#بسم_الله ...
بعد از مدت ها توفیق شد دوباره اومدم راستشو بخوایین بگم خود اقا مصطفی دعوت کرد شاید باور نکنید🙃
همینطوری نشسته بودم چشمم به ایکون پیام رسان افتاد شماره زدم بازش کردم گفتم اول برم دلنوشته خودمو که برای #سید_ابراهیم نوشتم پیدا کنم بزارم بعد بقیه همینطور داشتم میگشتم که چشمم خورد به همون فیلمی که #سید_ابراهیم داره مداحی ان شاءالله تاسوعا پیش عباسم رو میخونه یه لحظه اصلا وایسادم درست شب شهادت #سید ابراهیم اینک خودش یادم انداخت بیام نمیدونم چی بگم...
فردا وپس فردا متاسفانه شهرستانم ونیستم ان شاءالله بعد #تاسوعا و#عاشورای اقا جانمون درخدمتتون هستم...
از دعاهای خیرتونبی نصیب نذارید مارو که بسی زیاد محتاجیم...
فردا تاریخ شهادت قمری شهید تاسوعا #شهید_مصطفی_صدرزاده هستش حتما براشون صلوات وفاتحه قرائت کنید مطمئن باشید بی جواب نمیذاره...
ان شاءالله به حق همین روز های عزیز همه حوائج همه به خصوص دعای همه شیعیان حضرت که ظهور مولا ومقتدامون #امام_زمان_عج هستش مستجاب بشه....
#یا_علی
سلام! وقت همگی اعضای کانال دعوت شده های #سید ابراهیم بخیر وخوشی... هر انتقاد وپیشنهادی دارید حتما بفرمایید تا لحاظ کنیم ممنون از حسن توجهتون @shahid_mostafasadrzadeh
شهید مصطفی صدرزاده
شهید فاتح (رضا بخشی) جانشین شهید ابو حامد(شهید علیرضا توسلی) محل شهادت سوریه. درعا.تل قرین زمان شهاد
🌟بچه ها داشتن عقب میکشیدن،#سید ابراهیم رو دیدم لنگون ،لنگون با سر و صورت خاکی داره برمیگرده
گفت؛ چیزی نمونده بود!! رسیده بودیم بالا
فقط چند قدم دیگه قله رو گرفته بودیم.
بغض نذاشت ادامه بده..... گفتم؛ خیره انشالله، دوباره برمیگردیم دلاور غصه نخور.
چیزی نگفت، سرش رو پایین انداخت و رفت پایین
برگشتیم، عقب تو مقر مرکزی.
برنامه ریزی برای حمله دوباره شروع شد، یک هفته ای تا شروع دوباره عملیات زمان لازم بود.
هر روز ابراهیم رو میدیدم، انگار حالش خوب نبود.
فردا قرار بود دوباره بزنیم به قله.
یکی از بچه ها اومد پیشم، گفت؛ مسئله ای هست در باره سید ابراهیم ، می خوام بگم
گفتم ؛ چیه؟
گفت؛ سید ابراهیم تو عملیات قبلی مجروح شده ولی بخاطر اینکه بر نگرده دمشق
چیزی نگفته!!! شوکه شدم، سریع رفتم پیشش
گفتم؛ سید ببینم کجات مجروح شده؟
خندید گفت؛ نه بابا چیزی نیست ، یه خراش جزئی بوده
گفتم؛ ببینم زخمت رو!!!! پاچه شلوارش رو بالا زد، دوتا ترکش نارنجک ،یکی به زانوش و یکی به ران پاش خورده بود.
گفتم؛ باید بری درمانگاه و برگردی دمشق
سرخ شد، گفت؛ اذیت نکن من تا امروز درد این ترکشها رو تحمل کردم تا تو حمله دوباره شرکت کنم.
دیدم قبول نمیکنه، خیلی نگرانش بودم، رفتم پیش ابوحامد و قضیه رو بهش گفتم.
حاجی سید ابراهیم رو خواست پیش خودش تا باهاش حرف بزنه
نمی دونم بینشون چی گذشت، وقتی سید ابراهیم از اتاق آمد بیرون با لبخند گفت؛ حاجی اجازه داد بمونم.
حالا تازه میفهمم که چه چیزی بین حاجی و سید ابراهیم بوده
شهید ابو حامد ، رفیق بهشتی خودش رو شناخته بوده...
