eitaa logo
به یاد شهید محسن حججی
859 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
آرزویم، آرزوی زینب است جان ناچیزم، فدای زینب است... شهادت، شهادت، شهادت آرزومه... به یاد شهیدان سردار حاج قاسم سلیمانی، دانشمند هسته ای محسن فخری زاده، محسن حججی، نوید صفری، صادق عدالت اکبری، حامد سلطانی تاریخ تاسیس: ۱۳۹۷.۰۱.۲۹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹حرف‌ها و درد دل‌های پدر و مادر از گمنامی و ناشناخته بودن این فرمانده دلیر و شجاع حکایت دارد و پدر شهید می‌گوید : اگر اجازه بدهند حاضرم به جای اصغر سوریه بروم و به رزمندگان خدمت کنم. 🍒نازدانه های طلبه هم در این گفت و گو هستند... 🕊 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گفت و گو با خانم زینب پاشاپور، همسر و خواهر ✍قسمت اول ❤️ملازمان حرم، روايتی از عاشقانه های ناتمام 📺با اجرای دکتر فضه سادات حسينی @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گفت و گو با خانم زینب پاشاپور، همسر و خواهر ✍قسمت دوم (آخر) ❤️ملازمان حرم، روايتی از عاشقانه های ناتمام 📺با اجرای دکتر فضه سادات حسينی @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
✍دلنوشته بانو زینب پاشاپور خواهر و همسر مکرمه مدافع حرم  برای کنیز حضرت زهرا خادمه الشهدا 🌹تقدیم به روح بلند سرکار خانم شهیده اسکندری 🤔خوب یادم هست آشنایی مان را. چند روز بیشتر از پر کشیدن همسرم نگذشته بود که پیامتان به دستم رسید. برای همسرم مطلب می نوشتید در فضای مجازی. دوست داشتید برای شهدا خدمت کنید. شناساندن شهدا را وظیفه خود می دانستید. 💔آن روزها من به دنبال هم دلی می گشتم تا همدردم باشد. سر صحبتتان که باز شد، از پیوندتان گفتید با شهدا.  از تجربیاتتان برایم گفتید و روزهایی که پشت سر گذاشته اید. و من که به دنبال نشانه بودم، به فال نیک گرفتم این آشنایی را. ✨من هم دردی پیدا کرده بودم و شما گویی خودتان را در برابر خودتان می دیدید. از شباهتمان برایم گفتید. از عشق و محبتی که به همسرانمان داشتیم. از دردهایی که کشیدید و دردهایی که دیدید. از روزهای پر کشیدن همسرتان گفتید. از اشک هایی که کنار تختش جا گذاشتید. از التماس هایی که کردید برای ماندنش و من گویی خودم را می دیدم. 🍃اگرچه آسمانی شدن همسرانمان 10 سال فاصله داشت اما شک نداشتم اسباب این دوستی را خودشان برایمان فراهم کرده اند. آمده بودید آرامش بگیرید اما آرامش بخشیدید به دل داغدیده ام. 😔خودتان را وخواهر بزرگترم می دانستید و من شما را الگوی خود. 10 سال زمان کوتاهی نیست. فراق هر روزش یکسال می گذرد. از قدم های خدا برایم گفتید کنار قدم هایتان. از حضور همسرتان. از مددهایشان. و من باور داشتم گفته هایتان را. 💔دلم گرفته بود که پیامتان از کربلا رسید. از جوار امامان عشق. نایب الزیاره مان شده بودید. و من چقدر غبطه خوردم به حالتان. دوست داشتم همراهتان می بودم. گفتید که هر جا رفتید به یاد همسرم و من و دخترهایمان بوده اید. گفتید همراهتان بوده ایم. 😊عکستان را که دیدم میان زوار اربعین، بدجور به دلم نشستید و محبتتان افزون شد در دلم. 😭خبر انفجار حله که به گوشم رسید، دلم لرزید. حال و هوای روزهای شهادت همسرم را داشتم. دلهره و اضطراب. 