ولادت زینب خانم محمدی پور، تنها یادگار شهید حجت الاسلام علیرضا محمدی پور را خدمت این شهید والا مقام و خانواده محترم ایشان تبریک و تهنیت عرض میکنیم.
ان شاءالله در سایه ی خداوند حق تعالی و امام زمان (عج) به فرخندگی این روز مبارک همواره سلامتی و شادابی برای خانواده ی گرامی ایشان در پیش باشد.
شهید محمدی پور، بابا شدنت مبارک 🌹
@shahid_mostafasadrzadeh
هدیه به روح پدر شهید زینب خانوم صلواتی قرائت کنیم
بسم رب الشهدا🌹
خاطره ایی از سید ابراهیم به نقل از یک دوست
🌹تابستان ۹۲، سر #حلقه_صالحین مسجد امیرالمومنین نشسته بودیم.
آقا مصطفی مربی طرح صالحین ما بود.
سر جلسه بودیم که ایشون گفت: بچه ها امروز میخوام از کلمه #شهید براتون صحبت کنم،😔 لحظاتی #صبر کرد وشروع کرد، با اون صدای بم #دلنشین گفت:
بچه ها شهید یعنی کسی، که به درجه ای از ایمان برسد که به
#عین و #یقین متوجه می شود که شهید میشه.😔🌹😔 وبعد از این جمله ایشون شروع کرد به #گریه کردن،....😭🌹😭 ما در سنین نوجوانی بودیم ، ما هم شروع کردیم به گریه کردن.....😔 لحظات خیلی #شیرین و زیبایی بود..... هیچ وقت اون لحظات رو یادم نمیره.
#حسینیه_شهید_مصطفی_صدرزاده 🌹
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
🌹 بسم رب الشهدا 🌹
شهيد مدافع حرم #مصطفى_صدرزاده 🌷سيدابراهيم🌷 به روايت شهيد مدافع حرم #مرتضى_عطايى 🌷ابوعلى🌷
بخش يازدهم
🌸فروردين ٩٤ بود. شب اول ماه رجب براى عمليات بصرالحرير داشتيم آماده مى شديم كه سيد همه مان را توى يكى از كلاس هاى محل استقرارمان جمع كرد. روى موكت روى زمين نشستيم. مى خواست مختصات عمليات و تاكتيك ها را براى مان توضيح بدهد. قرار شد بچه هاى گروهان قديمى و بچه هايى كه تازه به ما ملحق شده بودند، يك دسته بشويم. اين دسته كه ١١٠ نفر بودند؛ بايد به طرف جلو حركت مى كردند. نفر اول خود سيد بود و نفر آخر هم يكى از بچه ها به نام هادى. آن ها مى بايست خطوط دشمن را مى شكستند تا بچه هاى ديگر بيايند. ما هم مى بايست جاده اى را كه دو طرفش سنگلاخ بود و تانك دشمن توانايى پيشروى در آن را نداشت، طى كنيم. سيد تأكيد كرد كه رمز پيروزى عمليات در سرعت عمل ما است. اگر با سرعت كار را انجام مى داديم دشمن نمى توانست كمين كند. بچه هاى خط شكن بايد پيشروى مى كردند تا پشت سرشان هفتصد تا نيرو جلو بيايد. نيروهايى هم كه عقب و پشت سر نيروهاى خط شكن بودند، از چپ و راست دسته را پوشش مى دادند. قرار شد طى ٢٤ ساعت اين جاده را پشت سر بگذاريم و كار آزادسازى را انجام دهيم و برگرديم.
🌸وقتى شكل كلى عمليات دستمان آمد؛ سيد شروع كرد به قوت قلب دادن به نيروها. مى گفت "تمام سختى كار ٢٤ ساعته. شايد در طول مدتى كه توى سوريه هستيد يكى، دو تا جنگ انجام بديم و بعد مرخصى. شايد هم اصلاً عمليات آن قدر عقب بيافته كه زمان مرخصى مون برسه و با بچه هاى رزمنده توى اون عمليات حاضر نباشيم. پس يادتون باشه كه توى هر عمليات بايد قدر گرسنگى، خستگى، تشنگى، بى خوابى و سختى هايى را كه نهايتاً ٤٨ ساعته، بدونيم. چون تمام اين ها براى خداست. بايد به اين فكر كنيم كه خداوند براى چند ساعت ما رو لايق دونسته كه به خاطرش به سختى افتاديم."
