#درمحضرشهید
#سیدابراهیم
دو روز بعد از مراسم عروسی مون که هنوز گاز خونه مون وصل نشده بود😐، صبح بلند شدم دیدم آقا مصطفی خونه نیست. زنگ زدم بهشون. گفتند بچه ها رو بردم اردو😅!!! گفتم آخه مرد مومن گاز خونه مون هنوز وصل نشده اونوقت بچه ها رو بردی اردو؟😐 گفتن آخه اگه الان نمی بردم دیگه میخورد به ماه رمضون و دیگه نمیشد اردو ببریم..
زندگی شون وقف بسیج بود.😍
#شهیدمصطفیصدرزاده
#سیدابراهیم
#درمحضرشهید
#سیدابراهیم
دو روز بعد از مراسم عروسی مون که هنوز گاز خونه مون وصل نشده بود😐، صبح بلند شدم دیدم آقا مصطفی خونه نیست. زنگ زدم بهشون. گفتند بچه ها رو بردم اردو😅!!! گفتم آخه مرد مومن گاز خونه مون هنوز وصل نشده اونوقت بچه ها رو بردی اردو؟😐 گفتن آخه اگه الان نمی بردم دیگه میخورد به ماه رمضون و دیگه نمیشد اردو ببریم..
زندگی شون وقف بسیج بود.😍
#شهیدمصطفیصدرزاده
#سیدابراهیم
@shahid_mostafasadrzadeh
#درمحضرشهید
#سیدابراهیم
دو روز بعد از مراسم عروسی مون که هنوز گاز خونه مون وصل نشده بود😐، صبح بلند شدم دیدم آقا مصطفی خونه نیست. زنگ زدم بهشون. گفتند بچه ها رو بردم اردو😅!!! گفتم آخه مرد مومن گاز خونه مون هنوز وصل نشده اونوقت بچه ها رو بردی اردو؟😐 گفتن آخه اگه الان نمی بردم دیگه میخورد به ماه رمضون و دیگه نمیشد اردو ببریم..
زندگی شون وقف بسیج بود.😍
#شهیدمصطفیصدرزاده
#سیدابراهیم
--------------------------------------
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
#درمحضرشهید
#سیدابراهیم
دو روز بعد از مراسم عروسی مون که هنوز گاز خونه مون وصل نشده بود😐، صبح بلند شدم دیدم آقا مصطفی خونه نیست. زنگ زدم بهشون. گفتند بچه ها رو بردم اردو😅!!! گفتم آخه مرد مومن گاز خونه مون هنوز وصل نشده اونوقت بچه ها رو بردی اردو؟😐 گفتن آخه اگه الان نمی بردم دیگه میخورد به ماه رمضون و دیگه نمیشد اردو ببریم..
زندگی شون وقف بسیج بود.😍
#شهیدمصطفیصدرزاده
#سیدابراهیم
--------------------------------------
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
#درمحضرشهید
#سیدابراهیم
دو روز بعد از مراسم عروسی مون که هنوز گاز خونه مون وصل نشده بود😐، صبح بلند شدم دیدم آقا مصطفی خونه نیست. زنگ زدم بهشون. گفتند بچه ها رو بردم اردو😅!!! گفتم آخه مرد مومن گاز خونه مون هنوز وصل نشده اونوقت بچه ها رو بردی اردو؟😐 گفتن آخه اگه الان نمی بردم دیگه میخورد به ماه رمضون و دیگه نمیشد اردو ببریم..
زندگی شون وقف بسیج بود.😍
#شهیدمصطفیصدرزاده
#سیدابراهیم
--------------------------------------
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
#درمحضرشهید
پاسدار شهید مدافع حرم«احمد اعطایی» متولد 7 شهریور 1364 و دارای مهندسی برق که او داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم و مردم مظلوم سوریه، راهی آن دیار میشود که در 21 آبان ماه 94 و آخرین روز ماه محرم الحرام، همراه با سه تن دیگر از دوستانش«سید مصطفی موسوی»، «مسعود عسگری» و «محمدرضا دهقان امیری» به شهادت میرسد.
احمدآقا علاوه بر این که پاسدار بود، در مسجد محل فعالیت داشت. کتابهای فراوانی مثل کتابهای اخلاقی، عرفانی و سبک زندگی، خیلی مطالعه میکرد. به قدری به حضرت آقا ارادت داشت و ولایی بود که یک تابلو درست کرده و جلوی ورودی منزل نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود «هر که دارد بر ولایت بدگمان، حق ندارد پا گذارد در این مکان» و میگفت: «کسی که آقا را قبول ندارد، مدیون است که نان من را بخورد. آقا یعنی علی و علی یعنی اهل بیت(ع) و همه اینها به هم وصل هستند.»
خیلی مهمان نواز، با محبت، ساده زیست و به فکر دیگران بود. هنگامی هم که منزل بود، خیلی کمک میکرد.