🕊خبر شهادتتان را که شنیدم اگرچه حس جاماندن دوباره برایم زنده شد، اما آرام شدم. سرنوشتمان اگر چه شبیه به هم بود اما سرگذشتتان بسیار زیباتر رقم خورد. چه سعادتی بالاتر از این. شهادتتان این گونه مقدر باشد. ایام زیارت اربعین ارباب در وادی عشق. 💫حالا همسرتان به انتظارتان ایستاده است که همراهی تان کند تا بهشت. 10 سال فراق اینگونه زیبا ختم به وصال شد. و من دوباره به حالتان غبطه می خورم. دست من را هم بگیر بانو...🌹 شهادت بانو اسکندری : اوایل آذرماه ۹۵ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌷امروز ۳۱ شهریور؛ سالروز شهادت و ولادت است... شادی روحشان و هدیه به این دو شهید معزز ۱۴ مرتبه صلوات بفرستیم و یک سوره به دلخواه تلاوت کنیم. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
🖤🌿 وای مادر، مددی کن جگرم می‌سوزد که نه تنها جگرم پا به سرم می‌سوزد زهر اثر کرده به زانو و ستون فقرات جگرم پاره شده تا کمرم میسوزد...😭 ▪️الا لعنت علی القوم الظالمین 🏴 شهادت (ع) تسلیت باد پ.ن : شهادت محب الرضا : نحوه شهادت محمد با مسموم شدنش توسط زهرِ افراد ملعونِ نفوذیِ وهابی انجام شد. آن زهر روز به روز او را ناتوان تر می کرد و از پای در می آورد؛ و حنجره اش را همانند محبوبش امام رضا (ع) مجروح می کرد؛ تا اینکه عید غدیر سال ۹۵، براثر شدت مسمومیت به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به رفقای شهیدش همچون پیوست... @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🍃 بانو متولد شهر ماهشهر درسال ۱٣۴۴ و یادگاران  ایشان ۵ فرزند؛ ٣پسر و ٢ دختر می باشند. همسر شهید اسکندری رزمنده جهادگر ولایتی و خادم اهل بیت عارف مرحوم مهندس فرشاد اسکندری است. به دلیل تخصص مرحوم اسکندری، حضور در جبهه ی این بزرگوار خدمت در عملیات راهسازی بوده و به دلیل حضور در مناطق عملیاتی و در پی عملیات خصمانه و ناجوانمردانه ملعون آن زمان؛ توسط بمب های شیمیایی بر خلاف تفکر ایشان مواد آلوده به بدنشان وارد شده است. بعد از چند سال این مواد تبدیل به سرطان می شود که به تشخیص پزشکان بیمارستان شریعتی تهران، از نوع سرطانهای ناشی از مواد شیمیایی بوده است. و در نهایت این موضوع منجر به عروج شهادت گونه این مجاهد فی سبیل الله درسال۱٣٨۴ می شود. ضمنا فرمانده گردان جعفر طیار پسر خاله شهید توران اسکندری هستند. بانو توران اسکندری در آذرماه سال ۹۵ در انفجار تروریستی حِله عراق به شهادت رسید. ایشون خادم کانال تلگرامی هم بوده اند. @shahid_hajasghar_pashapoor @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
🌱 فَسَتَذۡكُرُونَ مَآ أَقُولُ لَكُمۡۚ وَأُفَوِّضُ أَمۡرِيٓ إِلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَصِيرُۢ بِٱلۡعِبَادِ پس به زودی آنچه را به شما می‌گویم به یاد خواهید آورد، من کار خودم را به الله و اگذار می‌کنم، بی‌گمان الله (نسبت) به بندگان بیناست. 🍇سوره غافر، آیه ۴۴ 🎁هدیه به @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
