eitaa logo
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
490 ویدیو
71 فایل
🌹 بسم رب الشهدا 🌹 کانال رسمی سرلشکرپاسدار شهیدالقدس محمدرضا زاهدی ولادت: ۱۳۴۰/۶/۱ شهادت: ۱۳ فروردین ۱۴٠۳ | درپی حملهٔ هوایی رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق ارتباط با خادمین کانال: @M_ali_ekhlasi @MohammadMahdiZahedi تبلیغات: @ArEf_ZaHeDi
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🔰 مطیع‌ترین فرمانده 2⃣ #قسمت_دوم «به نظرم، نقطه اوج آقای زاهدی، نیروی زمینی بود» 📿 همیشه مقید به ذک
🔰 مطیع‌ترین فرمانده | شهید محمدرضا زاهدی در کلام سردار اصغر صبوری 3⃣ «بهترین گزینه برای بازسازی حزب الله، آقای زاهدی بود» 📷 تصویری از شهید خرازی، شهید زاهدی و سردار صبوری (نشسته جلوی شهید زاهدی) در جمع رزمندگان دفاع مقدس 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🔰 مطیع‌ترین فرمانده | شهید محمدرضا زاهدی در کلام سردار اصغر صبوری 3⃣ #قسمت_سوم «بهترین گزینه برای
🔰 مطیع‌ترین فرمانده 3⃣ «بهترین گزینه برای بازسازی حزب الله، آقای زاهدی بود» 📑 ما محورهای عملیاتی را پیش بینی کرده بودیم و در حالت کاملاً آماده‌ای قرار داشتیم؛ تا جایی که اگر هر زمانی آمریکایی‌ها از هر کدام از این پنج محور، از ابتدای ورود به کشور، تا تهران، حمله می‌کردند، ما برای چگونگی مقابله با آن‌ها برنامه مشخصی داشتیم. آن زمان چند هزار تونل زدیم؛ از قشم تا تهران، از ایلام و بوشهر تا تهران، از خوزستان و در تمام کوه های این مسیر، تونل‌های متناسبی حفر کرده بودیم. این تونل‌ها، ابتکار آقای زاهدی بود. نوعی طرح ریزی دفاع موزاییکی بود. 🔰 آن زمان فرمانده نیرو مقاومت، بود. ما به صورت مشترک از گردان‌های بسیج و نیرو زمینی استفاده می‌کردیم. آن زمان سازمان بسیج هنوز تشکیل نشده بود؛ اما نیروی مقاومت دو هزار گردان داشت و نیروهای گردان‌ها، بالای چهل درصد ثابت بودند، که می‌آمدند و به نیرو زمینی می‌پیوستند و نهایتاً هم کار درخشانی انجام شد. 🇱🇧 سردار زاهدی تا اوایل داعش، در لبنان بود. من که به سوریه رفتم، فرمانده محور این کشور بود. آقای زاهدی انتخاب مشترک و برای لبنان بود. آن‌ها دنبال یک فرمانده عملیاتی بودند که کار را دست بگیرد. 🔸 در آن مقطع، کار اصلی، بازسازی حزب الله بود. بهترین گزینه هم ایشان بود و در زمان طولانی حضورش در این کشور، رابطه‌اش طوری بود که بچه‌های لبنان او را به خوبی می شناسند. او با سید حسن هم رابطه بسیار خوبی داشت. ⏮ ادامه دارد ... ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: سردار اصغر صبوری 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🌺 به معنای واقعی کلمه، زاهد 2⃣ #قسمت_دوم نحوه نام‌گذاری تیپ‌های لشکر امام حسین (علیه السلام) 🌟 ما
