eitaa logo
شهید مصطفی صدرزاده
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
152 فایل
خودسازی دغدغه اصلی تان باشد...🌱 شهید مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم) شهید تاسوعا💌 کپی آزاد🍀 @Shahid_sadrzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ 🗒 💚 مصطفـی گفت : من فـردا شهیـد می‌شـوم ! خیـال کـردم شوخـی می‌کنـد. گفتم: مگـر شهـادت دست شماسـت ؟ گفت: نـه، من از خـدا خواستـم و می‌دانم خـدا به خواست من جـواب می‌دهد؛ ولی من می‌خواهـم شمـا رضایـت بدهیـد. نگاهش کـردم و گفتـم : «یعنـی فـردا که بـروی دیـگر تـو را نمی‌بینـم؟» مصطفـی گفـت: «نــه». در صورتش دقیـق شدم چشمهایم را بستم و گفتم : باید یـاد بگیـرم، تمریـن کنـم چطور صورتـت را با چشـم بستـه ببینـم ! من، نمی‌دانستـم چطـور شـد که رضایــت دادم. مصطفـی که رفت، من برگشتـم داخـل، مصطفی هرگـز شوخـی نمی‌کـرد، یقیـن کـردم که مصطفـی امروز اگـر بـرود، دیـگر برنمی‌گـردد. دويـدم و کُلت کوچـکم را برداشتـم ! نیتـم ایـن بـود که مصطفی را بزنـم، بزنـم به پایـش تـا نـرود. اما دیـگر مصطفی رفتـه بـود و من نمی‌دانستـم چکار کنـم. نزدیـک ظهـر، تلفن زنـگ زد و گفتنـد: دکتـر زخمـی شــده. بعد بچـه‌ها آمدنـد که ما را به بیمارستـان ببرنـد. وارد حیـاط که شدیـم، من به سمت سردخانــه دور زدم. خودم می‌دانستم مصطفـی شهیــد شـده و در سردخانـه است؛ زخمـی نیست. به سردخانـه رفتم و یادم هست آن لحظه که جسـدش را دیـدم، گفتــم: «اللهم تقبل منا هذا القربان» وقتی دیـدم مصطفی در سردخانـه خوابیده و آرامش کامـل داشت، احساس کـردم که پس از آن همه سختـی، دارد استـراحت می‌کنـد. ‌ 🌹 ❤️ ‌✌️ ✅ کانال (با نام جهادی ) @shahid_mostafasadrzadeh