بسم الله الرحمن الرحیم❤️!
این پست هر شب تکرار میشود
#استغفارهفتادبندیمولاعلی(ع)
_بنددوم_🌱
📌بهنیابتاز#شهید_محمد_حسین_یوسف الهی
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ قَوِيَ بَدَنِي عَلَيْهِ بِعَافِيَتِكَ أَوْ نَالَتْهُ قُدْرَتِيبِفَضْلِ نِعْمَتِكَ أَوْ بَسَطْتُ إِلَيْهِ يَدِي بِتَوْسِعَةِ رِزْقِكَ وَ احْتَجَبْتُ فِيهِ مِنَ النَّاسِ بِسِتْرِكَ وَ اتَّكَلْتُ فِيهِ عِنْدَ خَوْفِي مِنْهُ عَلَى أَنَاتِكَ وَ وَثِقْتُ مِنْ سَطْوَتِكَ عَلَيَّ فِيهِ بِحِلْمِكَ وَ عَوَّلْتُ فِيهِ عَلَى كَرَمِ عَفْوِكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بار خدایا! از تو مسألت آمرزش دارم، از هر گناهی که به واسطه ی عافیت بخشی تو، بدنم بر آن توانا شد؛ یا به واسطه نعمت فراوان تو به آن قدرت پیدا کردم؛ یا به واسطه ی رزق واسع تو به آن دست یافتم؛ و یا با پرده پوشی تو، در آن گناه از مردم پنهان ماندم؛ یا هنگام هراسم از گناه، در آن معصیت بر صبر و درنگ تو تکیه کردم و در آن گناه، ازخشم بر من، به حلمت اعتماد کردم و آن را بر عفو کریمانه ات واگذار نمودم، پس بر محمد و آلش درود فرست و این گونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزدندگان.
اجرتون با امیرالمومنین (ع)🌻!
التماسدعا🤲🏻
@shahid_modafe_haram_miladheidari
🕊از میلاد تا خدا🕊
بسم الله الرحمن الرحیم❤️! این پست هر شب تکرار میشود #استغفارهفتادبندیمولاعلی(ع) _بنددوم_🌱 📌به
معجزه های شهید یوسف الهی:
چشم برزخی: اصطلاحی است که به واسطه نیت پاک و رعایت تقوا در افراد ایجاد می شوند و به این واسطه حقیقت و باطن عمل شخص دیگر را میبیند و قادر خواهد بود از گذشته و آینده دیگران باخبر شود. با استناد به سخنان دوستان شهید محمد حسین یوسف اللهی، ایشان چشم برزخی داشت. پیروزیها را میدانست، شکستها را میدانست. باطن افراد را میدید و عاقبتشان را پیشگویی میکرد…
او با نماز شب و عبادت و جهاد خالصانه، مصداق سالکان و عارفانی بود که به فرموده امام خمینی، یک شبه ره صد ساله را طی کرد.
@shahid_modafe_haram_miladheidari
#معرفی_کتاب
کتاب حسین پسر غلامحسین
در چندین نقل در کتاب حسین پسر غلامحسین پی به عارف مسلک بودن شهید یوسف الهی میبریم، از جمله آنجا که شهید به سردار سلیمانی با خنده همیشگی خود در تایید پیشگویی که میکند را با این ادبیات میگوید: من حسین پسر غلامحسین این را به تو می گویم.
این کتاب در پنج فصل متشکل از خاطراتی کوتاه با عناوین؛ روایت مادر، به روایت همرزمان، دوری و فراق تا آخرین دیدار به روایت مادر، شهادت به روایت همرزمان، خانواده شهید و عکس ها، یادداشت ها و مستندات توسط مرکز حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس سپاه ثارالله کرمان منتشر شده است. در ابتدای فصل به روایت همرزمان، چند خاطره از سردار سلیمانی انتخاب شده است.
برشی از متن کتاب حسین پسر غلامحسین
در عملیات والفجر 4 قرار بود ما روی ارتفاعات برویم و آنجا سردار سلیمانی بچههای اطلاعات را توجیه کنند. ما نیم ساعت دیر رسیدیم. سردار که در این زمینهها بسیار حساس بود، خیلی ناراحت شد. ایشان با تندی و ناراحتی به محمدحسین گفتند:«چرا دیر آمدید؟» خب من با اخلاق ایشان آشنایی نداشتم به همین خاطر از برخوردشان ناراحت شدم، اما محمدحسین با همان حالت همیشگیاش که یک لبخندی در گوشه لبش بود، خیلی خونسرد گفت: «معذرت میخواهیم! جاده بسته بود و ماشین گیر نیامد.»
ما وقتی حالت محمدحسین را دیدیدم، ناراحتی خودمان را فراموش کردیم. این برایمان جالب بود که محمدحسین بدون کوچکترین دلخوری، برخورد مافوقش را میپذیرد و اصلا دلگیر نمیشود.
@shahid_modafe_haram_miladheidari