاهی با نوشتن نامه به افراد، گاهی با فرستادن گوشت عقیقه فرزندشون برای بعضی شیعیان و دربارۀ افراد خاص و مورد اعتماد با نشون‌دادن فرزندشون به اون فرد یا افراد که قبلاً به اسم چند نفر اشاره کردم. 💠 احمد گفت: معرفی امام با اثبات وجود فرق داره؟ _ نه کاملاً، چون اغلب اون اصحاب خاصی که سعادت دیدن امام زمان در کودکی نصیبشون شده، معرفت بالایی نسبت به امام حسن عسکری داشتند جوری که گفتهٔ حضرت واسشون کافی بوده، اما امام گاهی با کارهایی باعث اطمینان قلبی افراد می‌شدند؛ مثلاً گاهی پاسخگویی به سؤالات اصحاب رو به امام زمان می‌سپردند تا جایگاه و مقام فرزندشون رو به افراد گوش‌زد کنند. ⚪️ شهاب گفت: پس امام این پنج سال رو در سامرا بودند؟ _ ایشون قطعاً زمان‌های زیادی رو در سامرا بودند، اما مطابق بعضی از روایات و کتاب‌های تاریخی، امام حسن عسکری به‌خاطر شرایط خاص و خطرناک حاکم بر عراق، پسرشون رو به مدینه پیش مادر خودشون فرستادند. ادامه دارد... ۸ (مهدیاران)
📌 چه کسی سزاوارتر است؟! 🔰 من گفتم: خب بچه‌ها اجازه بدید از توضیح بیشتر دربارهٔ اتفاق‌های دوران اختفا بگذریم و کم‌‌کم وارد دورهٔ دوم زندگی حضرت بشیم که با شهادت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) آغاز شد؛ امام پس از مسموم شدن توسط خلیفهٔ عباسی، مدتی در بستر بیماری به سر می‌بردند. خلیفه، گروهی از سران دولتی و پزشکان رو به بهانهٔ عیادت و مداوای حضرت به منزل ایشون فرستاد تا علاوه‌بر تحت‌ تأثیر قرار دادن افکار عمومی، اوضاع رو از نزدیک بررسی و رفت و آمدها رو کنترل کنند و به محض مشاهدهٔ صحنهٔ مشکوک یا به‌دست آوردن سرنخ در مورد جانشین و امام بعدی به‌سرعت به اون گزارش بدن. 💠 یکی از بچه‌ها گفت: چه سیاست بی‌شرمانه‌ای! من سری به نشانهٔ تأیید تکان و ادامه دادم: امام حسن عسکری در هشتم ربیع‌الثانی سال ۲۶۰ هجری با شهادت از دنیا رفتند. پس از انجام امور غسل و کفن پیکر حضرت، خادمِ منزل به‌دنبال جعفر ‌بن‌ علی، برادر امام حسن رفت تا جعفر بر پیکر امام نماز بخونه. 🔻 سعید گفت: مگه خادم از وجود امام زمان آگاه نبود؟ 🔹 من پاسخ دادم: نمی‌شه به‌طور قطع اظهارِ نظر کرد. آخه مخفی بودنِ ولادت امام زمان سبب شده بود که جوّ خاصی حاکم بشه تا جایی که حتی عده‌ای جعفر رو جانشین امام حسن عسکری می‌دونستن. خب از بحث دور نشیم! جعفر در حال آماده شدن برای اقامه نماز بود که ناگهان کودکی گندمگون با موهای مجعد جلو آمد و به جعفر گفت: ای عمو! من برای نماز خواندن بر پدرم سزاوارترم. 🔅 الیاس با خنده گفت: چه حالی شده بنده خدا! ⚪️ من گفتم: دقیقا. جعفر به اجبار با چهره‌ای متعجب و در عین حال عبوس و ناراحت، کنار رفت و امام زمان بر پیکر پدرشون نماز خوندند. ادامه دارد... ۹ ✅ مصاف @shahid_mn 🌷دوست شهید من🌷
📌 بعد از پدر ◾️ بعد از شهادت امام حسن، حکومت با جدیّت بیشتری به جستجوی امام زمان پرداخت تا جایی که حتی نرجس خاتون رو برای تحقیق در مورد امام زمان دستگیر کردند. 🔰 علی پرسید: مگه با شهادت امام حسن عسکری غیبت صغری شروع نشده بود؟ _ چرا اما حاکم و سربازانش که این موضوع رو درک نمی‌کردند. اونها تصور می‌کردند امام زمان در همون خونه پنهان شدن. 🔎 این جستجوها همچنان ادامه داشت تا اینکه معتضد به حکومت رسید. معتضد در یکی از اقداماتش به سه نفر از نزدیکانش دستور داد تا مخفیانه به سامرا برن. مأموریت اونها این بود که وقتی خانهٔ امام را پیدا کردند، تمام اهل اون رو سَر بِبُرند. 🔹 خب یکی از این افراد بنام رشیق ماجرا رو اینطور تعریف کرده که: به خانهٔ موردنظر رفتیم. خادم سیاهی در راهرو نشسته بود. از اون پرسیدیم: «چه کسی در اتاق است؟» گفت: «خانه برای صاحبش است.» بعد می‌گه ما مطابق دستور اتاق رو محاصره کردیم و داخل شدیم. پردهٔ زیبایی در مقابل ما بود که انگار همین الان نصب شده، پرده رو بالا زدیم... 🔻 حرفم تموم نشده بود که آقای احمدی دبیر ریاضی در رو باز کرد و پرسید: کلاس شما هنوز تموم نشده؟ گفتم: شرمنده‌ام. متوجه خوردن زنگ نشدم. بفرمایید کلاس در اختیار شماست. بچه ها انگار باید برای شنیدن ادامه ماجرا تا جلسه دیگه صبر کنید. بچه ها با دلخوری مجبور به پذیرفتن این موضوع شدند و من کلاس رو به آقای احمدی سپردم. ادامه دارد... ۱۰ مصاف
📌 اگه به کسی بگی گردنت رو می‌زنم 🤲 کلاس رو با دعای سلامتی امام‌زمان شروع کردیم _ خب بچه‌ها جلسهٔ گذشته رو یادتون هست یا لازمه یادآوری کنم؟ کوروش گفت: اونجا بودیم که رشیق و رفقاش وارد خونه شدند که آقای احمدی دکمۀ استُپ رو زد. بقیۀ بچه‌ها زدند زیر خنده. 💠 گفتم: درسته! حالا ادامهٔ ماجرا؛ رشیق میگه: «پرده رو بالا زدیم. اتاق بزرگی بود که انگار دریایی در آن بود. در گوشۀ آن حصیری روی آب بود و روی اون مردی نماز می‌خوند و اصلاً توجهی به ما نداشت. 🔻 احمدبن‌عبدالله وارد اتاق شد اما در آب غرق شد. وحشت‌زده دستم را به طرفش دراز کردم و از آب خارجش کردم، اما بی‌هوش شد و مدتی بی‌هوش موند. همراه دیگرم وارد آب شد و همون بلا به سرش اومد.» 🔹 بعد رشیق میگه: «من حیران بودم و سر جای خودم ماندم. بعد به صاحب‌خانه گفتم: من از خدا و شما معذرت می‌خوام. توبه می‌کنم و به خدا پناه می‌برم و دیگه به اینجا نمیام و برگشتیم.» ❌ رشیق می‌گه: «شب برگشتیم و مستقیم به خدمت حاکم رسیدیم و جریان را کامل براش تعریف کردیم. معتضد پس از شنیدن ماجرا ما را تهدید کرد که اگه این خبر را برای کسی بگویید، گردنتان را می‌زنم.» ◀️ این سه نفر هم تا زمان زنده بودن معتضد جرئت بیان این ماجرا را نداشتند. ادامه دارد... ۱۱ (مهدیاران)
بسم رب المهدی عج~: 📌 وقت رفتن 👈 _ خب به نظرم لازمه کمی دربارۀ دورۀ غیبت و مفهوم و ضرورت اون صحبت ‌کنیم. غیبت به معنی پنهان زندگی کردن امام زمانه و اتفاق جدیدی در اسلام نبوده بلکه در امت‌ها و پیامبران گذشته هم وجود داشته. 👤 در طول تاریخ گاهی مصلحت مردم و حکمت خدا، حُکم می‌کرده که نماینده خدا مدتی غایب بشه. غیبت حضرت یوسف و حضرت موسی دو تا نمونۀ شاخص از غیبت پبامبرانه. 🔻 سعید گفت: خب فرق بین غیبت صغری و کبری چیه؟ اصلاً چرا امام دو نوع غیبت داشتن؟ _ سؤال خوبیه! ببینید قبل از غیبت صغری شیعیان به‌مدت طولانی، کم و بیش به امام دسترسی داشتن، برای همین اول غیبت صغری اتفاق افتاد تا مردم به شرایط جدید عادت کنن. تو این دوره، نمایندگان خاص امام‌زمان که به نواب اربعه شهرت دارند، واسطۀ بین مردم و امام بودن و امور شیعه رو سروسامون می‌دادن. 💠 به‌علاوه بعضی از خواص شیعه که خودشون حکم رسانه رو در بین مردم عادی داشتند از طریق سفرا با امام ملاقات می‌کردن و همین رفت‌وآمدها باعث از بین رفتن شک‌وتردیدها و آمادگی مردم برای غیبت کبری می‌شد. ادامه دارد... ۱۲ (مهدیاران)
📌 چرا امام نیستن؟ ❓ برای اینکه بچه‌ها بیشتر در مباحث شرکت کنند، گفتم: «کسی سؤال خاصی دربارۀ غیبت نداره؟» کاوه گفت: «حکمت غیبت امام‌زمان و پیامبران چی بوده؟» گفتم: «امام‌صادق در حدیثی فرمودند: غیبت از اسرار الهیه و حکمت غیبت بعد از ظهور آشکار می‌شه، همون‌طور که راز کارهای حضرت خضر بعد از جدایی اون از حضرت موسی آشکار شد. 👇 اما اهل‌بیت بعضی از دلایل غیبت رو بیان کردن: ➖ اولین دلیل حفظ جان امام از توطئهٔ دشمنانه. ➖ دوم آزمایش و غربال مردمه. ➖ سوم اینکه امام مجبور به بیعت با طاغوت‌ها و ستمگران نشن و هنگام ظهور بیعتی به گردنشون نباشه ➖ و چهارمین دلیل ادب شدن انسان‌ها به‌خصوص مسلمان‌هاست که قدر ۱۱ امام رو ندونستن و عملکرد ضعیف اون‌ها در حمایت از امامان باعث محرومیت جهان از آخرین حجت الهی شد. 📝 تقریباً بیشتر این دلایل دربارۀ غیبت پیامبران هم درسته. مثلاً رفتن حضرت موسی از مصر به مدین، هم باعث حفظ جان ایشون شد، هم باعث شد مردم در غیاب حضرت، به درگاه خدا استغاثه کنند و منجی رو بخوان.» ادامه دارد... ۱۳ مصاف
📌 کم‌کم آماده بشید 🙋‍♂ خواستم مبحث جدیدی رو شروع کنم که علی دست بلند کرد و گفت: «من شنیدم که اهلِ بیت، هر کدوم در زمان خودشون، شیعه رو برای دوران غیبت آماده می‌کردن. در واقع، شیعه با یک سِیر منطقی و آرام آمادهٔ غیبت امام زمان شده‌. این مطلب درسته؟ ✅ پاسخ دادم: «بله کاملا درسته. از اونجایی که غیبت امام تجربه‌ای جدید برای مسلمونا محسوب می‌شد، پیامبر و امامان در صحبت‌های خودشون به طور مکرّر به موضوع غیبت دوازدهمین امام اشاره می‌کردن. امام جواد و امام هادی هم کمتر از امامان پیشین، با شیعیان دیدار می‌کردن. ◽️ اما نقش امام حسن عسکری از همه پُررنگ‌تر بود. امام حسن عسکری با گفتگوی محدود و از پشت پرده با مردم، حتی با خواص شیعه، زمینهٔ عادت کردن مردم به غیبت و ندیدن امام رو فراهم کردن. به‌طوری که زمانی که ایشون به کاخ حاکم بُرده می‌شدن، مردم در مسیر می‌نشستند تا امام رو ببینن. ◀️ کار مهم دیگهٔ امام، سر و سامان و گسترش دادن نظام وکالت بود‌؛ نظامی که از سال‌ها پیش شاید از زمان امام صادق به‌وجود اومده بود. امام حسن عسکری حتی در زمان حیاتشون، وکیل فرزندشون رو انتخاب کردن. ایشون عثمان‌بن سعید عمری، وکیل خودشون و فرزندش محمد رو به‌ عنوان وکیل امام زمان معرفی کردن.» ۱۴ ⚪️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
