بسم رب الشهدا
#مادرانه❤️
#مصطفی خیلی مقید به روزه های مستحبی بود.
دهه ی اول ذی الحجه سال 84 را به مدت
#هشت روز #روزه گرفت. ❣ ایامی که روزه بود فعالیت کاری بسیاری داشت. 🌹
کارهای #پایگاه و هیئت ، پست های شب، توان مصطفی را گرفته بود. 😔
عصر روز هشتم اومد منزل ،
مدام تلفنش زنگ می خورد ،اون روز
نتونست استراحت کنه ،با ضعف بسیار زیاد و
خستگی بلند شد که بره دنبال کاراش ،😔 که از پایگاه تماس گرفتن ، ازش خواهش کردم ،
روزه هستی بذار بعد از افطار برو،❣ الان نزدیک افطاره گفت: لطفش به اینه که با
#زبان_روزه برا خدا قدم برداری ،
تا دم در دنبالش رفتم شاید از رفتن منصرفش کنم.
هنوز در بسته نشده بود که ،یه دفعه صدای
مهیبی اومد یه لحظه در رو باز کردم خودم رو
بالای سر مصطفی دیدم،😔 که از پله ها #پرت شده بود پایین و تمام
سروصورتش #خونی شده بود😭 بهش گفتم : دورت بگردم #خدا راضی نیست که تو به خودت این همه ریاضت بدی.😔 مصطفی داشت خودش رو برای
امتحان های خیلی سخت آماده می کرد که به چنین درجه #بالایی برسه 🌹
❤️💚❤️💚❤️💚❤️💚❤️
@shahid_mostafasadrzadeh
✦ ✧ ✦ ✧ ✦ ✧ ✦
┊ ┊ ┊ ┊
┊ ┊ ┊ 🌷🌼
┊ ┊ 🌷🌼
┊ 🌷🌼
🌷🌼
✍ یادداشت استاد #علیرضاپناهیان ۲۰ نکته برای #احیاء شبهای قدر
🕊 ۱. شباهت #قدر و #قیامت را حس کنیم
🖇۲. #امیدوار باشیم و به کم قانع نباشیم
🕊۳. بیقراری برای #خدا (خود خدا را بخواهیم)
🖇۴. مؤمنان مثل گنهکاران، گنهکاران مثل #مؤمنان
🕊۵. جلب #محبت خدا با محبت به دیگران
🕊۶. #بزرگوار باشیم (فقط برای خود و اطرافیان خود دعا نکنیم)
🖇۷. رسیدگی به #نیازمندان، محبت به بستگان
🕊۸. #محبت به والدین، دعا برای پدر معنوی جامعه
🖇۹. طلب #معیشت خوب و نابودی فقیرسازان
🕊۱۰. حضور در جمع مردم
(لااقل بخشی از شب از نور نیّت دیگران بهره مندی شویم)
🖇۱۱. #دعای مناسب حال
🕊۱۲. کمی #قرآن
🖇۱۳. تفکر و #محاسبۀنفس (دلمان از کوتاهیهایمان بگیرد)
🕊۱۴. اندیشیدن به لحظۀ #وداع و مرور وصیتنامه
🖇۱۵. از فکر و ذکر #علی(ع) غافل نشویم
🕊۱۶. خود را در محضر حضرت #ولیعصر(عج) ببینیم
🖇۱۷. کمی مشارطه و برنامهریزی برای #آینده
🕊۱۸. شب قدر سوم، شب دعا برای #ظهور
🖇۱۹. دعا برای #عاقبت_بهخیری و شهادت
🕊۲۰. زیارت امام #حسین(ع) و فاتحه برای #شهدا ؛ به ویژه شهدای مدافع حرم که امنیتمان مدیونشان است.
🔹التماس دعا
👤استاد علیرضا پناهیان- ۱۸ رمضان ۱۳۹۵
@shahid_mostafasadrzadeh
ــــ«🌪📓»ـاَزخُـدآپُـرسیدَم:
چِـرآفـٰآسِدهآخوشـگِلتَـرَن . .؟
چِـراآدَمـٰآےِاَلَڪۍوسـیگآرےبـٰآحآلتَـرَن؟
چِـرآاونـٰآیۍڪهدیگَـرآنرومَـسخَرهمیڪنَـن . .
