eitaa logo
شهید حسین معز غلامے⁦³¹⁵
2.5هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
3.5هزار ویدیو
194 فایل
شهید حسین معز غلامے: هرڪجا گره به ڪارت افتاد بگو الهے به رقیه (س)💚 ولادت🎂:1373/1/6 شهادت🕊️:1396/1/4 محل‌شهادت:حماه سوریه ذاکراهل‌بیت‌🎤 🌱مزار:بهشت زهراقطعه 50ردیف 116 کانال دوم: @deeldadeh_shohada 📱ادمین تبادل: @z_mht213 #باحضورجمعی‌ازخانواده‌شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را 🌸 🌷 https://eitaa.com/shahid_moezegholami
تو همان عطر گل یاس و نسیم سحری که‌ اگر صبح نباشی نفسی در من نیست ... 🌹 🌹 https://eitaa.com/shahid_moezegholami
عید است، غبار سر راه تو توان شد قربانی قربان نگاه تو توان شد 🌸 🌷 https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🔴سال نود و دو که خیلی انتخابات پیچیده بود و بخاطر رای به دکتر جلیلی خیلی تو سرمون میزدن، حسین تو همه اجتماعات دکتر شرکت می کرد و به هرکسی میرسید میگفت فقط به ایشون رای بدید . میگفتن رای نمیاره؛ رای نداره؛ به شوخی میگفت مگه قراره به اونکه رای داره رای بدیم بهمون پول بدن؟ وقتی نتیجه آرا اومد همه ناراحت بودن مخصوصا که روحانی انتخاب شده بود؛ حسین همه رو آروم می کردو میگفت عوضش معلوم شد چند چندیم... راستی رفقا چند چندیم؟ هر نفر یک نفرو با خودش همراه کنه برای رای دهی و رای به اصلح . وعده ما جمعه ۱۵ تیرماه . 🔴عکس مربوط به 🔷مناطق عملیاتی مرزی کرمانشاه 🔷انتخابات سال ۱۳۹۲ . 🔴شرمنده شهدا نشویم https://eitaa.com/shahid_moezegholami
حسین رو دیدم اشک تو چشمش حلقه زد و گفت الهی به رقیه (س) 🌸 صبح یکشنبه بود قراربود شب ساعت8 حرکت کنیم ؛ 9 صبح بود هنوز گذرنامه نداشتم ویزاکه هیچی جلوی در اداره گذرنامه بودم حسین زنگ زد +سلام داداش خوبی نوکرم توخوبی +گرفتی گذرنامه رو ازصبح استرس تو رو دارم😔 داداش گفتن بیام اداره گذرنامه ، اونجاس +باشه داداش گرفتی بهم بگو ان شاالله ردیف میشه باشه چشم قطع کرد رفتم تو خیلی شلوغ بود پرسیدم گفتن کلا صادر نشده باید بشینی شانست بزنه امشب بدن وگرنه فردا... بابغض زنگ زدم حسین بهش گفتم نمیشه من بیام قسمت نشد شمابرید حسین گفت: این چه حرفیه ماقرارگذاشتیم باهم بریم توکل داشته باش درست میشه اگه نشد فردا صبح میریم گفتم ن برنامه هاتون خراب میشه گفت نه نهایتش بچه ها روراهی میکنیم منوتوبا اتوبوس میریم دلمو گرم کرد داخل جانبود بشینم ایستاده بودم ساعت شد ۶ عصر حسین پیام داد چه خبر گفتم داداش هنوز ندادن هربیست دقیقه اسم ۱۰ نفرمیخونن تحویل میدن گفت باشه داداش تااینجا اومدی بقیشم ارباب ردیف میکنه گفتم دارم ازاسترس میمیرم گفت ی ذکر بهت میگم هربار گیرکردی بگو من خیلی قبول دارم گره کارمنم همین باز کرد( اخه خودشم به سختی اجازه خروج گرفت) گفتم باشه داداش بگو گفت تسبیح داری گفتم اره گفت بگو الهی به رقیه س حتما سه ساله ارباب نظر میکنه منتظرتم قطع کردم چشممو بستم شروع کردم الهی به رقیه س الهی به رقیه س... 10 تانگفتم که یهو گفت این 5 نفر اخرین لیسته بقیش فردا توجه نکردم همینجور ذکر گفتم که یهو اسمم خوندن بغضم ترکید باگریه گرفتم رفتم سمت خونه حاضر بشم وقتی حسین رو دیدم گفتم درست شد اشک توچشمش حلقه زد گفت الهی به رقیه س https://eitaa.com/shahid_moezegholami
💠خاطره ای از 🌹 ✍ شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات ؟ دعوتم کردن باید برم بخونم...گفتم بریم با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا ..وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده..حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه ...نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد ... ✍وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم ، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه ...بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه ...چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت..برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته ؟گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم ..گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه .. رقیه ای ترین شهید ... https://eitaa.com/shahid_moezegholami
🌹 ☘ دوسال پیش شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات ؟ دعوتم کردن باید برم بخونم گفتم بریم با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا .. وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه ... نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد ... وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم ، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه ... بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه ... چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته ؟ گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم .. گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه .. https://eitaa.com/shahid_moezegholami
25.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽ببینید 🌹 فیلم مداحی شهید حسین معز غلامی در مراسم شهادت امام حسن مجتبی (ع) ✅ ☘شعر به قلم خود شهید میباشد☘ https://eitaa.com/shahid_moezegholami
پرسید یکی که عاشقی چیست!؟ گـفتم : که چـو ما شَـــوی بـدانی... 🌸عاشقان یادتان بخیر🌸 https://eitaa.com/shahid_moezegholami
هو برادرم خلوت شب را بخصوص در وقت سحر از دست ندهد 🌹🌹 https://eitaa.com/shahid_moezegholami
خنده های دلنشینَش نشانه ی آرامشِ دلش هست... وقتی دلت با خدا باشد لبانت میخندد همیشه حتی در اوج مشکلات... 🌷هیچگاه بسیج را رها نکنید🌷 https://eitaa.com/shahid_moezegholami
به ذکر «الهی به رقیه» خیلی اعتقاد داشت. میگفت‌ : تا گره‌ای به کارتون افتاد یه تسبیح بردارید و بگید : الهی به رقیه... خدا حتما به سه‌ ساله ارباب نظر میکنه و مشکلتون‌ رو حل میکنه✨️ https://eitaa.com/shahid_moezegholami