📌 خاص اما پنهان ✨ جلسه رو با یک سوال ادامه دادم. گفتم: بچه‌ها کسی اسم نایبان خاص امام زمان در دورهٔ غیبت رو می‌دونه؟ علی گفت: عثمان‌بن سعید عمری، محمد‌بن عثمان‌بن سعید عمری، حسین‌بن روح نوبختی و علی‌بن محمد سمری. گفتم: درسته. همهٔ این افراد از مومنان و علمای بزرگ زمان خودشون بودند. 📝 کاوه پرسید: کار نایبان امام چی بوده؟ پاسخ دادم: نایبان از طرف امام، مأمور رسیدگی به امور مردم و در واقع رابط بین حضرت و مردم بودند. از اونجایی که نیابت خاص وظیفه‌ای حساس، مهم و مخفی بود، سُفرا افرادی بودند که حکومت ظالم عباسی نسبت به اون‌ها حساس نبود. همگی دارای شغل خاصی بودند و مثل مردم عادی کاسبی و زندگی می‌کردند تا شناخته نشن. 🔰 مثلا نایب اول و پسرش که نایب دومه، روغن‌فروش بودند. خب، به‌نظرتون برای چنین جایگاه مهمی چه ویژگی‌های شخصیتی لازمه؟ شهاب گفت: رازداری. پرسیدم: دیگه؟ بهرام گفت: بصیرت و قوهٔ تشخیص بالا. گفتم: درسته. علاوه بر این‌ها نایبان به تقیه (باور خود را مخفی کردن) و پنهان‌کاری، صبر و استقامت و زیرکی و هوش، اون هم در حد بالا و عالی آراسته بودند. ۱۵ مصاف
📌 نایب اول 👥 گفتم: خب، نظرتون چیه کمی بیشتر دربارهٔ چهار نایب خاص امام زمان بدونیم؟ علی گفت: عالیه. با لبخند گفتم: تو از ایشون چی می‌دونی؟ علی گفت: اینکه ایشون در بین مردم به‌عنوان یک روغن‌فروشِ ساده شناخته می‌شدند اما سابقهٔ زیادی در خدمت به اهل بیت داشتن و پیش از امام زمان، وکیل خاصّ امام هادی و امام حسن عسکری بودند. 🔰 گفتم: درسته. امام حسن عسکری احترام زیادی برای عثمان‌بن سعید قائل بودن و در مناسبت‌های مختلف به نیکی از ایشون یاد می‌کردن. مثلاً در مورد او فرمودند: «ابو عمرو، ثقه و امین است و مورد اطمینانِ گذشتگان و من، در زمان حیات و بعد از حیات من است.» 🔅 عثمان‌بن سعید چنان به امام حسن عسکری نزدیک بود که تمام امور غسل و تکفین (کفن کردن) و خاک‌سپاری امام رو عهده‌دار شد تا امر بر حاکم وقت و مأموران او مشتبه بشه. سعید گفت: یعنی چی امر مشتبه بشه؟ گفتم: یعنی ظاهراً اون امام رو غسل داد و کفن کرد، اما مطابق روایات، کار غسل و تکفین امام برعهدهٔ امام (بعدی) است. 🔺 نکتهٔ آخر اینکه عثمان‌بن سعید بعد از شهادت امام حسن عسکری تا زمان فوتش، به مدت هفت سال نایب اول امام زمان بود و بعد از فوت، در بغداد به خاک سپرده شد. ادامه دارد... ۱۶ ✅ واحد مهدویت مصاف
📌 ۵۰ سال نیابت 👤 گفتم: خب بریم سراغ معرفی نایب دوم یعنی جناب ابوجعفر، محمد‌بن عثمان عمری که فرزند نایب اول بود و بعد از وفات پدرش، همان‌طور که امام حسن عسکری دستور داده بودن، به مقام سفارت و نیابت منصوب شد. کاوه گفت: یعنی امام حسن عسکری اون رو انتخاب کرده بودن؟ 🔰 گفتم: بله. نه فقط انتخاب، که به شیعیان معرفی کرده بودن. مثلاً حضرت در جمعی از شیعیان که از قم خدمتشون رسیده بودن فرمودند: «شهادت دهید که عثمان‌بن سعید، وکیل من و فرزند او محمد، وکیل فرزندم مهدی است.» محمد‌بن عثمان بیشتر از بقیهٔ سفیران در این پست و مقام به امام خدمت کرد. افزون‌بر این، در این مدت کتاب‌هایی در فقه تألیف کرد که مطالب و علم اون رو از امام هادی، امام حسن عسکری، حضرت مهدی و پدرش عثمان‌بن سعید کسب کرده بود. 🗓 الیاس گفت: ایشون چند سال نایب بودن؟ پاسخ دادم: حدود پنجاه سال. تعجب و تحسین رو در چهرۀ چند نفر از بچه‌ها دیدم. انگار به حال نایب دوم غبطه می‌خوردن. در ادامه گفتم: نکتهٔ پایانی این‌که محمد‌بن عثمان از طریق امام مهدی از زمان مرگ خودش اطلاع داشت، به همین علت قبر خودش رو هم آماده کرده بود. ایشون در جمادی‌الاول سال ۳۰۵ یا ۳۰۴ هجری به رحمت خدا رفت و در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد. اگر سؤالی نیست بریم برای آشنایی با سومین نایب. ادامه دارد... ۱۷ ✅ واحد مهدویت مصاف