چند وقتی بود که برای دل بریدن از ما، تمرین میکرد و این کاملا مشخص بود. شب قبل از رفتن، بچهها را خیلی بوسید. حدود یک ساعت، با بچهها و سوار بر موتور در شهر، میگشتیم. تمام حرفهایی که در وصیت نامهاش نوشته را، آن شب به من گفت. شاید فکر میکرد که وصیت نامهاش به دست ما نرسد. میگفت:« به بچهها خیلی محبت کن و خوب تربیت کن، دوست دارم بچههایم طلبه ولایی شوند. بعد از رفتن من هم بی قراری نکنید.»
✍راوی همسر شهید
شهید #احمد_اعطایی
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
#درمحضرشهید
شهید #نادر_حمید
✍راوی همسر محترم شهید
🍃 نادر هر وقت از منطقه به منزل میآمد، بعد از اینکه با من احوال پرسی میکرد☺، با همان لباس خاکی بسیجی به نماز میایستاد. یک روز به قصد شوخی گفتم: تو مگر چقدر پیش ما هستی که به محض آمدن، نماز میخوانی؟🙄 نگاهی کرد و گفت: هر وقت تو را میبینم، احساس میکنم باید دو رکعت نماز شکر بخوانم.😇
هیچ وقت روز تولدش و روزهای خاص رو فراموش نمیکردم. سال۹۳ سوریه بودیم. آنجا یک تقویم در خانه داشتیم؛ اما تاریخش به میلادی بود، حاجی به خاطر مشغله زیاد و دیر آمدن به خانه یادش می رفت که تقویم ایرانی بیاورد.☹
یادم رفته بود شهریور ماه نزدیک و چند روز دیگر تولدش است. درست روز تولدش بود؛ ظهر برای نهار آمده بود تا به خانه سری بزند. سر سفره به شوخی و با خنده گفت: چه خانم بیمعرفتی دارم،☹ گفتم الان میروم خانه، باسلیقه خانه را تزیین کرده و کیک 😋خیلی خوشمزه درست کرده باشد؛ اما مثل اینکه بانک از تو با معرفتتر هست، اول صبح با یک پیامک روز تولدم را تبریک گفت. دخترمان ام البنین که متوجه شد روز تولد پدرش هست پرید بغلش و او را غرق بوسه کرد. تا انجا که با خنده گفت بابا ولم کن، اشتباه گفتم تولد همسایه بود تولد من فردا هست. برای یک لحظه شرمندهاش شدم. این خاطره و تمام خاطرات شیرینش را هیچ وقت فراموش نمیکنم.»
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
هیچ میدانی که من در قلب خویش ، نقشی از عشق تو پنهان داشتم...!؟ شهید #علیرضاتوسلی 💔 #ابوحامد شهید
#درمحضرشهید
شهید #علیرضاتوسلی 🕊
#ابوحامد ❤
فرمانده شجاع و حماسه آفرین تیپ فاطمیون، متشکل از نیروهای افغانساتی مدافع حرم حضرت زینب (س) بود. ایشان در ابتدای دهه فاطمیه اول درمنطقه « درعا» در سوریه به دست تروریست های جبهه النصره به شهادت رسید. او به عنوان یکی از قابل اعتمادترین فرماندهان میدانی نبرد سوریه و مورد وثوق سردار سلیمانی شناخته می شد. ایشان در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز در جبهه دفاع از انقلاب اسلامی حضور داشت. وی در نبرد با داعش وظیفه سازماندهی نیروهای افغان را بر عهده داشت.
شهید توسلی از افراد بسیار صبور و تودار بود. در اوج جدیتی که در کار داشت، شوخ طبع هم بود. آدم بسیار باگذشتی بود. کسی از بچه ها پیدا نمی شود که این شهید را دوست نداشته باشد. او و یارانش در حالی که یک منطقه را پاکسازی و خود را تثبیت کرده بودند، بر اثر پاتک دشمن و شلیک موشک و خمپاره های فراوان از سوی آنان و اصابت یکی از این موشک ها به مکان استقرار آن ها، به همراه دیگر همرزمانش به شهادت می رسند.
یکی از همرزمان شهید می گوید: « در منطقه ای قرار داشتیم که بسیار سرد بود و وسایل گرمایشی هم نداشتیم، تا اینکه کمک و آذوقه ها به ما رسید. چند عدد بخاری هم برایمان آورده بودند. شهید توسلی این بخاری ها را به اتاق هایی که بچه ها در آن بودند تحویل می داد و آخرین بخاری را برای اتاق خود برده بود. به هیچ عنوان از چیزی استفاده نمی کرد که بقیه بچه ها حق استفاده از آن را نداشته باشند؛ اگر بقیه بچه ها از امکاناتی برخوردار بودند او هم استفاده می کرد. چیزی به نام وصیت نامه نداشت، ولی همیشه سفارش هایی می کرد؛ یکی از توصیه هایش به ما این بود که همواره نماز شب بخوانید و خیلی اصرار به این عمل داشت و به بچه ها گیر می داد که حتما نماز شبشان را بخوانند؛ با وجود این که خودشان همیشه این عمل را انجام می دادند.
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh