🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🌊 #دریا_دل_عاشق
🔷 حاج احمد در پست و سمتهای مختلفی خدمت کرد، اما به اینکه در چه جایگاه و سمتی قرار دارد، اهمیتی نشان نمیداد که مثلا حتما به او بگویند سردار کاظمی فرمانده فلان لشکر؛ اینها برایش خیلی مهم نبود، بلکه بیشتر نفس کار برای او مهم بود که بتواند کار را با دقت انجام دهد.
شهید کاظمی فرمانده گردانها، گروهانها و دستهها را با دقت انتخاب و گزینش میکرد.
☺️ حاج احمد با بچههای جنگ خیلی دوستانه و خودمانی رفتار میکرد و اصلا طوری رفتار نمیکرد که به دیگران بفهماند من فرمانده هستم. وقتی نیروها و سربازان شهید میشدند، حاج احمد بسیار ناراحت میشد.
🌺 حاج احمد در دورانی که فرمانده لشکر ۸ نجف بود، همیشه از بخشهای مختلف پادگانهای لشکر بازدید میکرد و از سربازان میخواست که مشکلات خودشان را برایش مطرح کنند. حتی خانواده سربازان را هم به پادگان دعوت میکرد و از آنها میخواست که بروند از محل آسایشگاه فرزندان خود دیدن کنند و اگر کمبود و مشکلی را احساس کردند، با او در میان بگذارند.
🌐 منبع : iqna.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت نوزدهم 🔺
✍ #راوی : همرزم شهید
🍃🌸 #شهید_احمد_کاظمی
🌹 #شهید_سانحه_ی_هوایی
#تاریخ_ولادت : ۱۳۳۷، نجف آباد - اصفهان
#تاریخ_شهادت : ۱۳۸۴، ارومیه
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🌊 #دریا_دل_عاشق
🛫 یک روز در فرودگاه، شهید حاج احمد کاظمی را دیدم ایشان بعد از احوالپرسی از من پرسیدند :
حاج مرتضی دستت چطور است مواظبش هستی؟
گفتم :
بله یک دست مصنوعی گذاشته ام که به عصب های قطع شده دستم آسیبی نرسد و زیاد درد نکند.
🌹 حاج احمد گفتند :
خدا پدرت را بیامرزد این را نمیگویم. میگویم مواظبش هستی که با ماشینی، درجه ای، پست و مقامی تعویضش نکنی؟
😔 سرم را به پایین انداختم و سکوت کردم.
ایشان ادامه دادند :
اگر یک سکه بهار آزادی در جیبت باشد و هنگام رانندگی یک مرتبه به یادت بیفتد سریعا دستت را از فرمان بر نمیداری و روی جیبت نمیگذاری که ببینی سکه سر جایش هست یا نه؛ آیا این دستی که در راه خدا داده ای ارزشش به اندازه یک سکه نیست که هر شب ببینی دستت را داری، دستت چطور است؟ سر جایش هست یا با چیزی عوضش کرده ای؟
🔴 پس مواظب باش با چیزی عوضش نکنی.
🌐 منبع : abrobad.net
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت بیستم 🔺
✍ #راوی : حاج مرتضی حاج باقری، آزاده اردوگاه ۱۲ که از ناحیه دست راست #جانباز هستند. (قطع دست)
🍃🌸 #شهید_احمد_کاظمی
🌹 #شهید_سانحه_ی_هوایی
#تاریخ_ولادت : ۱۳۳۷، نجف آباد - اصفهان
#تاریخ_شهادت : ۱۳۸۴، ارومیه
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
4.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای شهیدی که در هنگام آب دادن به اسیر عراقی به شهادت رسید...
#شهید_عبدالله_ولی
aparat.com
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
#راوی : رزمنده ی #دفاع_مقدس، جناب آقای اسماعیل میرزاخانی
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🌊 #دریا_دل_عاشق
🚙 سه تا ماشین در صحنه دیدم گفتند چی شده و گفتم همه زیر آوارند…
😔 تمام ساختمانها پایین ریخته بودند من تمام وضعیتم خاکی بود آقای کاظمیرا نمیشناختم بعد از شهادت ایشون رو شناختم..