📌 نایب سوّم 👤 سکوت بچه‌ها نشونهٔ اشتیاقشون بود. بحث رو با صحبت کردن دربارهٔ سوّمین نایب امام زمان ادامه دادم: - «حسین‌بن روح نوبختی» در ابتدا وکیل «محمد‌بن عثمان عمری» بود و بر املاک او نظارت داشت و بعد از فوت ایشون جانشین او و نایب سوم امام شد. ◀️ شرایط سفارت و نیابت ایشون کمی سخت‌تر از دو نایب قبلی که خودِ امام یازدهم اون‌ها رو معرفی کرده بودن، بود. برای همین، یکی از وظایف نایب دوّم معرفی و تأیید ایشون بود. 💰 مثلاً زمانی بعضی از شیعیان، مالی به مبلغ ۴۰۰ دینار رو برای نایب دوّم فرستادند تا به امام مهدی برسونه. ابوجعفر دستور داد تا اون رو به «حسین‌بن روح» تحویل بدن و تأکید کرد که این دستور امام مهدی است.‌‌ 👈 یا زمانی که وضع سلامت ایشون بحرانی بود، جماعتی از بزرگان شیعه خدمت ایشون رسیدن و پرسیدند: چه کسی جانشین شماست؟ 🔰 نایب دوم، «حسین‌بن روح» را نشان داد و فرمود: «او قائم‌مقام من و سفیر بین شما و امام مهدی است؛ او وکیل و امین است. در امورتان به او مراجعه کنید و به او اعتماد کنید. زیرا به من امر شده تا بر شما ابلاغ کنم.» قبل از ادامهٔ بحث گفتم: تا اینجا سوالی ندارید؟ ادامه دارد... ۱۸ ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
📌 نایب چهارم 🔅 از وقتی که کلاس، رنگ و بوی مهدوی به‌خود گرفته بود، بیشتر از قبل منتظر رسیدن روز دوشنبه بودم. جلسهٔ سوم رو به روال قبل، آغاز و بعد از پرسیدن چند سؤال از بچه‌ها برای یادآوری مطالب جلسهٔ گذشته، معرفی نایب چهارم رو شروع کردم: 👤 - «ابوالحسن علی‌بن محمد سمری» چهارمین و آخرین نایب خاصّ امام زمان و از اصحاب امام حسن عسکری، بعد از وفات حسین‌بن روح به مدت سه سال نایب امام زمان بود. ایشون هم مثل سه نایب دیگه، مورد وثوق و اطمینان بود، ولی مثل اون‌ها فعالیت گسترده‌ای نداشت. 🔰 محسن گفت: «علّت این تفاوت چیه؟» در جواب گفتم: «چون در اون سال‌ها مملکت اسلامی پر از ظلم و ستم و خونریزی و درگیری بود؛ یعنی اموری که با برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی منافات داشت. همین اوضاع، تأثیر قابل‌توجهی در عزم امام برای قطع جریان نیابت، بعد از وفات سمری و شروع غیبت کبری داشت. ◾️ امام زمان چند روز قبل از وفات نایب چهارم توقیعی برای ایشون ارسال کرد و سمری رو از پایانِ دورهٔ نیابت خاص و مرگ او و هم‌چنین پایان دورهٔ غیبت صغری باخبر و اون رو از تعیین جانشین برای خودش منع کردند. ◀️ یکی از نزدیکان سمری در مورد چگونگی وفات ایشون گفته: "۶ روز بعد از صدور توقیع امام به دیدن علی‌بن محمد رفتم. درحالی که درحال احتضار بود به او گفتم: «وصیّ تو کیست؟» گفت: «برای خدا امری است که او رسانندهٔ آن است.» این رو گفت و از دنیا رفت."» کوروش گفت: «و این‌گونه بود که غیبت کبری آغاز شد.» ادامه دارد... ۲۰ ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
🔷 راه‌های ارتباطی 🔺خطاب به بچه‌ها گفتم: «خب حالا که نواب اربعه رو شناختیم، باید کمی هم درمورد جزئیات صحبت کنیم؛ مثلاً راه‌های ارتباط نواب و شیعیان. ببینید شیعیان با دو روش با نواب اربعه ارتباط داشتند: ارتباط غیرمستقیم و با‌واسطه و ارتباط مستقیم یعنی بی‌واسطه ✉️ارتباط غیر‌مستقیم و با‌واسطه رو میشه یک اصل در سازمان سفارت و وکالت دونست. طبیعتاً بخاطر اوضاع جامعه و ظلم حاکمان عباسی، سازمان نمی‌تونست آشکارا و آزادانه فعالیت کنه. پس باید برای ارتباط با مردم از راه‌های مخفی استفاده می‌کرد 📜به همین علت، ارتباط شیعیان با نواب به خصوص در آغاز فعالیت نواب اربعه عموماً از نوع ارتباطِ با‌واسطه بود چون قرار بود نایبانِ ناشناس و نام اونا مخفی بمونه تا توسط عوامل و جاسوسان حاکمِ زمان شناسایی نشن. ولی کم‌کم بعضی از شیعیان به صورت پنهانی نام و نشان نایبان رو از وکلا و خواص شیعه گرفتند و تونستند گاهی با اونا مستقیماً تماس بگیرن» 👤علی گفت: «رابطهٔ مستقیم با نایبان از چه زمانی شروع شد؟» پاسخ دادم: «از زمان سفارت نایب دوم شروع شد و تا پایان نیابت آخرین نایب ادامه داشت» ۲۱