🌺 به معنای واقعی کلمه، زاهد | شهید محمدرضا زاهدی در کلام سردار حسام‌زاده 3⃣ «شهیدان زاهدی، خرازی، ردانی‌پور، دغدغه‌شان به‌طور کامل جنگ بود. البته در همان زمان عده‌ای دیگر درگیر سیاست شدند» 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🌺 به معنای واقعی کلمه، زاهد | شهید محمدرضا زاهدی در کلام سردار حسام‌زاده 3⃣ #قسمت_سوم «شهیدان زاه
🌺 به معنای واقعی کلمه، زاهد 3⃣ «شهیدان زاهدی، خرازی، ردانی‌پور، دغدغه‌شان به‌طور کامل جنگ بود. البته در همان زمان عده‌ای دیگر درگیر سیاست شدند» 🌟 آقای زاهدی در سازماندهی جدی، به شدت تشکیلاتی و البته مبتکر بود. یکی از مشکلات ما این بود که نیروهای‌مان تا آن زمان، غرش تانک‌ها و نفربرها را ندیده و نشنیده بودند و واقعاً هم می‌ترسیدند. 🔸 آن زمان در شرق کارون یک محوطه باز و بزرگی وجود داشت. به ما گفته شد که همه گروهان‌ها را به آنجا ببریم و مستقر کنیم. بعد از مدتی چند نفربر را که در حصر آبادان غنیمت گرفته بودیم، آوردند و این‌ها بین نیروهای ما می‌چرخیدند و غرش می‌کردند. این حرکت، ابتکار آقای زاهدی بود که باعث شد نیروها به این صدا و شرایط عادت کنند و واقعاً مفید بود. ♻️ ما همزمان که می‌جنگیدیم، کادرسازی هم می‌کردیم. خود ما فرماندهان گروهان‌ها و حتی فرماندهان بالاتر، خیلی چیزها را در حین انجام کارهای عملیات یاد می‌گرفتیم. 🔰 گرچه آقای زاهدی جانشین و آقای خرازی فرمانده تیپ بودند، اما شب عملیات هر کدام مسئولیتی می‌گرفتند و با نیروها همراه می‌شدند؛ این‌طور نبود که در سنگر فرماندهی یا قرارگاه بنشینند و از دور فرمان صادر کنند. ✅ این‌ها دغدغه‌شان به‌طور کامل جنگ بود. البته در همان زمان عده‌ای دیگر درگیر سیاست شدند و بیشتر به دنبال مطرح کردن خودشان بودند. حتی گاهی چوب لای چرخ می‌گذاشتند. 📑 یک بار آقای زاهدی وقت نماز صبح دنبال من فرستاد. رفتم و گفت: «حسامی، این چه کاریه کردی؟ چرا این همه مهمات فرستادی اصفهان؟» گفتم: «حاج آقا، من همچین کاری نکردم.» با کمی پیگیری مشخص شد شب قبل، چنین گزارشی را بدون هیچ اساسی رد کرده‌اند. نمی‌دانم چرا چنین کاری می‌کردند، اما متأسفانه چنین چیزهایی هم پیش می‌آمد. ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: سردار سید مرتضی حسام‌زاده 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🌹 در حسرت وداع با باکری ماند 2⃣ #قسمت_دوم «راه افتادند و به دفتر فرماندهی رفتند و علیه آقای زاهدی
🌹 در حسرت وداع با باکری ماند | شهید محمدرضا زاهدی در کلام همرزم ایشان، آقای مسیح الله توانگر 3⃣ «با همه بی‌مهری‌هایی که به او کرده بودند، اما آقای زاهدی حتی یک نفر را از لشکر بیرون نکرد» 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🌹 در حسرت وداع با باکری ماند | شهید محمدرضا زاهدی در کلام همرزم ایشان، آقای مسیح الله توانگر 3⃣ #ق