بـیشتَرتـودِلِمَـردُممیـرَن؟
چِـرآاونـٰآیۍڪهخیـٰآنَتمیڪُنَن،
تُھـمَتمیـزَنَن،غِـیبَتمیڪُنَن،
دُروغمیـگَنمُـوَفَقتَـرَن؟
چِـرآهَـمیشہبَـدآبِھتَـرَن . .😄؟
پُـرسید:
پیـشِمَـنیـٰآمَـردُم . .🚶♂️؟
دیگہچیـزےنَـگفتَم!
#تلنگرانہ
#خدا
@shahid_mostafasadrzadeh
بسم رب الشهدا
#مادرانه❤️
#مصطفی خیلی مقید به روزه های مستحبی بود.
دهه ی اول ذی الحجه سال 84 را به مدت
#هشت روز #روزه گرفت. ❣ ایامی که روزه بود فعالیت کاری بسیاری داشت. 🌹
کارهای #پایگاه و هیئت ، پست های شب، توان مصطفی را گرفته بود. 😔
عصر روز هشتم اومد منزل ،
مدام تلفنش زنگ می خورد ،اون روز
نتونست استراحت کنه ،با ضعف بسیار زیاد و
خستگی بلند شد که بره دنبال کاراش ،😔 که از پایگاه تماس گرفتن ، ازش خواهش کردم ،
روزه هستی بذار بعد از افطار برو،❣ الان نزدیک افطاره گفت: لطفش به اینه که با
#زبان_روزه برا خدا قدم برداری ،
تا دم در دنبالش رفتم شاید از رفتن منصرفش کنم.
هنوز در بسته نشده بود که ،یه دفعه صدای
مهیبی اومد یه لحظه در رو باز کردم خودم رو
بالای سر مصطفی دیدم،😔 که از پله ها #پرت شده بود پایین و تمام
سروصورتش #خونی شده بود😭 بهش گفتم : دورت بگردم #خدا راضی نیست که تو به خودت این همه ریاضت بدی.😔 مصطفی داشت خودش رو برای
امتحان های خیلی سخت آماده می کرد که به چنین درجه #بالایی برسه 🌹
❤️💚❤️💚❤️💚❤️💚❤️
@shahid_mostafasadrzadeh
#خدا به بعضیا صدا داده، قرآن رو با صوت میخونن، دل همه رو میبرن!
به بعضیا سیرت داده، درباره خدا حرف میزنن و آدما رو با خدا رفیق میکنن!
به بعضیا انرژی مثبت داده، کنارشون که هستی مثل اینکه رفتی پیش خدا!
به بعضیا اخلاق خوب داده، هر کاری میکنن یاد خدا میافتی!
به بعضیا نور داده، وقتی میان، راه خدا رو نشونت میدن!
به بعضیا احساس و مهربونی داده، با کاراشون یاد مهربونی و بنده نوازی خدا میفتی!
خدا به همه ما یه چیزی داده! بگرد تو وجودت ببین به تو چی داده، همونو بردار تو راه خدا خرج کن، هی نگو من که صدا ندارم! من که قیافه ندارم! من که انرژی مثبت ندارم و...
باور کن خیلی چیزها داری، الکی خلقت نکرده!
بشین فکر کن و سهم خودتو از بندگی خدا تو این دنیا پیدا کن، ببین چطوری میتونی یه نماینده و نشونه خدا باشی برای بقیه، ببین چطوری میتونی جلوهای از حضور خدا باشی و لبخند خدا رو هدیه بدی به این دنیا و مخلوقاتش...
@shahid_mostafasadrzadeh
بسم رب الشهدا🌹
همراه با خاطرات مادر ❣
شهید #مصطفی_صدرزاده
#مصطفی خیلی مقید به روزه های مستحبی بود.