📌 وظایف نُوّاب ۱ ⁉️با دقت تو صورت بچه‌ها متوجه شدم که چند نفرشون سوال دارند. جالبه! قبل از اینکه من بگم «اگر سوالی دارید بپرسید»، سعید گفت:«وظیفهٔ نواب دقیقاً چی بوده؟» 🔸گفتم: «نواب اربعه از جانب امام مسئول رسیدگی به برخی امور و انجام وظایفی خاص بودند که من به مهم‌ترین اون‌ها اشاره می‌کنم 1⃣نخستین و مهم‌ترین وظیفهٔ نایبان به‌ویژه نایب اول، یعنی عثمان‌ بن سعید، از بین بردن شک و تردید مردم دربارهٔ وجود امام زمان بود. یعنی نایبان باید به شیعیان ثابت می‌کردند که امام حسن عسکری فرزندی دارد که الان امامه و این فرد، نایب خاص اون حضرته 2⃣دومین وظیفهٔ اون‌ها حفظ جان امام مهدی از راه پنهان کردن نام و مکان حضرت بود؛ امری که دستور خود حضرت بود. امام در توقیعی به محمد‌بن عثمان تأکید کردند که از ذکر نام و نشان ایشون خودداری کنه و برای پنهان کردن نام و مکان حضرت تلاش کنه 3⃣اما سومین وظیفهٔ نایبان، سازماندهی و سرپرستی سازمان وکالت بود. سازمانی که وظایفی مثل پاسخ به پرسش‌ها و شبهات دینی مردم، دریافت وجوه شرعی مردم و انتقال اون‌ها به نایبان و امام رو به‌عهده داشت» ۲۲
📌 وظایف نُوّاب ۲ 👥 برای اینکه مشارکت بچه‌ها در بحث بالا بره به علی که اطلاعات مهدوی بیشتری نسبت به بقیه داشت، گفتم: «وظیفهٔ بعدی نایبان رو تو بگو!» اول جا خورد. بعد لبخندی زد و گفت: «نمی‌دونم. یعنی مطمئن نیستم درست باشه.» گفتم: «عیب نداره بگو!» گفت: «پاسخ‌گویی به پرسش‌های فقهی و مشکلات عقیدتی مردم.» 📜 پاسخ دادم: «درسته. وظیفهٔ دیگهٔ نایبان این بود که پرسش‌های فقهی و مسائل شیعیان رو به امام مهدی می‌رسوندند و پاسخ ایشون رو دریافت و به شیعیان ابلاغ می‌کردند. 💰 حالا بریم سراغ پنجمین وظیفهٔ نایبان؛ یعنی گرفتن و توزیع اموال متعلق به امام مهدی. امام، درست در خاطرم نیست یا روز بعد از شهادت پدرشون یا در همون روزِ شهادت و بعد مراسم خاکسپاری، به هیئت قمیِ حاضر، دستور دادند که اموال متعلق به ایشون رو در بغداد، به وکیلشون یعنی عثمان‌بن سعید عمری تحویل بدن. خب چندمین وظیفه بودیم؟» 👤 احمد گفت: «الان باید وظیفهٔ شِشم رو بگید.» گفتم: «خوبه! پس حواسا جَمعه. بگید ببینم کسی اسم «شلمغانی» رو شنیده؟» طبق انتظارم علی گفت: «بله! فکر کنم یکی از مدعیان نیابت و وکالت بوده.» ادامه دارد... ۲۳
📌 نفوذی بودند یا نفوذی شدند؟! 🔹 صحبتم رو ادامه دادم: «خب وظیفهٔ شِشُم نایبان خاص مبارزه با مدعیان دروغین نیابت بود. متأسفانه در دورهٔ هفتاد‌سالهٔ غیبت صغری افراد زیادی به دروغ‌، ادعای وکالت و ارتباط با امام زمان رو داشتند. حلاج و شَلمَغانی از این دسته افراد بودند. 🔸 نُوّاب با این افراد مبارزه و اون‌ها رو معرفی و رسوا می‌کردند. حتی گاهی برای روشن کردن ماهیت این افراد، توقیعاتی از جانب امام صادر می‌شد. این کار، شیعیان امامیه رو از انحرافات حفظ کرد و باعث اعتماد بیشتر مردم به نُوّاب شد. وظیفهٔ هفتم نایبان گاهی به وظیفهٔ ششم مربوط می‌شد. متأسفانه گاهی مدعیان نیابت از اعضای سازمان وکالت بودند.» 🔹 محسن گفت: «یعنی نفوذی بودند؟» گفتم: «نه! اما گاهی برخی وکلا منحرف می‌شدند و در انجام وظایف خودشون کوتاهی می‌کردند و مشکلاتی رو برای سازمان مخفی وکالت به وجود می‌آوردند. مثلاً گاهی وجوه شرعی اهدایی مردم رو پیش خودشون نگه می‌داشتند یا خودشون رو نایب و نزدیک به امام معرفی می‌کردند تا مقبولیت اجتماعی واسه خودشون ایجاد کنند. پس هر کدوم از نوّاب اربعه در زمان خودشون، وظیفه و مسئولیت مبارزه با وکلایی که به هر دلیلی به امام و سازمان خیانت کرده بودند رو هم بر عهده داشتند.» ادامه دارد... ۲۴ ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
📌 وظیفهٔ اصلی ▪️ از بچه‌ها پرسیدم: «اگه گفتید چند تا وظیفهٔ دیگه مونده؟» یکی گفت دو تا، اون یکی گفت چهار تا؛ این وسط مونده بودم عدد شش چه‌جوری به ذهن کوروش رسید. البته احتمالاً مثل همیشه شوخی ‌می‌کرد! گفتم: «چه خبره! این عددها رو از کجا می‌یارید؟ نَه! فقط یک وظیفهٔ دیگه مونده. وظیفه‌ای که خیلی از وظایف نُوّاب در خدمت اون بودن. ▫️ هشتمین وظیفهٔ اصلی نُوّاب اربعه، آماده‌سازی مردم برای پذیرش غیبت کبری‌ست. همهٔ نایبان با تمام توان در این زمینه تلاش کردند، اما این وظیفه بیشتر از همه به دوش علی‌بن محمد سَمَری، آخرین سفیر امام مهدی بود. به همین خاطر، امام از راه اعجاز به سمری کمک کردند و شش روز قبل مرگش توقیعی صادر و زمان دقیق وفات نایبشون رو بیان کردند تا حجت بر همه تمام بشه و افکار عمومی مردم آماده پذیرش دورهٔ غیبت کبری بشه.» ادامه دارد... ۲۵ ☑️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