🌹 در حسرت وداع با باکری ماند 3⃣ «با همه بی‌مهری‌هایی که به او کرده بودند، اما آقای زاهدی حتی یک نفر را از لشکر بیرون نکرد» ♻️ واکنش آقای زاهدی به این تحولات چه بود؟ شب، در اتاق نشسته بودم که آقای زاهدی زنگ زد: «مسیح، پاشو بریم اصفهان.» گفتم: «ساعت ده یازده شب کجا بریم؟» گفت: «پاشو.» 🛻 خیلی بد رانندگی می‌کرد آقای زاهدی، خیلی بد! با سرعت زیاد! من گفتم: «من نمیام.» گفت: «بهت می‌گم، پاشو بریم فرمان امامه.» گفتم: «چشم.» 👇🏻 می‌خواستم یک کاری کنم که نرود، در صورتی که بهترین تصمیم را گرفت. به ایشان گفتم: «من کار دارم، نمیام.» ایشان گفت: «اگه نیای، من خودم میرم.» بعد دیدم کار خراب می‌شود. تنهاست. به ایشان زنگ زدم و گفتم: «پاشو حاج علی، بریم.» 🥱 راه افتادیم. حالا خسته و کوفته، ما هم خوابمان می‌آمد. ایشان هم خیلی با سرعت می‌رفت. خودش هم خسته و ناراحت از قضیه امروز لشکر بود. اما تا اصفهان راجع به این قضیه لام تا کام با ما حرف نزد. این بزرگواری ایشان بود، ولی استخوانی بود در گلو تا آخر عمرش؛ رفیق‌هایش بودند که این حرف را به او زدند. 😴 خلاصه، همین‌طور که می‌آمدیم، من خوابم می‌آمد، ولی می‌ترسیدم که نکند آقای زاهدی بخوابد. زیر چشمی نگاهش می‌کردم. ایشان هم نگاه می‌کرد و می‌گفت: «بیدارم، بخواب.» و مدام شهدا را یادآوری می‌کرد و می‌گفت: «کیا رفتند؟ کاشکی رفته بودیم.» 🌅 [تا اذان صبح، مسیرمان را طی کردیم، وقتی] رسیدیم الیگودرز، ایشان گفتند: «مسیح، من خوابم می‌آید، بشین پشت فرمون.» گفتم: «باشه.» تا رفت سمت شاگرد، نشست و خوابید. من روشن کردم و گفتم: «علی آقا، علی آقا، علی آقا!» من هم خوابم می‌آمد. یک پنجاه متر، صد متر رفتم و زدم کنار و خوابیدم. ☀️ خلاصه صبح، خورشید آمد بالا و تابید روی شیشه ماشین. حاج علی که عرق کرده بود بیدار شد. بنده خدا فکر کرد الان نزدیک‌های نجف‌آباد و اصفهانیم، ولی دیده بود من خوابم. یک دادی سر من زد که من بلند شدم. گفت: «مسیح، این‌جا کجاست؟» گفتم: «حاج علی، می‌دونی این‌جا کجاست؟» گفت: «این‌جا همون‌جاست که...» گفتم: «همون‌جاست؟» گفت: «مسخره کردی؟» گفتم: «نه. حاجی، خوابم می‌آمد. خوب بود بریم تصادف کنیم؟» 😁 بعد یک نگاه کرد و خنده‌ای کرد و گفت: «دمت گرم، بهترین تصمیمو گرفتی.» 🚘 دوباره خودش نشست و آمدیم تا اصفهان، اما باز هم هیچ چیزی راجع به قضایای پیش‌آمده در لشکر نگفت. 🔹 با همه بی‌مهری‌هایی که به او کرده بودند، اما آقای زاهدی حتی یک نفر را از لشکر بیرون نکرد و مسائلی را که داشتند، هرگز به رویشان نیاورد. این اخلاص ایشان را می‌رساند. خیلی عجیب بود. آن آدم‌ها، یک سری‌شان هنوز هستند. شرمندگی ماند برای این‌ها. ⏪ ادامه دارد ... ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: آقای مسیح الله توانگر 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🌟 فرماندهی در اوج خلاقیت 2⃣ #قسمت_دوم «حاج علی زاهدی، فرمانده گردان تیپ ۱۴ در عملیات طریق القدس شد»
🌟 فرماندهی در اوج خلاقیت | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سردار کریم نصر 3⃣ : «هنگام شناسایی برای عملیات طریق القدس، ماشین در رمل‌ها گیر کرد» 📷 تصویری ویژه از شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید حسین خرازی، شهید مهدی باکری و سردار جانباز کریم نصر 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🌟 فرماندهی در اوج خلاقیت | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سردار کریم نصر 3⃣ #قسمت_سوم: «هنگام شناسایی
