eitaa logo
🕊از میلاد تا خدا🕊
335 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
652 ویدیو
6 فایل
وقتی عقل عاشق شود! عشق عاقل می‌شود. و‌شہـید‌می‌شوی ولادت:(‌۹رمضان۱۴۱۲) ۱۳۷۰/۱۲/۲۴ شہادت:(۹رمضان۱۴۴۴) ۱۴۰۲/۰۱/۱۱ محل‌‌شہادت:حومه دمشق حضور شما در این کانال اتفاقی نیست🕊🦋 |کانال رسمی تحت اشراف خانواده‌ محترم شھید| ادمین:@shahid_heydari_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿🌹🌹 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹تبعید هاجر و اسماعیل! «2»🔹 هاجر، چون ابر بهاری سیل اشک را پیش پای ابراهیم جاری ساخت و سرشک گرم خود را بر زمین روان کرد و امید داشت که ابراهیم علیه السّلام تضرع و زاری او را پاسخ دهد و بر حال او و طفل عزیزش رحم کند ولی ابراهیم به گفته هاجر گوش نکرد و قلب او متأثر از حال هاجر نشد، بلکه با صراحت و به وضوح گفت: عمل من به دستور خدا و امر اوست و چاره ای جز تسلیم در برابر حکم الهی ندارم. آنگاه که هاجر درک کرد حوادث زندگی او به دستور خدا رقم می خورد، از بحث با ابراهیم دست برداشت و تسلیم تقدیر الهی شد و به رحمت خدا امیدوار گشت و گفت: خدای یکتا ما را فراموش نمی کند. ابراهیم علیه السّلام دست از زن و فرزند شست و از آن سرزمین کوچ کرد ولی از یک طرف نگرانی و ترس گامهای او را سست می کرد و از طرفی ایمان و اعتماد به خدای یکتا او را به پیش می راند. جای تردید نیست که اکنون ابراهیم علیه السّلام از دوری پاره جگر خود در سوز و غم و اندوه، حسرت می خورد و از فراق جان خود و وداع اولین فرزند خویش که چشمهای او را در سن پیری روشن ساخته، در تب وتاب است. صدای ناله های جانسوز ابراهیم به آسمان می رسد و بغض گلویش را گرفته است ولی ابراهیم در پیشگاه خداوند و در مقام نبوت، در مقابل حکم خدا صبور و تسلیم تقدیر الهی بود، ابراهیم برای اطاعت امر خدا به وطن خود بازگشت و همسر و فرزند یگانه خود را در آن سرزمین دور، تنها گذاشت و از خدا خواست که آن سرزمین را با عنایت خود سرسبز و خرّم گرداند و با لطف خود آنان را حفظ نماید. در همین موقع بود که ابراهیم عرضه داشت: «پروردگارا من ذریه خود را در میان دره ای لم یزرع تنها به امید تو سکونت دادم، تا نماز را به پای دارند. پس دلهای مردم را چنان کن که حامی ذریه من باشند و از مواهب مادی و معنوی نصیبشان گردان، باشد که شکرگزاری کنند. » منبع: کتاب قصه های قرآن ----------------🌱🪴🌱------------- ═✧❁🌸❁✧═ @shahid_modafe_haram_miladheidari ═✧❁🌸❁✧═