📌 تفاوت در مسئولیت 👤 بهرام گفت: «فرق بین سفیر و وکیل چیه؟» پاسخ دادم: «ببینید! امام‌ مهدی علاوه بر چهار سفیر یا نایب خاص خودشون، وکلایی هم داشتند که در کشورها و شهرهای اسلامی مشغول انجام وظیفه بودند. سفیران به طور مستقیم با امام ارتباط داشتند و ایشون رو به طور شخصی می‌شناختند، ولی وکلا ارتباطشون با حضرت از طریق سفیران بود.» احمد گفت: «یعنی وکلا زیر‌مجموعه و تحت امر سفیران بودند؟» گفتم: «می‌شه این‌طوری هم گفت. مسئولیت سفیر و وکیل هم متفاوت بود. مسئولیت سفیر، عمومی و شامل تمام شیعیان می‌شد، ولی مسئولیت وکیل در محدودهٔ منطقهٔ خودش بود. 🔸 در واقع کار وکیل، سهیم شدن در تسهیل کارهای گسترده‌ای بود که بر عهدهٔ سفیر قرار داشته؛ از اونجایی که سِرّی بودن و کتمان کردن امور شیعیان در ارتباط با حضرت، اصل مهمی در سازمان وکالت بود، عملکرد وکلا در مخفی و کتمان کردن اسم و شخص سفیر تأثیر بسزایی در روند کار سفرا داشته. مواردی مثل دریافت، تحویل و توزیع وجوه شرعی، رسیدگی به اوقاف، راهنمایی و ارشاد شیعیان و مناظره با مخالفان، ایفای نقش سیاسی سازمان وکالت، ایفای نقش ارتباطی سازمان وکالت، کمک به نیازمندان و حل مشکلات شیعیان هم از جمله وظایف سازمان وکالت بود.» ادامه دارد... ۲۶ ✅ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
📌 ملاقات‌کنندگان امام در غیبت صغری (۱) 🔹 گفتم: خب بچه‌ها از اون‌جایی که چیزی تا پایان کلاس نمونده بهتره آشنایی با سفرا و وکلا رو همین جا تموم کنیم و بریم سراغ مبحث بعدی. بعضی افراد این شبهه رو مطرح می‌کنن که اصلاً چه کسانی در زمان غیبت صغری، امام زمان رو دیدند؟ 🔸 جواب این سوال ساده است. اسم این افراد در تاریخ ثبت شده. اگر ابتدای غیبت صغری را از زمان ولادت امام مهدی در نظر بگیریم، می‌تونیم کسانی که به دیدار حضرت نائل شدند رو به دو گروه تقسیم کنیم: گروه اول کسانی که در زمان حیات امام حسن عسکری، امام مهدی رو دیدند: 1⃣ اولین فرد «حکیمه خاتون»، عمه امام حسن عسکریه که در لحظه ولادت امام مهدی حضور داشته و چندین مرتبه دیگه هم ایشون رو دیده. 2⃣ «نسیم»، کنیز امام حسن عسکری هم شب بعد ولادت امام مهدی ایشون رو دیده. 3⃣ «ابی غانم»، خادم امام حسن عسکری هم امام رو دیده و این روایت رو ذکر کرده که: فرزندی برای امام متولد شد که نامش را محمد نهاد و بعد از سه روز، او را به اصحاب خود نشان داد و فرمود: این صاحب شما بعد از من و جانشین من بر شماست و او قائمی است که گردن‌ها به انتظار او کشیده می‌شود و پس از اینکه زمین پر از ظلم و جور شد ظهور می‌کند و زمین را پر از عدل و داد می‌کند. 4⃣ تقریباً چهل نفر از شیعیان، زمانی که خدمت امام حسن عسکری رفتند، امام مهدی رو دیدند. امام فرزندشون رو به آن‌ها نشان دادند و فرمودند: این امام شما بعد از من و جانشین من در میان شماست. ادامه دارد... ۲۷ ✅ واحد مهدویت مصاف
📌 ملاقات‌کنندگان امام در غیبت صغری (۲) 🔸 ادامهٔ نام کسانی که در زمان حیات امام حسن عسکری، امام مهدی رو دیدند: 5⃣ اسم فردی به‌نام «ابوالادیان» هم در این گروه، جزء کسانی که امام زمان رو در زمان حیات پدرشون دیدند، ثبت شده. 6⃣ «شیخ جلیل احمد‌بن اسحاق قمی اشعری» هم امام زمان رو دیده. «احمد‌بن اسحاق» ماجرای دیدار رو این‌طور نقل کرده: «نزد امام حسن عسکری رفتم و خواستم درمورد جانشین بعد از خودشان سوال کنم که فرمودند: ای احمد‌بن اسحاق! خداوند تبارک و تعالی از زمانی که آدم را خلق کرد، زمین را از حجت خالی نگذاشت؛ تا زمانی که حجت خدا در زمین قیام کند و بلا را از اهل زمین دفع کند و آن‌ها را یاری کند و برکات زمین را خارج کند. ▪️ گفتم: امام و جانشین بعد از شما کیست؟ ایشان برخاستند و داخل منزل رفتند و کودکی سه ساله را بر دوش خود گذاشته بودند و فرمودند: ای احمد بن اسحاق! اگر نزدخدا عزوجل و حجت اواحترام نداشتی، هرگزفرزندم را به تو نشان نمی‌دادم؛ [بدان] اسم و کنیه اومانند رسول خداست.» 7⃣ آخرین فرد این گروه «یعقوب‌بن منقوش» هست. ادامه دارد... ۲۸ ✅ واحد مهدویت مصاف