🌟 فرماندهی در اوج خلاقیت 3⃣ : «هنگام شناسایی برای عملیات طریق القدس، ماشین در رمل‌ها گیر کرد»این وضعیت تا کی ادامه داشت؟ تا قبل از شروع عملیات طریق القدس. قبل از عملیات جلسه‌ای در پایگاه منتظران شهادت یا همان گلف گذاشتند و همه فرمانده گردان‌ها جمع بودند. دیدم یک جوان لاغر اندامی که چند برگه کاغذ در دست دارد این سو و آن سو می رود. پیش خودم فکر کردم یا آبدارچی است یا نامه بر. ♻️ رفتیم در سالن جلسه و من با حاج علی زاهدی جلوی جمع روی زمین نشستیم. دیدم همان جوان لاغر اندام آمد و با گویش داش مشتی گفت: «آقایون این چه وضعیه؟ پس نظم تون کو؟ وقتی می‌گیم جلسه راس ساعت شش، یعنی دقیقاً ساعت شش، نه یک دقیقه کمتر و نه یک دقیقه بیشتر.» همین طور که داشت حرف می‌زد، من روی پای علی زاهدی زدم و گفتم این کیه؟ علی جواب داد: « که میگن همینه دیگه.» من فقط اسمش را شنیده بودم، جا خوردم. 🌺 با آقای زاهدی شناسایی هم می‌رفتید؟ بله برای همین عملیات طریق القدس، ما فرمانده گردان‌ها، همزمان با تمرین‌ها و آموزش‌های نیروهای گردان، باید برای شناسایی منطقه عملیاتی هم می‌رفتیم. 🐑 منطقه حالت رملی و تپه ماهوری داشت و قابل تردد با خودرو نبود. یک جاده مال روی قدیمی داشت که محل تردد گاو و گوسفند و شتر بود و پر از درختان گز که در کویر می‌رویند. دشمن هم به خیال این که این منطقه قابل تردد نیست، خیالش راحت بود. همین طور من و حاج علی زاهدی و چند تن از دوستان که در مسیر رملی با ماشین پیش می‌رفتیم داخل رمل ها گیر کردیم. ⏪ ادامه دارد ... ✍🏻 برگفته از 🎙 راوی: سردار کریم نصر 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🔰 فرمانده مخلص 2⃣ #قسمت_دوم: «حاج علی تمام ویژگی های یک فرمانده را داشت» 🌷 یکی دیگر از عملیات‌های
🔰 فرمانده مخلص | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سردار جواد استکی 3⃣ (قسمت آخر): «همیشه خود را موظف به انجام امور می‌دانست و راضی نبود اسمش جایی بیاید و یا از او تقدیری شود» 📷 تصویری از شهید زاهدی، شهید نصرالله و شهید سلیمانی در کنار یکدیگر 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
🔰 فرمانده مخلص | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سردار جواد استکی 3⃣ #قسمت_سوم (قسمت آخر): «همیشه خود ر
🔰 فرمانده مخلص 3⃣ (قسمت آخر): «همیشه خود را موظف به انجام امور می‌دانست و راضی نبود اسمش جایی بیاید و یا از او تقدیری شود» 🔸 یکی دیگر از ویژگی‌های بارز او ولایت مداری بود؛ در صحبت‌هایش مدام اشاره به ولی امرش می‌کرد و می‌گفت: «هر چه رهبر ما بگوید، همان کار را می‌کنیم، ما تابع ایشانیم.» 