🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
💫 عادت به ترتیل داشت. انصافاً صدای قشنگی داشت. یکی از دوستان صوت ترتیلش را ضبط کرده، الآن در موبایل دخترم هست.
☺️ به سبک استاد پرهیزگار میخواند. با حافظ عجین بود. از خواندن دیوان حافظ لذت میبرد. وقتی حافظ میخواند، اشک روی گونههایش روان بود.
✅ بعضی وقتها دلش میخواست خانمش را هم شریک کند. میآمد آشپزخانه، میگفت عزیز؛ ببین چه گفته، شروع میکرد به خواندن من هم ظرف میشستم. طوری رفتار میکردم که یعنی گوشم با تو است.
🍲 قابلمه را زمین گذاشتم و نشستم؛ گفتم بخوان. این یک بیتش را دوباره بخوان. میخواستم به او نشان دهم که من هم در این حال هستم. خیلی با توجه به او گوش دادم.
😉 شاید احساس میکرد که من هم یک ذره میفهمم. خوشحال میشد.
💕 همیشه به خدا میگفتم چه شد که مجید را سر راه من قرار دادی. 💕
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همسر شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت یازدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
💠 یک مقطعی احساس کردیم بین اساتید تضادها و دستهبندیهایی وجود دارد.
✅ معمولاً چنین گروهبندیهایی در دانشکدههای مختلف وجود دارد؛ اما احساس کردیم این تیپ اساتید را در دانشکده زیاد تحویل نمیگیرند.
🎓 دکتر شهریاری و دوستانش میخواستند دانشکده فیزیک تبدیل به دانشکده مهندسی هستهای شود، اما جبهه مقابلشان در برابر این کار مقاومت میکرد.
☺️ طیف دکتر شهریاری و دوستانش حزباللهی بودند.
👈 طرف مقابلشان هم در ظاهر مذهبی بود؛ اما به راحتی درباره دیگران حرف و تهمت میزدند.
⚠️ اما دکتر شهریاری و دوستانش حتی اجازه نمیدادند سر کلاسهایشان از اختلافات صحبت کنیم. منش و اخلاقشان این بود.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : شاگرد شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت دوازدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
📆 سال ۶۴ یا ۶۵ تصمیم گرفتم از جبهه برگردم و بعد از گذراندن چند واحد درسی دوباره برگردم.
🚶 رفتم پیش دکتر، گفتم :
بعضی از درسها پیشنیاز دارد و من نمیتوانم آنها را بخوانم.
بعد گفتم که : خوش به حال شما.
دکتر گفت : خوش به حال ما نه! بلکه خوش به حال شما.
گفتم : چرا؟
گفت که :
شما در جبهه چیزهایی به دست آوردید که ما هرچه درس بخوانیم یا درس بدهیم، نمیتوانیم به آنها برسیم.
💠 ایام جنگ عدهای به سمت شهادت میرفتند؛ اما دکتر خودش زمینه هایی فراهم کرد تا شهادت سراغش بیاید. البته دکتر دو نوبت جبهه رفته بود؛ در عملیات مرصاد هم بود.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : دوست دوران دانشجویی شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت سیزدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
📆 در سال ۶۶ و ۶۷ که در خوابگاه بودیم، دوستان عمدتاً در بعضی از دروس پایه مشکل داشتند.
🔷 برنامهای طراحی شد تا آقای شهریاری ریاضی یک و دو را به بچهها آموزش دهد.
✅ بعد از جنگ هم، نهادی در دانشگاهها ایجاد شد که یکی از اهداف آن کمک به افرادی بود که به واسطه حضور در جبهه از درس عقب افتاده بودند.
☺️ دکتر در این زمینه به شدت فعال بود و کلاسهای جمعی یا دو، سه نفری تشکیل میداد.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : دوست دوران دانشجویی شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت چهاردهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
💫 سه شنبه ها همراه دکتر شهریاری و دیگر دوستان میرفتیم فوتبال.
🍉 یک روز هندوانهای گرفته بود تا بعد از بازی بخوریم.
دم اذان، هوا تاریک شد؛ فوتبال را تمام کردیم.
🏃 همگی دویدیم سر هندوانه و شروع کردیم به خوردن. دکتر شهریاری با همان لباس ورزشی در چمن شروع کرده بود به نماز خواندن؛ بعد آمد سراغ هندوانه!
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : دوست شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت پانزدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
💫 نسبت به ائمه (ع) خیلی تعصب داشت. حتی در وفات حضرت عبدالعظیم حسنی مشکی (ع) میپوشید. میگفتیم :
😧 دکتر چه اتفاقی افتاده؟
میگفت وفات است.
❤️ شده بود تقویم مذهبی ما. حساس بود در ولادت همه ائمه (ع) شیرینی پخش کنند. اگر نمیکردند ناراحت میشد. میگفت :
😒 مگر امام تنی و ناتنی داریم که برای ولادت امام علی (ع) از دو روز قبل شیرینی میگذارید، ولی برای ولادت امام هادی (ع) یا سایر امامها نمیگذارید.