🌹ایشون اومد داخل ساختمان که تل خاکی بود جوانها که دیدند آقای کاظمیمشغول کار است کمک کردند و تمام اجساد و پدر و مادر من را از زیر آوار بیرون آوردند.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت چهلم 🔺
#راوی : از اهالی بم
🍃🌸 #شهید_احمد_کاظمی
🌹 #شهید_سانحه_ی_هوایی
#تاریخ_ولادت : ۱۳۳۷، نجف آباد - اصفهان
#تاریخ_شهادت : ۱۳۸۴، ارومیه
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
▫️🔸▫️🔸▫️
🔸▫️
▫️
#مخلص_بی_ادعا
محمدحسین زندگی اش وقف اهل بیت (ع) و خدمتگزاری به مردم بوده است. بسیجیوار و بدون منت آنچه که در توانش بود برای دیگران کار میکرد.
🔷 اعمال و خصوصیات خوب پنهان بندگان خوب خدا زمانی که شهید میشوند یا از دنیا میروند، نمایان میشود. محمد حسین اعمال و خصوصیات بسیار خوبی داشت که بنظر من باید برای هر کدامش ساعتها کلاس درس گذاشت.
🍃 سادهزیستی او در زندگی و اینکه مال دنیا در نظرش بیارزش بود یکی از خصوصیات بارز اوست که باید برای نسل جوان بیان شود.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت سیزدهم 🔺
#راوی : دوست شهید
#شهید_محمد_حسین_حدادیان
#شهید_امنیت، شهادت توسط داعش داخلی
#تاریخ_ولادت : ۷۴/۱۰/۲۴
#تاریخ_شهادت : ۹۶/۰۱/۱۲، فتنه ی دراویش گنابادی، پاسداران تهران، فاطمیه دوم
رزمنده ی #مدافع_حرم و خادم امامزاده علی اکبر چیذر تهران - قیطریه
▫️
🔸▫️
▫️🔸▫️🔸▫️
🌺🍃🌺
🍃💖
🌺
آلفرد سر صحبت را باز میکند :
«سال ۷۵ بود. داشتم از کاشان میاومدم تهران که تصادف کردم. مدارکم رو بردن قم. رفتم قم، گفتن افسر مربوطه رفته جمکران. ماه رمضان بود.
✌️ دو راه داشتم؛ یا ول کنم بیام تهران و چند روز بعد دوباره برگردم یا برم جمکران. با خودم گفتم این همه مدت تو این مسیر رفت و آمد کردم، تا حالا جمکران نرفتم. برم اونجا.
شب چهارشنبه بود و ماه رمضان. جمکران غلغله بود. گفتم یا صاحبالزمان! خبر برادرم رو برام بیار؛ زنده یا شهید.
😔 من که صاحبالزمان رو نمیشناختم. اما دیدم همهی مردم دارند دعا میکنند، به دلم افتاد برای برادر مفقودالاثرم دعا کنم. همون موقع بود که یه نفر اومد یه کاسه آش تعارف کرد. یه نفر هم یه تیکه نون بهم داد.
✅ خلاصه، کارم با افسر تموم شد و اومدم تهران. چهارشنبه تهران بودم. پنجشنبه بود که از معراج خبر آوردند برادرم برگشته و فردا با ۱۰۰۰ شهید تشییع میشه. فرداش روز قدس بود.
مادرم از هیچی خبر نداشت. به دلش الهام شده بود. رفته بود نماز جمعه برای تشییع. غوغایی بود اون روز. هیچ تشییعی اینجوری نشده بود.
👥 کلی از هم محلیهای مسلمون اومده بودن تشییع جنازه ی برادرم. تو همین کلیسای مارگیوگیز جمع شده بودند و سینه میزدند و میگفتند: حضرت عیسی مسیح، صاحب عزاست امروز...»