📌 ملاقات کنندگان امام در غیبت صغری (۳) 🔸 خب حالا بریم سراغ دسته دوم از کسانی که امام زمان رو دیدند، یعنی کسانی که پس از شهادت امام حسن عسکری موفق به دیدار امام شدند. 1⃣ ابوالادیان که در زمان شهادت امام حسن عسکری حضور داشت، یکی از این افراده. 2⃣ حاجز بن یزید وشاء از جمله افرادی بود که هنگام نماز امام مهدی بر پیکر پدرشون ایشون رو مشاهده کرد. این فرد بعدها از وکلای امام مهدی شد. 3⃣ جعفر بن علی، عموی امام مهدی هم یک بار در زمان نماز امام بر پیکر پدر بزرگوارشان، ایشون رو دید و بار دیگه زمانی که جعفر درباره میراث امام حسن مشغول منازعه بود. امام مهدی ظاهر شده و به او فرمودند: ای جعفر! برای چه به حقوق من تعرض می‌کنی و دوباره از نظر او غایب شدند. 4⃣ علاوه بر این افراد، گروهی که برای نماز بر پیکر امام حسن عسکری آمده بودند هم امام مهدی رو مشاهده کردند. 5⃣ دومین فرستاده قمی هم که الان اسمش خاطرم نیست هم تونست امام مهدی رو در شهر سامرا ببینه. ادامه دارد... ۲۹
📌 ملاقات کنندگان امام در غیبت صغری (۴) 6⃣ برخی از افرادی که امام رو دیدند داستان ملاقات رو هم ذکر کردند مثلا فردی به نام سیما که از غلامان جعفر یا از ماموران خلیفه عباسی بوده، و این فرد درب اتاق امام حسن عسکری رو می‌شکنه و امام مهدی رو می‌بینه، در حالی که سلاحی در دست داشتند و امام به او فرمودند در اتاق من چه می‌کنی؟ سیما به امام گفت: جعفر گمان کرد پدرت از دنیا رفته و فرزندی ندارد و خانهٔ او برای جعفر است، حالا که این خانه برای شماست، من بر می‌گردم. و سپس از اتاق خارج میشه. 🔔 صدای زنگِ توی کلاس پیچید. گفتم: ادامه بدیم یا تا جلسه دیگه صبر می‌کنید؟ همه موافق اتمام بحث بودن. گفتم: مورد چندم بودیم؟ سعید گفت: مورد هفت. 7⃣ ابراهیم‌بن‌ادریس از اصحاب امام هادی هم درباره دیدارش با امام اینطور گفته که: او را بعد شهادت امام حسن عسکری و هنگامی که به سن بلوغ رسیده بود، دیدم و دست و سر او را بوسیدم. 8⃣ علی‌بن‌مهزیار در منطقهٔ کوه طائف امام رو زیارت کرده و چند روزی در خدمت حضرت مانده. ماجرای این دیدار جزء تشرفات معروفه. 🔸 افرادی که در زمان غیبت صغری به دیدار امام مهدی مشرف شدند و اسمشون در تاریخ ثبت شده زیاده اما اشاره به همین تعداد برای این کلاس کافیه. ادامه دارد... ۳۰
📌 ارتباط امام با مردم چگونه بود؟ 📗 دلم می‌خواست از تاثیر مباحث در بچه‌ها مطمئن بشم، برای همین بعد از تدریس درسشون، بحث‌های مهدوی‌مون رو با محک زدن بچه‌ها شروع کردم. 🗂 بیاین یه جمع بندی از فعالیت‌های امام زمان در دوره غیبت صغری داشته باشیم. لطفاً همه مشارکت کنید. محسن گفت: با شروع غیبت صغری، امامت و خلافت از امام حسن عسکری به امام مهدی منتقل شد و ایشون در غیبت زندگی می‌کردند و فقط خواص شیعه ایشون رو ملاقات می‌کردند. ⁉️ گفتم: ارتباط ایشون با بقیه مردم چطور بود؟ علی گفت: امام از اوضاع و احوال مردم مطلع بودند. رهبری و اداره تمام مردم به خصوص شیعیان و تدبیر امور رو در دست داشتند. به‌وسیلهٔ نوّاب به سوالات جواب می‌دادند و مشکلات مردم رو رفع می‌کردند. امرونهی و عزل‌ونصب می‌کردند. انگار در همه حال در اجتماع حاضر بودند و چیزی از نظرشون پنهان نبود. 🔅 کاملا درسته. امام مدام با نمایندگان و وکلای خودشون ارتباط داشتند و اوامر لازم رو به اون‌ها می‌دادند؛ اون‌ها رو ارشاد و راهنمایی می‌کردند و چنانچه ضرورت پیدا می‌کرد، اتخاذ تدابیر خاص رو به اونها امر می‌کردند. 👤 در بیشتر موارد شیعیان رو به نوّاب ارجاع می‌دادند. مثلاً به کاروان دوم اهل قم امر فرمودند که به عثمان بن سعید عمری در بغداد مراجعه کنند؛ یعنی شیعیان ایشون رو می‌شناختند و درباره مسائل فقهی، مالی و اجتماعی به اون مراجعه می‌کردند و به دیانت و امانت‌داری او شکی نداشتند. ادامه دارد... ۳۱
📌 نامه‌نگاری ✉️ _ یه سوال! بنظرتون در دوره غیبت صغری امکان نامه‌نگاری بین امام و مردم وجود داشته؟ علی زیرکانه لبخندی زد و گفت: بله. گاهی مردم مسائل فقهی یا شخصی و مالی خودشون رو می‌نوشتند و به نائب می‌دادند و نائب جواب رو با خط امام می‌آورد. گاهی هم از نماینده می‌خواستند خواسته و مسائل‌شون رو برای امام بنویسه و نایب جواب رو از طرف امام می‌آورد. _ آفرین! البته نشون دادن نامهٔ امام جزء برای دلایل خاص و مصلحت اندیشی لازم نبود. 🔅 از جمله فعالیت‌های دیگهٔ امام در دوره غیبت این بود که گاهی شیعیان در بعضی مسائل عقیدتی با هم منازعه می‌کردند. در این موارد غالباً با مراجعه به یکی از نمایندگان، مشکلشون حل می‌شد، اما گاهی هم جواب و پیامی از طرف امام می‌اومد که حرف ایشون تمام کنندهٔ بحث بود. 👶 _بذارید یک مثال از مراجعات مردم به نمایندگان برای حل مشکلاتشون رو واستون بگم: مثلاً خداوند به یکی از شیعیان فرزندی داد، ولی نوزاد روز هشتم فوت کرد. پدر نوزاد در نامه‌ای خبر مرگ فرزندش رو برای امام نوشت. امام در جواب او گفتند: به زودی خداوند به جای او دو فرزند به تو عطا می‌کند. اسم اولی را احمد و دومی را جعفر بگذار. و همان طور که امام فرمودند شد. منبع این ماجرا هم ص۱۷۱ غیبت طوسیه. ادامه دارد... ۳۲