❤️🍃 در همان زمانی که درباره ازدواج صحبت می‌کردیم یک بار به من گفت خواب شهادت را دیده‌ام. خواب‌های شهید شبیه رویای صادقه بود. حتی قبل از به دنیا آمدن بچه‌ها خواب دیده بود دختر دوقلو دارد. در رابطه با شهادتش هم گفت «می‌دانم در چهل سالگی در تهران شهید می شوم.» انتظار شهادتش را داشتم ولی با توجه به صحبت‌هایی که کرده بود فکر می کردم الان این اتفاق نمی‌افتد، مخصوصا که خیلی دوست داشت در سوریه جانباز شود و بعد به شهادت برسد. خیلی نگران بود که این جنگ تمام شود و بی نصیب بماند. تعریف می‌کرد در یکی از درگیری‌ها نارنجک کنار پایش عمل نکرده و بارها در معرض شهادت قرار گرفته ولی این اتفاق نیافتاده و از این بابت که بابی باز شده و ممکن است تا چند سال دیگر بسته شود دلشوره داشت. وقتی حالش بد شد به من گفت حسی دارم که می‌گوید به چهل سالگی نمی‌رسم، خیلی دعا کرد که از بستر بیماری بلند شود و برود سوریه تا اگر قرار بر شهادت است بر اثر تیر مستقیم به شهادت برسد و می‌گفت دعا کردم تا پایان خوابی که دیده‌ام عوض شود ولی وقتی به تهران برگشت روز به روز اوضاع جسمی وی وخیم‌تر شد، اطرافیان هم خواب‌هایی می‌دیدند که احساس کردم رویای صادقه‌ای که قبلا شهید درباره شهادت از آن صحبت می‌کرد، در حال وقوع است... همسر بانو زینب پاشاپور خواهر ✍خبرگزاری دفاع مقدس @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
❤️امشب به یاد صلواتی ختم کنیم... برای برگشت پیکر و و دیگر شهدا ۱۴ صلوات و برای باخبر شدن از وضعیت و برگشتن و ، ۱ آیت الکرسی بخوانید و هدیه کنید به آقاجان امام رضا (ع) 🌹 برای پیروزی رزمندگان، آسودگی و سلامتی مرزدارانمان دعا بفرمایید ۵ امن یجیب... شبتون بخیر و شهدایی التماس دعای شهادت دارم 🌹 🌼🍃
🌷پنج شنبه و زیارت مزار شهدا 🕊 و ✉️برادر یادشهدا ۹۹.۱۱.۲۳ @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃
💌 به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت و همچنین سالروز ولادت در ۳۱ شهریورماه؛ مجلس گرامیداشتی در قطعه ۴۰ شهدا بهشت زهرا (س) تهران برقرار است. زمان : پنجشنبه ۱۴۰۰.۰۶.۲۵، ساعت ۱۸ الی اذان مغرب و عشاء التماس دعا🌹 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
. در درگیری‌ها‌ی فتنه ۸۸ دستش همش جلوی عینکش بود. ازش سئوال کردیم که چرا این کار رو می کنی؟ گفت : «پول این عینک را از بیمه حوزه علمیه گرفتم. این عینک پولش از جیب (عج). اگر سنگ بخوره و بشکنه شرمنده آقا می شوم.» وب حریم حرم📲 @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🌷 تصویری از حضور صبح دوشنبه امام خامنه ای (مدظله العالی) بر مزار مدافع حرم و ۱۴۰۰.۱۱.۱۱ ای جانم آقا...❤️ قربون قدمهاتون حضرت دلبر✨ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
مرا دَمی ز کمندِ غـمت رهـایی نیست که بوده این دل ما دم به دم گرفــتارت... حاج محمد ۱۵ شهریور سالروز تولدت مبارک✨ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
چند روز بعد زمزمه ی برگشتن ما به ایران آغاز شد و این در حالی بود که مهدی به دلیل شهادت [شهید] پورهنگ که در اثر مسمویت به شهادت رسید، بسیار محزون بود. حرف رفتن شده بود و مهدی هر چند لحظه یک بار می پرسید «می خوای برگردی؟» گفتم اگر ناراحتی برنمیگردم. حرفش را پس گرفت و گفت «نه، برو مراسم محرم رو برگزار کن، ولی زود برگرد.» همان شب یکی از دوستان مهدی که در همسایگی ما بودند را دعوت کردیم برای شام . بعد از شام ، سینی چایی را از دستم گرفت و به مهمان ها تعارف کرد. سر حرف باز شده بود و هرکدام حرفی می زدند. مهدی گفت «یه چیزی توی دلم هست می خوام بگم.» دوستش گفت «بگو آقا مهدی.» - به شهید پورهنگ قول داده بودم شیرینی داغ دمشق براش بگیرم، نتونستم به قولم عمل کنم. خیلی ناراحتم که نیست. این را گفت و رفت توی فکر. حرف از شهادت خودشان بود و هر کدام به شوخی حرف شان را می زدند. ایام شهادت روایت همسر شهید، برشی از کتاب تمنای بی خزان📚 فقط ۱۲ روز بعد محمد پرکشید... شهادت حاج محمد: ۳۱ شهریور ۱۳۹۵ شهادت حاج مهدی : ۱۲ مهر ۱۳۹۵ @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