🌸به اين جاى حرف هايش كه رسيد يك دفعه يكى از بچه ها چاى به دست وارد شد. سيد با خنده گفت "دمت گرم كه برام چايى آوردى." طرف به زور ليوان چاى را به سيد داد. سيد ليوان را دست نفر سمت راست داد و گفت "نفرى يه كم از اين چايى بخوريد تا به لب رزمنده ها متبرك بشه." بعد ليوان دست به دست چرخيد و سيد ادامه داد ...
ادامه دارد ...
صفحه ١١
✍️ برگرفته از كتاب:
"#قرار_بى_قرار"؛ شهيد مصطفى صدرزاده
انتشارات روايت فتح
🌹🌹🌹🍃🍃🕊🍃🍃🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
14.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 حالا که روز دختره، یادی کنیم از پدرانی که برای دفاع از این کشور از دخترانشون گذشتند..
🌹 اسامی شهدایی که در کلیپ یاد شدند
به ترتیب: شهید مصطفی صادقی، شهید سعید انصاری، شهید مصطفی صدرزاده، شهید نادر حمید
@shahid_mostafasadrzadeh
🌹بسم رب الشهدا🌹
شهيد مدافع حرم #مصطفى_صدرزاده 🌷سيدابراهيم 🌷به روايت شهيد مدافع حرم #مرتضى_عطايى 🌷ابوعلى🌷
بخش دوازدهم
🌺و سيد ادامه داد "يكى، دو هفته ديگر قراره پسرم به دنيا بياد؛ اول مى خواستم بمونم تا كنار همسرم باشن؛ اما هر چى با خودم حساب كردم ديدم نبودم اينجا نامرديه. به حق خانم فاطمه زهرا (س) مى ريم اونم به چشم نوكرى. يادتون باشه تا مى تونيد نوكرى كنيد. به بچه ها كمك كنيد. اگه كمك تيربارچى نمى تونه تيربار رو بياره تو برو كمك كن. اگه كسى زخمى شد شما بريد كمك كنيد و اون را عقب بياريد. اگه كسى عاشق باشه مى فهمه من چى مى گم. مثل اين مى مونه كه شما رو توى دشت پر از جواهر گذاشتن و مى گن چند ساعت وقت داريد تا هر چى مى خوايد دشت كنيد. عمليات هم اين طوريه. توى عملياته كه مى تونى با خدا عشق بازى كنى و همه عالم به اون لحظه تو غبطه مى خورن."
🌺سيد كمى سكوت كرد و بعد انگار كه چيز مهمى يادش آمده باشد با تأكيد گفت "يادتون باشه كه توى حاشيه جاده خونه هاى روستاييه كه از ترس يا هر چيز ديگه اى با دشمن بيعت كردن. شما حق تيراندازى يا ترسوندن اونا رو نداريد. اينا با زن و بچه هستن. نبايد مالى ازشون تلف شه. اگه از جايى تيراندازى شد فقط براى دفاع در همان محدوده اقدام كنيد، يا خونه اى رو كه از سمتش احساس خطر داريد، با اصول پاكسازى محاصره كنيد و به اهالى خانه امون بديد. اونا احمق نيستن كه با زن و بچه سمت ما تيراندازى كنن.
🌺يادتون باشه كه شما نيروهاى حضرت امير (ع) هستيد و اسم لشكر فاطميونه. اخلاق و خدا رو فراموش نكنيد. اگه اسير گرفتيد، حق كتك زدن، آب دهان انداختن و بى حرمتى به اون رو نداريد. اگه عرضه داريد موقع جنگ از دشمن تلفات بگيريد و گرنه حق تعرض به اسير رو نداريد. حتى اگه اون اسير پنج دقيقه قبل رفيقت رو شهيد كرده باشه. اگه اسلحه رو گذاشت زمين، دست بسته تحويلش مى ديد. توى يكى از عمليات ها يكى از تك تيراندازهاى دشمن چندتا از بچه هاى ما رو زد، اما خيلى نگذشت كه اسلحه اش رو زمين گذاشت و اسير شد. ما هم سيگارش رو داديم و احترام گذاشتيم بهش. بايد حواسمون به همه اينا باشه و گرنه ثوابمون خراب مى شه.