دهه ی اول ذی الحجه سال 84 را به مدت
#هشت روز #روزه گرفت. ❣
ایامی که روزه بود فعالیت کاری بسیاری داشت. 🌹
کارهای #پایگاه و هیئت ، پست های شب، توان مصطفی را گرفته بود. 😔
عصر روز هشتم اومد منزل ،
مدام تلفنش زنگ می خورد ،اون روز
نتونست استراحت کنه ،با ضعف بسیار زیاد و
خستگی بلند شد که بره دنبال کاراش ،😔
که از پایگاه تماس گرفتن ، ازش خواهش کردم ،
روزه هستی بذار بعد از افطار برو،❣
الان نزدیک افطاره گفت: لطفش به اینه که با
#زبان_روزه برا خدا قدم برداری ،
تا دم در دنبالش رفتم شاید از رفتن منصرفش کنم.
هنوز در بسته نشده بود که ،یه دفعه صدای
مهیبی اومد یه لحظه در رو باز کردم خودم رو
بالای سر مصطفی دیدم،😔
که از پله ها #پرت شده بود پایین و تمام
سروصورتش #خونی شده بود😭
بهش گفتم : دورت بگردم #خدا راضی نیست که تو به خودت این همه ریاضت بدی.😔
مصطفی داشت خودش رو برای
امتحان های خیلی سخت آماده می کرد که به چنین درجه #بالایی برسه 🌹
ان شاالله خداوند به ما هم چنین توفیقی عنایت فرماید.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@shahid_mostafasadrzadeh
بسم رب الشهدا🌹
همراه با خاطرات مادر ❣
شهید #مصطفی_صدرزاده
#مصطفی خیلی مقید به روزه های مستحبی بود.
دهه ی اول ذی الحجه سال 84 را به مدت
#هشت روز #روزه گرفت. ❣
ایامی که روزه بود فعالیت کاری بسیاری داشت. 🌹
کارهای #پایگاه و هیئت ، پست های شب، توان مصطفی را گرفته بود. 😔
عصر روز هشتم اومد منزل ،
مدام تلفنش زنگ می خورد ،اون روز
نتونست استراحت کنه ،با ضعف بسیار زیاد و
خستگی بلند شد که بره دنبال کاراش ،😔
که از پایگاه تماس گرفتن ، ازش خواهش کردم ،
روزه هستی بذار بعد از افطار برو،❣
الان نزدیک افطاره گفت: لطفش به اینه که با
#زبان_روزه برا خدا قدم برداری ،
تا دم در دنبالش رفتم شاید از رفتن منصرفش کنم.
هنوز در بسته نشده بود که ،یه دفعه صدای
مهیبی اومد یه لحظه در رو باز کردم خودم رو
بالای سر مصطفی دیدم،😔
که از پله ها #پرت شده بود پایین و تمام
سروصورتش #خونی شده بود😭
بهش گفتم : دورت بگردم #خدا راضی نیست که تو به خودت این همه ریاضت بدی.😔
مصطفی داشت خودش رو برای
امتحان های خیلی سخت آماده می کرد که به چنین درجه #بالایی برسه 🌹
ان شاالله خداوند به ما هم چنین توفیقی عنایت فرماید.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@shahid_mostafasadrzadeh
💠🔰💠🔰💠🔰💠
💠🔰💠🔰💠
💠🔰💠
💠
❤️بسم رب الشهدا❤️
🌹خاطره ای از#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سید ابراهیم
💠یک روز برای مسابقات کشتی بسیج با مجموعه ما اومده بود بهش گفتم #مصطفی این رفيقت تهرانیه دلم ميخواد روش کم کنی یک جوابی داد که صدتا پهلوان باید فکر میکرد تا جواب بده گفت دایی جمال شاید #خدا ظرفیت بردیه او را بیشتر داده باشه خدا کنه ظرفیت باخت و برد را داشته باشیم اگر نداشتیم و بردیم خطر داره....
🔰مصطفی از همان نوجوانی روش و منش جوانمردانه داشت..😔😔
💠
💠🔰💠
💠🔰💠🔰💠
💠🔰💠🔰💠🔰💠
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
بسم رب الشهدا
#مادرانه❤️
#مصطفی خیلی مقید به روزه های مستحبی بود.