🔰 حاج علی زاهدی ۱۴ سال در لبنان فرماندهی کرد و یکی از حرف‌هایش در لبنان این بود که حضرت آقا گفته‌اند فرمانده لبنان، است و باید از ایشان تبعیت کنید. حاج علی زاهدی در تمام امور با سید حسن نصرالله مشورت می کرد و همه چیز را با او در میان می‌گذاشت. با این که خودش فرمانده بود ولی بنا به فرموده حضرت آقا کاری را بدون صلاح دید سید حسن نصرالله انجام نمی‌داد. 🌹 او در دفاع از ولایت و اطاعت از رهبری زبانزد بود. این قدرت فرماندهی در جبهه مقاومت و اطاعت از رهبری بود که سید حسن نصرالله از حضرت آقا خواست تا حاج علی زاهدی به لبنان برود.در بحث راهبردی نظراتی می‌داد که حزب الله را تقویت می‌کرد. اکنون قدرتی که حزب الله دارد، مدیون افرادی چون ، حاج علی زاهدی و سید حسن نصرالله است. این بزرگان بودند که فارغ از هر نام‌جویی باعث شدند داعش از لبنان و عراق و سوریه عقب بنشیند. حضرت آقا می گویند: «بزرگترین قدرت و نیروی ضدتروریسم جهان ایران است» و این گفته به رهبری حضرت آقا و فرماندهی حاج قاسم و رشادت‌های افرادی چون حاج علی زاهدی تحقق پیدا کرده است. ♻️ او کسی بود که به دور از لقب فرماندهی هم در میدان و هم خارج از میدان کار می‌کرد. او توانست نیروهای مختلف و شیعه و سنی را متحد کند. در طراحی کار ستاد و کار میدانی بی نظیر بود. هنر آقای زاهدی بود که همه را منسجم می‌کرد و جبهه مقاومت را تشکیل می‌داد. 🚀 وقتی او در هوافضای سپاه رفت تحول زیادی ایجاد کرد و همچنین در نیروی زمینی، گردان‌هایی که امروز در لشکر امام حسین (ع) وجود دارد، به لحاظ زیر ساخت مهمات و تجهیزات همه در زمان آقای زاهدی توسعه پیدا کرده است. 💠 قبل از آخرین سفرش به لبنان از او خواستند درباره فرماندهی و کارهای شان در لبنان جلوی دوربین صحبت کند تا گزارشی تهیه کنند. حاج علی زاهدی راضی نشد. او از دوربین فراری بود، همیشه خود را موظف به انجام این امور می‌دانست و راضی نبود اسمش جایی بیاید و یا از او تقدیری شود. او خالصانه در راه خدا کار می‌کرد. همین خلوص حاج علی زاهدی بود که باعث شد در قلب‌های مردم جا بگیرد و برای تشییع پیکر ایشان جمعیت زیادی حاضر شوند. 🔹 همسرش می‌گفت: «آقای زاهدی را کسی نمی شناخت؛ این همه جمعیت چطور آمده؟!» در حقیقت آقای زاهدی را خدا می‌شناخت و او بود که محبتش را در دل مردم انداخت. خلوص قلبی و توکل ایشان باعث عزت نفس او شد. ✊🏻 عملیات وعده صادق از برکت خون شهیدانی مثل شهید زاهدی است که از برکت آن‌ها، رژیم منحوس و کودک کش این طور ذلیل شده و نتوانسته کاری بکند. او شهیدی بود که زنده بودنش باعث خیر شد و بعد از شهادتش نیز خیر و برکاتش پابرجاست. ✍🏻 برگرفته از 🎙 راوی: سردار جواد استکی 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
💐 بین حسین و مصطفی 2⃣ #قسمت_دوم «لحظه به لحظه مراقب» 🔸 ممکن است آقای زاهدی مظلوم به نظر بیاید. مظل
💐 بین حسین و مصطفی | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سردار اسماعیل صادقی 3⃣ «به جرات می‌توانم بگویم هیچ وقت در ایشان تردید ندیدم.» 📷 از راست به چپ: سردار اسماعیل صادقی، حاج اصغر رجایی، شهید محمدرضا زاهدی و سردار محمود چهارباغی 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