#راوی : برادر شهید
#شهید_روبرت_لازار
#شهید_مسیحی
#شهید #دفاع_مقدس
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🌐 پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای
🌺
🍃💖
🌺🍃🌺
🍃🕊🍃
👥🌹رزمندگان ایرانی مردانه ایستادگی کردند و زمانی که بعثیها از آنها درخواست توهین به رهبر ایران را داشتند با پاسخ "مرد مردخمینی" و یا "مرد است خمینی" مواجه میشدند.
✅طولانیترین اسارت برای رزمندگان ایرانی 10 سال و کوتاهترین آن 2 سال است.
😒در برخی از مواقع نیروهای بعثی عراق از رزمندگان #اسیر ایران برای شکنجه سایر اسرا استفاده میکرد و اسرای ایرانی به هیچ وجه اعتقادات خود را از دست نمیدادند و همواره پشتیبان ولایت فقیه بودند.
💫توسل به ائمه معصومین، قرائت #زیارت_عاشورا هیچ گاه ترک نشد و در زمان اسارت دشمن را تسلیم خود میکردند و عراقیها از رفتار رزمندگان ایرانی عاجز بودند.
#راوی : علی شاهنظری
Tasnim
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🕊🍃
🌺❄️🌺❄️🌺❄️🌺
❄️🌺
🌺
🍃 حسرت محسن
می گفت من در هر عملیاتی که داشتم، هر آن شهادت را می دیدم که به طرفم می آید اما نصیبم نمی شود.
می گفت تیر به سمتم شلیک می شد اما از کنار سرم رد میشد، ترکش می آمد اما ترکش ها سرد بودند عمل نمیکردند، خمپاره بغلم زمین می خورد اما منفجر نمی شد.
😧 حتی یک بار وقتی داخل تانک بودم، تانک را زدند، همه گفتند که حتما شهید شدم اما من حتی یک خراش هم برنداشتم.
بعد می گفت زهرا، لابد من یک جای کارم می لنگد، یک جای کارم اشکال دارد که شهید نمیشوم.
😔 گله میکرد که چرا من شهادت را می بینم اما شهادت به سمتم نمی آید.
آن موقع من هنوز باردار بودم، می گفتم غصه نخور، صبر کن، حتما باید شرایطش مهیا باشد.
🍃🌺 #راوی : همسر #شهید_محسن_حججی
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌺🍃
💌 خاطرات برگرفته از :
🌐 khaterenegari.com
🌺
❄️🌺
🌺❄️🌺❄️🌺❄️🌺
🌺❄️🌺❄️🌺❄️🌺
❄️🌺
🌺
🎉 #سفره_عقدی_که_بوی_شهادت_میداد
🔷 نحوه ی آشنایی خانم عباسی با همسرشان #شهید_محسن_حججی
اگر ماجرای آشنایی ما را کسی از محسن می پرسید، میگفت ما بواسطه شهدا با هم آشنا شدیم، حالا من هم همان را می گویم :
"ما بواسطه شهدا آشنا شدیم."
من در یک نمایشگاه که مربوط به دفاع مقدس و بزرگداشت شهدای این دوران بود کار می کردم، همسرم هم در یک دوره ای آنجا با ما همکار شد، همدیگر را دیدیم و به قول محسن، این شهدای دفاع مقدس بودند که واسطه آشنایی ما شدند.
🍃🌺 #راوی : همسر #شهید_محسن_حججی
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌺🍃
💌 خاطرات برگرفته از :
🌐 khaterenegari.com
#قسمت_اول
🌺
❄️🌺
🌺❄️🌺❄️🌺❄️🌺
به یاد شهید محسن حججی
🌺❄️🌺❄️🌺❄️🌺 ❄️🌺 🌺 🎉 #سفره_عقدی_که_بوی_شهادت_میداد 🔷 نحوه ی آشنایی خانم عباسی با همسرشان #شهید_محسن_ح
🌺❄️🌺❄️🌺❄️🌺
❄️🌺
🌺
🎉 #سفره_عقدی_که_بوی_شهادت_میداد
من همیشه از خدا میخواستم که کسی را در مسیر زندگی من بگذارد که حضرت زهرا (س) تائیدش کرده باشد، این آرزوی قلبیام بود و وقتی محسن را دیدم، با تمام وجودم حس کردم که دلش یک جور خاصی با اهل بیت است، حس کردم اگر یک نفر باشد که حضرت زهرا (س) در این دوره و زمانه بخواهد تائیدش کند، همین محسن است، همین طور هم شد حالا میبینم که حضرت زهرا (س) هم ایشان را تایید کرد.
