3.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🙍🙍♀️درخواست غیرمنتظره بچه ها از
🌺مدافعان سلامت🌺
تو ایام قربان تا غدیر #فقط_به_عشق_علی (ع)
پرستارها و پزشکهای عزیزی که می خوان به این درخواست زیبا جامعه عمل بپوشونند روی لینک زیر کلیک کنن👇
just4ali.com
برسونید به دست پزشکها و پرستارهای دلسوز و زحمتکش این روزها❤️
کانال پویش #فقط_به_عشق_علی:
@faghatbeeshgheali
[گُفت که:
#بسیجـــــے هاےِ
#خمینی و #خامنهای را
براےِ حلِّ سخت ترین
#مشڪلات عالم آفریده اند . . .♥️]
#آقامصطفی_چمران
#پنجشنبههایشهدایی🕊🍃
#حدیث_عشق🦋
@shahid_mostafasadrzadeh
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتشار برای اولین بار
مجلس روضه حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی در روز عرفه
سال ۹۷ مراسم خصوصی قرائت دعای عرفه با حضور شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس کنار گنبد حرم امام حسین(ع) با نوای محمدرضا طاهری برگزار شد که برای اولین بار فیلم کوتاهی از آن منتشر میشود.
@shahid_mostafasadrzadeh
#کلام_آسمانی ❣🌸
🔴قربانى بايد کامل باشد❗️
#نهج_البلاغه
✨وَ مِنْ تَمَامِ الاُْضحِيَةِ اسْتِشْرَافُ أُذُنِهَا، وَ سَلاَمَةُ عَيْنِهَا، فَإِذَا سَلِمَتِ الاُْذُنُ وَ الْعَيْنُ سَلِمَتِ الاُْضْحِيَةُ وَ تَمَّتْ وَلَوْ کَانَتْ عَضْبَاءَ الْقَرْنِ تَجُرُّ رِجْلَهَا إِلَى المَنْسَکِ
💠كمال قربانی در این است كه گوش و چشم آن سالم باشد، هرگاه گوش و چشم سالم بود، قربانی كامل و تمام است، گرچه شاخش شكسته باشد و با پای لنگ به قربانگاه آید
📚 #خطبه ۵۳
@shahid_mostafasadrzadeh
حاجیه خانم حسینزاده، مادر سردار رشید اسلام، حاج احمد متوسلیان، به علت عارضه ریوی، راهی بیمارستان شد!
+از همه مخاطبین و هر ایرانی که مدیون رشادت فرزندان این مادران شهدا است میخوایم برای سلامتی ایشون و همه مادران شهدا دعا بفرمایید
@Bisimchimedia
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده
#خاطرات_دوستان_شهید
✳️ مصطفی خیلی شجاع بود....
توی 17،18 سالگی یک گروهی درست کرد به نام گردان کمیل.
گشت که میرفت تنها کسی بود که یک اسلحه و 30 تا تیر همیشه دستش بود.
من خودم توی اون گردان بودم و هیچ وقت توی گشت ها ندیدم مصطفی از چیزی بترسه.
✅ مصطفی خیلی منظم بود
مثلا گرد کردن و این چیزا رو خیلی حساس بود، هرکسی میومد باید لباس نظامی تن میکرد. من زیباترین و منظم ترین گشت هایی که دیدم گشت هایی بود که مصطفی میذاشت.
🔷 توی گشت ها موردهای زیادی رو میگرفتیم.
یادم میاد سه راه اسد آباد جلوی یک ماشین پیکانی رو گرفتیم، یه آقایی اومد پایین دوبرابر مصطفی بود. ما کوچیک بودیم، شاید اون خیلی هم بزرگ نبود.
مصطفی رفت باهاش صحبت کرد که آقا شما اینجا چیکار میکنید و این ها... اون فرد تعجب کرده بود. جالب بود که با این که ما از اون کوچیک تر بودیم ولی از هیبت مصطفی ترسید.
🔹یادمه یه بار مصطفی دعوا کرد، پیرهن یکی از اراذل پاره شد. مصطفی فرداش رفت یه پیرهن خرید براش برد دم در خونشون. اگر درگیر هم میشد و پیرهن کسی پاره میشد، مصطفی میرفت براش پیرهن نو میخرید
🔸مصطفی توی سال های ۸۲،۸۳ چهارده روز عید رو که همه استراحت میکردن میرفت گشت
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
✅ کانال
#شهید_مصطفی_صدرزاده
(با نام جهادی #سید_ابراهیم)
@Shahid_mostafasadrzadeh
4.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#هل_من_ناصر؟❣🌴
⭕️ عیب آن ۳۱۳ نفر
🎥 #کلیپ_مهدوی
🎤 #استادپناهیان
#منتظران_ظهور 💚
@shahid_mostafasadrzadeh
تعبیر مقام معظم رهبری از برجام ، "خسارت محض" بود و از اینستکس اروپایی ها "یک چیز چرند"
آقایان تدبیر و امید دست مریزاد! واقعاً خسته نباشید!
هنوز هم می خواهید بگویید ، هفت سال مذاکرات بیهوده و خسارت بارتان با نظر رهبری بوده است؟؟؟!!!
✍ #قاسم_اکبری
@shahid_mostafasadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
#قسمت پنجاه و چهارم داستان دنباله دار فرار از جهنم: دروغ بود تا مسجد پیاده اومدم … پام سمت خونه
#قسمت پنجاه و پنجم داستان دنباله دار فرار از جهنم: تو خدایی؟
یک هفته تمام حالم خراب بود … جواب تماس هیچ کس حتی حاجی رو ندادم … موضوع دیگه آدم ها نبودن … من بودم و خدا …
اون روز نماز ظهر، دوباره ساعتم زنگ زد … ساعت مچیم رو تنظیم کرده بودم تا زمان نماز ظهر رو از دست ندم … نماز مغرب مسجد بودم اما ظهر، سر کار و مشغول …
هشدارش رو خاموش کردم و به کارم ادامه دادم … نمی دونستم با خودم قهرم یا خدا … همین طور که سرم توی موتور ماشین بود، اشک مثل سیلاب از چشمم پایین می اومد …
بعد از ظهر شد … به دلم افتاد بهتره برم برای آخرین بار، یه بار دیگه حسنا رو از دور ببینم … تصمیم گرفته بودم همه چیز رو رها کنم و برای همیشه از باتون روژ برم … .
از دور ایستاده بودم و منتظر … خونه اونها رو زیر نظر داشتم که حاجی به خونه شون نزدیک شد … زنگ در رو زد … پدر حسنا اومد دم در … .
شروع کردن به حرف زدن … از حالت شون مشخص بود یه حرف عادی نیست … بیشتر شبیه دعوا بود … نگران شدم پدر حسنا توی گوش حاجی هم بزنه … رفتم نزدیک تر تا مراقبش باشم … که صدای حرف هاشون رو شنیدم … حاجی سرش داد زد از خدا شرم نمی کنی؟ …
@shahid_mostafasadrzadeh