ادامه دارد ...
صفحه ١٢
✍️ برگرفته از كتاب:
"#قرار_بى_قرار"؛ شهيد مصطفى صدرزاده
انتشارات روايت فتح
🌹🌹🌹🍃🍃🕊🍃🍃🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
14.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 آری این نوزاد که چند روزی هست پا به دنیا گذاشته فرزند شهیدبزرگواری است که:
♦️عاشق شهید صدرزاده بود ، بهش دست رفاقت داده بود، تا جای که، آقا مصطفی، رسم رفاقت رو به جا آورد و دست طلبه ی جوان رو گرفت روز تولد حضرت زهرا(س) و روز شهادت حاج قاسم، در مسیر منتهی به گلزارشهدای کرمان به آسمان برد.
♦️در حالی که همسر شهید بزرگوارشان؛ در زمان شهادت شهید علیرضا محمدی پور زینب خانم ۵ ماهه را باردار بودنند و حالا چند روزی است که با آمدنش خانه را معطر کرده با بوی خوش پدر...😍
کی گفته من بی کس و کارم..
کی گفته من بابا ندارم...؟
بابای من قشنگترین بابای دنیاست....❤️
#شهید_علیرضا_محمدی_پور
#حادثه_تروریستی
@shahid_mostafasadrzadeh
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌸🌿🌸🌿🌸
🌸🌿🌸
🌸
🌹بسم رب الشهدا
#مادرانه
✨خاطرات مادر شهید مصطفی صدرزاده 🕊
🌟مصطفی درسن نوجوانی تا جوانی درحال خودسازی بود وهمیشه از اینی که بود راضی نبود میگفت بچه هام باید بهتراز خودم باشن گاهی وقتی باهاش شوخی میکردم بهش میگفتم چه سعادتی نصیب بچه هات بشه شبیه باباشون بشن میگفت نه مامان باید خیلی بهتراز باباشون بشن چون من دوست داشتم هم مرام حضرت عباس بشم شدم این حالا اگر بچه هام بخوان بشن مثل من چی میشن😔
🌸
🌸🌿🌸
🌸🌿🌸🌿🌸
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
شهيد مدافع حرم #مصطفىصدرزاده 🌷سيدابراهيم🌷 به روايت شهيد مدافع حرم #مرتضىعطايى 🌷ابوعلى🌷
بخش سيزدهم
🌺ما اينجا رزمنده اى داشتيم كه توى زينبيه به قصاب اونجا ماهانه مقدارى پول مى داد تا آشغال گوشت هاش رو به سگ هاى ولگردى كه دور و بر مغازه ش مى اومدند، بده.
🌺وقتى اين پيشنهاد رو به قصاب سنى داده بود، قصاب نگاهى به رزمنده افغانستانى انداخته و گفته بود:
🔺الحق و الانصاف كه تو شيعه على (ع) هستى."
ادامه دارد ...
صفحه ١٣
✍️ برگرفته از كتاب:
"#قرار_بى_قرار"؛ شهيد مصطفى صدرزاده
انتشارات روايت فتح
🌹🌹🌹🍃🍃🕊🍃🍃🌹🌹🌹
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh
#نهج_البلاغه
▫️وَلاَ کُلُّ فُرْصَة تُصَابُ
🟤و نه هر فرصتى مورد استفاده قرار مى گيرد
✍يعنى اگر فرصتى از دست تو رفت زياد غمگين نباش، زيرا گاه فرصت چنان غافلگيرانه است که انسان موفق به بهره گيرى از آن نمى شود، هرچند بايد نهايت کوشش را براى استفاده از فرصت ها به خرج داد و اگر مردم مى توانستند از همه فرصت ها بدون فوت وقت استفاده کنند چهره زندگى بشر بسيار با وضع فعلى متفاوت بود.اين کلام نورانى درس بزرگى به ما مى دهد، زيرا بسيار ديده ايم افرادى يک عمر براى فرصتى که از دست داده اند غصه مى خورند و مى گويند: اگر فلان روز فلان کار را کرده بوديم چنين و چنان مى شد و اى کاش بيدار بوديم و اين فرصت را از دست نمى داديم. آنها به جاى اينکه به آينده بپردازند دائما اندوه گذشته را مى خورند.
📘#نامه_31
https://eitaa.com/shahid_mostafasadrzadeh