📌 لغزشگاه‌های سخت 📖 _ بنظرم بهتره از دورهٔ غیبت صغری گذر کنیم و به غیبت کبری بپردازیم. کسی تاریخ شروع این دوره رو می‌دونه؟ الیاس گفت: وقتی نایب چهارم از دنیا رفت، غیبت صغری تموم شد و از سال ۳۲۹ هجری قمری غیبت کبری آغاز شد. _ آفرین! کسی می‌دونه رهبری جامعه در این دوره به عهده کیه؟ علی گفت: حضرت رهبری دینی جامعه رو به فقهای جامع الشرایط محوّل فرمودند. 🔅 _ درسته. بچه‌ها! ما در دوره سختی زندگی می‌کنیم. جامعهٔ اسلامی با امتحان‌های سختی روبرو شده و ظلم و فساد در زمین گسترش پیدا کرده و دشمن در اصل وجود حضرت شبهه ایجاد می‌کنه. از طرفی مدت غیبت کبری طولانی و پایان اون نامشخصه. امام در توقیع خودشون به نایب چهارم به این امر اشاره کردند. امام فرمودند: «...غیبت دوم آغاز گردیده و مرا ظهوری نخواهد بود، مگر به اذن خداوند. ظهور، پس از گذشت زمانی دراز و سخت شدن دلها و پر شدن زمین از جور و ستم خواهد بود...» 🔺 بچه ها فراموش نکنید که لغزشگاه‌های غیبت کبری به مراتب از غیبت صغری، بیشتره و انسان‌های زیادی در این دوره به گمراهی افتادند و می‌افتند. پس باید آماده باشیم چون باید امتحانات سختی رو پشت سر بگذاریم. ادامه دارد... ۳۳
📌 سرگردانی 📖 _با ورودمون به دوره غیبت کبری بحث برای بچه‌ها جدی‌تر شده بود، برای همین بحث رو به سمت ویژگی‌های این دوران بردم. ببینید ما الان در دوره‌ای هستیم که در بعضی از روایات، اساسی‌ترین ویژگی اون «حیرت و سرگردانی» مردم ذکر شده؛ بخصوص هرچی به ظهور نزدیک‌تر می‌شیم، بر شدّت این حیرت اضافه می‌شه. 🔰 محسن گفت: میشه بیشتر توضیح بدید؟ گفتم: ببینید عدم حضور رهبر الهی در این دوران باعث میشه که انسان‌ها، هر روز بیشتر در تحیّر، سرگردانی و ضلالت و گمراهی بسر ببرند. البته افراد زیادی هم با همت بالا و تقوا پیشه کردن، از این آزمایش به سلامت عبور و ایمان خودشون رو حفظ می‌کنند، و در اینکه حفظ ایمان در این دوران سخت و البته حسابی ارزشمنده شکی نیست. 🔸 در بعضی روایات این حیرت و سرگردانی، حتی به خود حضرت مهدی‌ هم نسبت داده شده؛ البته حیرت ایشون با مردم کاملاً متفاوته که محل بحث ما نیست. احادیث در این زمینه زیاده؛ مثلاً به این حدیث گوش کنید. فردی به نام اصبغ‌بن‌نباته به دیدن امیرالمؤمنین‌ می‌ره و حضرت رو در فکر می‌بینه. وقتی علت رو جویا میشه، حضرت میفرمایند: «... در مولودی می‌اندیشم که از سلاله من و یازدهمین فرزند من است. او مهدی است و زمین را پر از عدل و داد می‌سازد؛ همان‌گونه که پر از ظلم و جور شده باشد. او را حیرت و غیبتی است که اقوامی در آن گمراه شده و اقوامی دیگر در آن هدایت یابند...» ادامه دارد... ۳۴
📌 سرداب مقدّس 👤 احمد دست بلند کرد و پرسید: سرداب مقدّس که اینقدر در موردش صحبت میشه کجاست؟ در جوابش گفتم: «سرداب مقدّس» داخل خانهٔ امام حسن عسکری قرار داره. راه ورود به سرداب قدیمی از پشت سر، نزدیک به قبر نرجس خاتون، مادر امام زمان بوده که وقتی از اونجا پایین می‌رفتند و از دالان دراز و تاریک اون می‌گذشتند، به درِ سرداب می‌رسیدند که حالا آیینه کاری شده و پنجرهٔ اون از سمت قبله به صحن عسکریین باز می‌شه. امیدوارم خیلی زود همگی خودتون از نزدیک این محلّ مقدّس رو زیارت کنید. سعید گفت: علّت اینکه شیعیان سرداب رو زیارت می‌کنند، چیه؟ 🔰 این مکان به چند دلیل برای شیعیان مقدّسه: 1⃣ اول اینکه محل زندگى و سکونت امام هادی، امام حسن عسکری و امام زمان بوده و از وجود مبارک اون‌ها، شرافت و برکت کسب کرده. 2⃣ دوماً محلّ عبادت و نیایش و تلاوت قرآن این سه بزرگوار هم بوده. 3⃣ و دلیل بعدی این که امام زمان در این خونه متولد و از اونجا غایب شدن. توجه کنید گفتم غایب شدن نه اینکه در اونجا پنهان شده باشند. ادامه دارد... ۳۵