#راوی : همسر #شهید_محسن_حججی
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌺🍃
💌 خاطرات برگرفته از :
🌐 khaterenegari.com
#قسمت_دوم
🌺
❄️🌺
🌺❄️🌺❄️🌺❄️🌺
به یاد شهید محسن حججی
🌺❄️🌺❄️🌺❄️🌺 ❄️🌺 🌺 🎉 #سفره_عقدی_که_بوی_شهادت_میداد من همیشه از خدا میخواستم که کسی را در مسیر زندگی
🌺❄️🌺❄️🌺❄️🌺
❄️🌺
🌺
🎉 #سفره_عقدی_که_بوی_شهادت_میداد
ما ۱۱ آبان ۹۱ عقد کردیم؛ ۹ مرداد ۹۳ ازدواج کردیم و زیر یک سقف رفتیم. تنها فرزندمان علی، هم ۲۴ فروردین ۹۵ به دنیا آمد.
محسن از همان نوجوانی در کارهای فرهنگی فعال بود، همیشه در اردوهای جهادی شرکت میکرد. یکی از اعضای فعال موسسه ی #شهید_حاج_احمد_کاظمی بود و کلا فعالیت های جهادی اش را از همینجا شروع کرد و حالا که نگاه میکنم می بینم حتی مسیر زندگی اش را هم از همین موسسه پیدا کرد و ادامه داد.
🌺 محسن همیشه در پایگاه بسیج فعال بود، این اواخر در فضای مجازی از نظر فرهنگی بسیار فعال بود، میگفت مقام معظم رهبری وقتی که فرموده اند : «جواب کار فرهنگی باطل، کار فرهنگی حق است.»
تکلیف ما را در انجام کار فرهنگی روشن کرده اند و ما نباید این عرصه فرهنگی را خالی بگذاریم و واقعا دغدغه اش کار فرهنگی بود. محسن خیلی خیلی زیاد کتاب میخواند، هر وقت هم جایی به مشکل میخورد و گیر میکرد، میگفت حتما کتاب کم خواندم که اینجوری شده.
#راوی : همسر #شهید_محسن_حججی
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌺🍃
💌 خاطرات برگرفته از :
🌐 khaterenegari.com
#قسمت_سوم
🌺
❄️🌺
🌺❄️🌺❄️🌺❄️🌺
🌺❄️🌺❄️🌺❄️🌺
❄️🌺
🌺
🎉 #سفره_عقدی_که_بوی_شهادت_میداد
چطور شد که محسن مدافع حرم شد؟
قضیه اش طولانی است…
محسن همیشه فعالیت های جهادی و فرهنگی داشت، اما موقعی که به خواستگاری من آمد هنوز عضو سپاه نبود، یعنی بحث مبارزه و…هنوز در زندگی اش مطرح نشده بود، با این حال علاقه زیادی به شهادت داشت.
🤔 یادم است سر سفره عقد که نشسته بودیم، به من گفت : «الان فقط من و تو توی این آینه مشخص هستیم، از تو میخواهم که کمک کنی من به سعادت و شهادت برسم.»
😉 من هم همانجا قول دادم که در این مسیر کمکش کنم.
#راوی : همسرِ #شهید_محسن_حججی
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein🌺🍃
💌 خاطرات برگرفته از :
🌐 khaterenegari.com
#قسمت_چهارم
#بخش_اول
🌺
❄️🌺
🌺❄️🌺❄️🌺❄️🌺