درباره حجاب حساسیت زیاد داشت. می‌گفت: اگر روزی یکی از خواهرهایم را بی‌توجه به ببینم روز مرگ من است... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌹🍃
شاید شهادت آرزوۍ همہ باشد اما یقیناً جز مخلصین ڪسی بدان نخواهد رسید... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🌱 بی سبب نیست که آدم عاشقه امام رضا علیه السلام میشه. یادمه کوچکتر که بودم هر موقع داداش محمد میخواست بره امام رضا برا خداحافظی همیشه دست پدر و مادرم و بوس میکرد و به من هم یاد میداد که اینکار و بکنم و هروقت منم میخواستم برم پابوس اینکار و میکردم. خیلی لذت بخش بود معتقد بود اگه اینکار رو کنی امام رضا علیه السلام ویژه تحویلت میگیره یادش بخیر وقتی باهم می رفتیم مشهد واقعا عینه کفه دستش تمام حرم و بلد بود حتی دیوارها هم نشونه هایی داشت ما رو میبرد اونجا نشون میداد. رو دیوار ورودی یکی از درها رویه سنگ مرمر بصورت طبیعی اسم محمد نوشته شده بود یه مقدار اون طرف روی یکی از سنگها نقشه کفه دستی به حالت دعا به سمته گنبد امام رضا علیه السلام بود تمام دوستانی که با شهید محمد پورهنگ رفته بودن مشهد این خاطرات رو میدونن همه چیز تو حرم براش قشنگ بود یادش گرامی و روحش شاد محب و محبوب (ع) 🌱 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
احساس تکلیف می‌کرد. آنجا (سوریه) کار فرهنگی می‌کرد. دوست داشت راه دکتر چمران را برود. او ایده‌های نو داشت. همه توانش را به کار می‌گرفت. چند مدرسه بود که به وضعیت بهداشتی آنها رسیدگی می‌کرد. به خانواد‌ه‌های فقیر سر می‌زد و فرهنگ کمک کردن را در بین مردم باب می‌کرد. می‌گفت: «می‌خواهد آنجا کمیته امداد راه بیندازد.» سالروز شهادت @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
💥دعوتید به سالگرد و تولد بیسیمچی شهید بی سر 📌پنجشنبه ساعت۱۶ گلزار شهدا قطعه۴۰ همه می آییم🇮🇷 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🦋به نیابت از رفیق شهیدم : 🗳🇮🇷 رای میدهم به صلابت ایرانم✌️ ❣️ / 🗳 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💠 برای دادن رای درست به دنبال فرد اصلح بود 🗳در انتخابات ریاست جمهوری تمام تلاشش این بود ثابت کند چه کسی اصلح است. اطلاع رسانی می کرد و چون در دوره ای بودیم که هم من و هم ایشان در حوزه تدریس می کردیم از این تریبون برای آگاهی مردم و دوستان استفاده می کردند. وقتی نتیجه آراء اعلام شد گریه کردند و گفتند : برای غریبی آقا گریه می کنم که برخی خودی ها هم ندانسته کار می کنند. پیش بینی خیلی دقیقی در مورد مسائل سیاسی داشتند، اگر قرار بود از دوستانش کسی سخنرانی کند حتما با ایشان مشورت می کرد. اگر درستی موضوعی برایش حجت می شد تمام تلاشش را به کار می گرفت تا درستی آن را ثابت کند. 🗳 دفاع پرس📲 پ.ن: نگاه شهدا به ماست.... نکنه به کسی رای بدهیم که هرچه بشود بگوید منم الان فهمیدم.... منظور حاج محمد رای اوردن دولت روحانیست در آن زمان.... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