✅ اگر نگرفته بودند، خودش شیرینی میگرفت و در دانشکده پخش میکرد.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : کارمند دانشگاه
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت شانزدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
☺️ درباره دانشجوها میگفت اینها عائله ما هستند. پدر و مادرشان اینها را به ما سپردهاند.
✅ اگر مریض میشدند یا مشکل مالی داشتند، رسیدگی میکرد.
💠 به سؤالات دانشجویان اساتید دیگر پاسخ میداد. بعضاً دانشجویانش اعتراض میکردند چرا دانشجویان اساتید دیگر جلوی اتاقش صف میکشند.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همکار شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت هفدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
😔 کاش اندکی، مثل شما قلب هایمان 💞 تحت تسخیر خدا بود، تا گام هایمان 🚶 اینگونه زمین گیر نشود...!
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🌺 #شهید_مجید_شهریاری
✨ #شهید_هسته_ای
#شهید_ترور
📆 #تاریخ_شهادت : ۸۹/۰۹/۰۸
🎁 آقا مجید، شهید گرانقدر سالروز شهادتت مبارک 🎈
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
🎓 دکتر کموزن بود، ولی انرژی زیادی داشت.
😅 به شوخی میگفتم دکتر مثل مورچه است و میتواند پنج برابر وزن خودش را بلند کند. اگر میخواستیم جایی را تجهیز کنیم، طوری همکاری میکرد که اگر کسی او را میدید تصور میکرد نیروی خدماتی است.
💠 در راهاندازی کارگاهها و تجهیزشان مشارکت میکرد. میرفت بازار، وسیلهای را که مورد نیاز بود میخرید.
✅ وقتی پروژه به ایشان ربط داشت، همه کارهای اجرایی و مالی را خودش انجام میداد. اگر وارد امور مالی هم میشد، درست و حسابی کار میکرد.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همکار شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت هجدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
☺️ به زندگی شخصی دانشجوها به شدت اهمیت میداد. دوستی داشتم که موقع ازدواج، به مشکل مالی برخورد.
🎓 استاد کمکش کرد تا زندگیاش را شروع کند. گفته بود هر وقت داشتی، برگردان. آن بنده خدا هم ماهیانه مبلغی را برمیگرداند.
💠 همیشه نگران شغل و آینده دانشجوها بود. اگر میدید دانشجویی سال قبل فارغالتحصیل شده، ولی هنوز شغل ندارد، برایش شغلی پیدا میکرد یا در پروژههای خود، از او استفاده میکرد. این نگرانی همیشه در ذهنش بود.
دانشجوهایی که با دکتر پروژه داشتند، میگفتند امکان نداشت دکتر سر ماه فراموش کند حقالزحمه ما را بدهد.
✅ حواسش بود اگر یکی از بچهها متأهل است و درآمدی ندارد، به او کمک کند.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : شاگرد شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت نوزدهم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
👥 با دوستانی که در امیرکبیر درس خوانده بودیم (ورودیهای سال 62، 63 یا 64)، هر شش ماه یا هر سال یک بار جلسه داشتیم. دکتر هم میآمد.
💠 در یکی از جلسات به من گفت روستایی در اصفهان هست به نام «کوهپایه» که حدود 100 کیلومتر از اصفهان فاصله دارد. آدرسی داد و یک شخص را معرفی کرد.
خواست بررسی کنیم اوضاع او چگونه است. دو هفته بعد گزارشی به ایشان درباره آن شخص دادم. آن شخص تحصیل کرده بود، اما مشکل ذهنی و عصبی داشت.
🎓 دکتر میخواست دو اتاق برای او بسازیم. شماره حسابم را گرفت و مبلغی واریز کرد. آن شخص اصرار داشت خودش درست کند، اما دکتر گفت من وضعیت او را بهتر میدانم؛ خودتان بسازید.
یک روز به دکتر گفتم آن شخص نمیگذارد خانه را کامل کنیم و گروه که بخش عمده کار را انجام داده بود، مجبور شد برگردد. دیگر ادامه ندادیم. بعد از شهادت دکتر قضیه را برای همسرشان تعریف کردم. ایشون گفت یک روز ما خودمان رفتیم کوهپایه؛ گروهی را پیدا کردیم و کار خانه تمام شد.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : دوست دوران دانشجویی شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت بیستم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🕊🌺
🌺
🕊 #ساکن_روح_و_ریحان
💖 علاقه مندی و پشت کارش سبب میشد که نیروهای رشتههای تخصصی دیگر هم جذبش شوند.
💠 یکی، دو جلسه با بچههای کشاورزی صحبت کردیم. خیلی زود کارشان به مبادله شماره تلفن رسید.
✅ اگر با متخصصان سازمان فضایی صحبت میکردیم، دکتر میگفت باید یک کلاس ویژه بگذارم تا ادبیاتمان را یکی کنیم. برای گردآوری افراد با تخصصهای مختلف قدرت عجیبی داشت.
با محوریت دکتر و معنویتی که بر فضای کار حاکم میکرد، همه نیروها با تمام وجود کار میکردند.
🌐 yjc.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
✍ #راوی : همکار شهید
🍃🌹 #شهید_مجید_شهریاری
✊ #شهید_هسته_ای
🔻قسمت بیست و یکم🔺
🌺
🕊🌺
🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