🌹✨🌹✨🌹✨🌹
🌹✨🌹✨🌹
🌹✨🌹
🌹
خیلی وقت شده بود ندیده بودمش #مجروح شده بود و رفته بود #ایران
وقتی برگشت، با عصا آمده بود، وقتی دیدمش خیلی خوشحال شدم
گفتم:
#سید آماده شو بریم تا جایی
گفت: کجا؟
خندیدم گفتم: بهشت!!! چشماش برق زد گفت:
#یاعلی... سوار ماشین کردمش و بردمش #زینبیه، سر#مزار_شهدا... دفعه اول بود میرفت مقبره#شهدای_زینبیه، حال عجیبی پیدا کرده بود
بعد از #زیارت مزار #شهدا گفت:
فلانی چندتا عکس یادگاری بگیریم؟
گفتم:
چرا که نه... عکسهای زیادی گرفتیم، ولی نمی دونم چرا تمام عکس های #سید یه حالت خاصی داشت!!! یه جورایی بوی خداحافظی می داد
باهاش شوخی کردم و گفتم:
#سید_ابراهیم این عکسها جون میده برای #حجله و شب هفت... شب که برگشتیم #سراج به عکسها خیره شده بود
گفت:
آره فلانی ، برا عکسهای مراسم خوبه
شادی ارواح مطهر #شهداصلوات...
راوی:
#رزمنده_فاطمی
🌹
🌹✨🌹
🌹✨🌹✨🌹
🌹✨🌹✨🌹✨🌹
✅کانال
#شهید_مصطفی_صدرزاده
( با نام جهادی #سیدابراهیم)
#خاطرات_شهید_مصطفی_صدرزاده
#خاطرات_همسر_شهید
💠بعد از نماز با یک گلدان پر از #گل_صورتی آمدی.🌸 عادت داشتی #دست بزرگتر را ببوسی، اما چون مامان #سید بود، تو به حساب سید بودنش به #دستبوسیاش میآمدی.💚
✨گلدان را روی دامنم گذاشتی و رو به مادرم گفتی: «مادر جون، اینا رو برای #عزیز آوردم تا حالش خوبِخوب بشه!»
🍃بعد از عقد بیشتر #عزیز صدایم میزدی...💕
🔺مامان حسابی کیف کرد. گر چه دوسه روز بعد با گلهمندی گفت: «این آقا مصطفی تو خونه دست من رو میبوسه، اما بیرون حتی #سلامم نمیکنه!»
🔹گلهاش را که به تو رساندم، گفتی: «تو که میدونی من توی خیابون به هیچکی #نگاه نمیکنم!»
📚برگرفته ازکتاب #اسم_تو_مصطفاست... انتشارات #روایت_فتح
2.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهی نمونده دیگه #سید
راهی که بروبچه های فاطمیون و شیربچه های فاطمیون هموار کردن
ان شاءالله #قدس ✌️
@shahid_mostafasadrzadeh
💠🔰💠🔰💠🔰💠
💠🔰💠🔰💠
💠🔰💠
💠
❤️بسم رب الشهدا❤️
🌹خاطره ای از#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سید ابراهیم
💠یک روز برای مسابقات کشتی بسیج با مجموعه ما اومده بود بهش گفتم #مصطفی این رفيقت تهرانیه دلم ميخواد روش کم کنی یک جوابی داد که صدتا پهلوان باید فکر میکرد تا جواب بده گفت دایی جمال شاید #خدا ظرفیت بردیه او را بیشتر داده باشه خدا کنه ظرفیت باخت و برد را داشته باشیم اگر نداشتیم و بردیم خطر داره....
🔰مصطفی از همان نوجوانی روش و منش جوانمردانه داشت..😔😔
💠
💠🔰💠
💠🔰💠🔰💠
💠🔰💠🔰💠🔰💠
✅کانال
#شهید_مصطفی_صدرزاده
( با نام جهادی #سیدابراهیم)
@shahid_mostafasadrzadeh
💠🔰💠🔰💠🔰💠
💠🔰💠🔰💠
💠🔰💠
💠
❤️بسم رب الشهدا❤️
🌹خاطره ای از#شهید_مصطفی_صدرزاده
#سید ابراهیم
💠یک روز برای مسابقات کشتی بسیج با مجموعه ما اومده بود بهش گفتم #مصطفی این رفيقت تهرانیه دلم ميخواد روش کم کنی یک جوابی داد که صدتا پهلوان باید فکر میکرد تا جواب بده گفت دایی جمال شاید #خدا ظرفیت بردیه او را بیشتر داده باشه خدا کنه ظرفیت باخت و برد را داشته باشیم اگر نداشتیم و بردیم خطر داره....
🔰مصطفی از همان نوجوانی روش و منش جوانمردانه داشت..😔😔
💠
💠🔰💠
💠🔰💠🔰💠
💠🔰💠🔰💠🔰💠
✅کانال
#شهید_مصطفی_صدرزاده
( با نام جهادی #سیدابراهیم)
@shahid_mostafasadrzadeh
2.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلاس_اخلاق
صحبت های #سید در جمع فرماندهین لشگر همیشه پیروز فاطمیون
#سیدابراهیم ❤️
شهید #مصطفی_صدرزاده
@shahid_mostafasadrzadeh