دهه ی اول ذی الحجه سال 84 را به مدت
#هشت روز #روزه گرفت. ❣ ایامی که روزه بود فعالیت کاری بسیاری داشت. 🌹
کارهای #پایگاه و هیئت ، پست های شب، توان مصطفی را گرفته بود. 😔
عصر روز هشتم اومد منزل ،
مدام تلفنش زنگ می خورد ،اون روز
نتونست استراحت کنه ،با ضعف بسیار زیاد و
خستگی بلند شد که بره دنبال کاراش ،😔 که از پایگاه تماس گرفتن ، ازش خواهش کردم ،
روزه هستی بذار بعد از افطار برو،❣ الان نزدیک افطاره گفت: لطفش به اینه که با
#زبان_روزه برا خدا قدم برداری ،
تا دم در دنبالش رفتم شاید از رفتن منصرفش کنم.
هنوز در بسته نشده بود که ،یه دفعه صدای
مهیبی اومد یه لحظه در رو باز کردم خودم رو
بالای سر مصطفی دیدم،😔 که از پله ها #پرت شده بود پایین و تمام
سروصورتش #خونی شده بود😭 بهش گفتم : دورت بگردم #خدا راضی نیست که تو به خودت این همه ریاضت بدی.😔 مصطفی داشت خودش رو برای
امتحان های خیلی سخت آماده می کرد که به چنین درجه #بالایی برسه 🌹
❤️💚❤️💚❤️💚❤️💚❤️
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
💠🔰💠🔰💠🔰💠
💠🔰💠🔰💠
💠🔰💠
💠
❤️بسم رب الشهدا❤️
🌹خاطره ای از#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سید ابراهیم
💠یک روز برای مسابقات کشتی بسیج با مجموعه ما اومده بود بهش گفتم #مصطفی این رفيقت تهرانیه دلم ميخواد روش کم کنی یک جوابی داد که صدتا پهلوان باید فکر میکرد تا جواب بده گفت دایی جمال شاید #خدا ظرفیت بردیه او را بیشتر داده باشه خدا کنه ظرفیت باخت و برد را داشته باشیم اگر نداشتیم و بردیم خطر داره....
🔰مصطفی از همان نوجوانی روش و منش جوانمردانه داشت..😔😔
💠
💠🔰💠
💠🔰💠🔰💠
💠🔰💠🔰💠🔰💠
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
بسم رب الشهدا🌹
همراه با خاطرات مادر ❣
شهید #مصطفی_صدرزاده
#مصطفی خیلی مقید به روزه های مستحبی بود.
دهه ی اول ذی الحجه سال 84 را به مدت
#هشت روز #روزه گرفت. ❣
ایامی که روزه بود فعالیت کاری بسیاری داشت. 🌹
کارهای #پایگاه و هیئت ، پست های شب، توان مصطفی را گرفته بود. 😔
عصر روز هشتم اومد منزل ،
مدام تلفنش زنگ می خورد ،اون روز
نتونست استراحت کنه ،با ضعف بسیار زیاد و
خستگی بلند شد که بره دنبال کاراش ،😔
که از پایگاه تماس گرفتن ، ازش خواهش کردم ،
روزه هستی بذار بعد از افطار برو،❣
الان نزدیک افطاره گفت: لطفش به اینه که با
#زبان_روزه برا خدا قدم برداری ،
تا دم در دنبالش رفتم شاید از رفتن منصرفش کنم.
هنوز در بسته نشده بود که ،یه دفعه صدای
مهیبی اومد یه لحظه در رو باز کردم خودم رو
بالای سر مصطفی دیدم،😔
که از پله ها #پرت شده بود پایین و تمام
سروصورتش #خونی شده بود😭
بهش گفتم : دورت بگردم #خدا راضی نیست که تو به خودت این همه ریاضت بدی.😔
مصطفی داشت خودش رو برای
امتحان های خیلی سخت آماده می کرد که به چنین درجه #بالایی برسه 🌹
ان شاالله خداوند به ما هم چنین توفیقی عنایت فرماید.
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
۱۷.
۱۱.۳۰ ساعت پروازم بطرف #خدا بود 😇
تو حلب سـوریه ، اینجا هم محل عروجمه
اسمش گذاشتن موقعیت سید ابراهیم 🤩
#گروه_جهادی
#مثل_مصطفی
#شهید_صدرزاده
#نسلینو_جهادینو
گروه جهادی شهید مصطفی صدرزاده | 🌾
━════✼🌱🌹🌱✼════━
🦋 @Jahadi_Sadrzadeh_ir