💐 بین حسین و مصطفی | شهید محمدرضا زاهدی در بیان سردار اسماعیل صادقی 3⃣ #قسمت_سوم «به جرات می‌توانم
💐 بین حسین و مصطفی 3⃣ «به جرات می‌توانم بگویم هیچ وقت در ایشان تردید ندیدم.» 💠 الگو پدر آقای زاهدی روحانی بسیار بزرگواری بود؛ از نزدیک می‌شناختم‌شان. خیلی خود ساخته بودند. شهید هم شیفته پدرش بود و اخلاق را از پدرش گرفته بود. در زمان جنگ هم دوست صمیمی ایشان که حالت مرید و مرادی داشتند بود. شهید ردانی پور پرورش یافته حوزه علمیه و از اساتید اخلاق بود. 🌸 آقای زاهدی در تعاملاتش وقتی روایات را می‌خواند فقط برای حفظ کردن نبود؛ بلکه به قصد عمل کردن می‌خواند. آیات قرآن را هم که می‌خواند، عمل می‌کرد. به همین خاطر وقتی ما خصوصی حرف می‌زدیم، در دو ساعت گفت و گو حتی یک کلمه لکنت پیدا نمی‌کرد؛ ولی وقتی می‌خواست در جمع حرف بزند، به جهت آن مراقبه دائم، مکث می‌کرد. این اخلاق ایشان واقعا استثنا بود. من این مورد را در شخص دیگری ندیدم. ✊🏻 شجاعتی مثال زدنی ایشان شجاعت بی نظیری داشت. شجاعتش برگرفته از ایمان راسخش بود. بنده خیلی افراد شجاعی را دیده‌ام که شجاعت‌شان برگرفته از عمق ایمان نیست، بلکه ذاتاً شجاع هستند؛ اما شجاعت ایشان بر اساس اعتقادات راسخش بود. 🔹 من حدود چهل سال ایشان را از نزدیک می‌شناختم. شبانه روز با هم زندگی می‌کردیم. خلق و خویش را می‌دانستم. به جرأت می‌توانم بگویم هیچ وقت در ایشان تردید ندیدم. به ویژه در ناملایمات مسائل سیاسی، مسائل اقتصادی، فراز و نشیب‌ها و ... . این مساله به خاطر ایمان قوی بود. 🔸 ایشان در تمام پیش آمدها به معنا واقعی کلمه راضی به رضای خدا بود. این رضایت همیشگی باعث می‌شد همه چیز را در محضر خدا ببیند. همان زمان دفاع مقدس هم همین طور بود. چه در عملیات‌هایی که موفق می‌شدیم چه در عملیات‌هایی که شکست می‌خوردیم، در محاصره می‌افتادیم و ... هرگاه او را می دیدیم آرام بود. نه این که تلاش و بازنگری نکند نه؛ بلکه ایمان داشت که خدا می‌بیند. 🌹 این در محضر خدا بودن در تمام مراحل زندگی‌اش نمود داشت. به عنوان مثال پس از شهادتش در منزلش بودیم و بر سر محل دفن ایشان اختلافی پیش آمد. بنده می‌دانستم آقای زاهدی قلباً دوست داشت که در کنار دفن شود. از پسر بزرگش خواستم بگوید دقیقاً چه خاطره‌ای از ایشان درباره این مسأله دارد. 🌷 گفت: «این اواخر با هم به گلستان شهدا رفتیم. پدر به مکان خالی بین مزار شهید خرازی و شهید ردانی پور اشاره کرد و گفت فکر کنم این جا، بین حسین و آقا مصطفی رو برای من گذاشتند.» ناگهان استغفرالله گفت و ادامه داد: «حالا شهید بشیم بالاخره یه جایی خاکمون می‌کنن.» یعنی در همین حد که من خودم تعیین کنم کجا خاک شوم هم نمی‌خواست در مشیت خدا دخالت کند. این اخلاق در او نهادینه بود. ⏪ ادامه دارد ... ✍🏻 برگرفته از 🎙 راوی: سردار اسماعیل صادقی 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی