11.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چکار کنیم شهید بشیم؟
قاسم قاسم، دنیا📞
صدامو میشنوی؟!
چرا اینقد ناامید و شکست خورده ای؟ شکست دادن این ویروس منحوس، سخت تر از شکست دادن داعش نیست. هیچ وقت به این فکر کردی که داعش چند نفر رو آواره ی جاده ها و بیابونا کرد؟
ولی مبارزه با این ویروس خیلی راحته. باید توی خونه ی گرمت بمونی🏠 نه کسی خونه اَمنِت رو، روی سرت خراب میکنه، نه کسی ازت میخواد که آواره و بی پناه بشی.
قاسم قاسم، دنیا📞
صدامو داری؟!
پس بلند شو و یه بار دیگه حماسه بیافرین. تو اهل نشستن نیستی. تو برای جهاد به این دنیا اومدی. امروز باید با "خودت" بجنگی. امروز باید پا رو دلت بذاری و توی خونه بمونی. اگه موندی و مثل من به هم وطنات امنیت دادی؛ اونوقته که سلیمانی میشی❤️
پس یاعلی بگو، نیتتو برای خدا خالص کن، و وارد میدان جهاد شو.
قهرمان امروز تو هستی
خودِ خودِ تو
شک نکن!
#من_قاسم_سلیمانی_ام
#در_خانه_بمانیم
#نشر_حداکثری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«تا ستمکش نباشد، ستمگر نیست.
و عامل مرض تنها میکروبها نیستند؛ که زمینهی مساعد، عامل مریضی است.
اگر زمینهها آماده نشده باشند میکروبها خود نابود میشوند.
و در زمینه واکسینه شده، وجود میکروبها، جز آمادگی و قدرت بیشتر اثری نمیگذارد.»
🖌 #علی_صفایی_حائری
📚 بررسی، ص ۷۲
#تطبیقی
#شهید_بهشتی
*⚜ یاد شهید بابایی بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت: مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده!!*
*⚜یاد شهید رجبی بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند.*
*⚜یاد شهید بابایی بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد که: دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلوله ... شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره!!*
*⚜یاد شهید حسین خرازی بخیر که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه!!*
*⚜یاد شهید مهدی باکری بخیر که انبار دار به مسئولش گفت: میشه این رزمنده رو به من تحویل بدهید، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکری هست که صورتشو پوشونده کسی او را نشناسد و گفت چیزی به انباردار نگه!!*
*🔱آره یاد خیلی شهدا به خیر که خیلی چیزها به ما یاد دادند که بدون چشم داشت و تلافی کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم فقط واسه رضای خدا باشه و هر چیزی رو به دید خودمون تفسیر نکنیم!!*
*برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن(!!) داوطلب زیاد بود.*
*قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبا رو!! همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه...*
*همه تو دلشون گفتند: عجب پیرمرد سنگدلی!! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون...*
*جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار*
*تو دل همه غوغائی شد...!!*
*بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان... همه رفتند الا همون پیرمرد... گفتند چرا نمیای؟؟*
*گفت: نه شما بروید من باید* *بدن پسرم رو ببرم برای مادرش*
*آخه مادرش منتظره... درود بر شهامت و غیرت آنان!!*
#ﺩﺭﺁﺳﺘﺎﻧﻪسالروز_شهادت
🌹
برای ادای فریضه¬ی عمره با آیت الله دستغیب همسفر بودم. آقای دستغیب دوست داشتند که پرواز عقب تر بیافتد تا نماز مغرب را اول وقت بخوانند، بعد پرواز کنند، اما به اجبار ما را سوار هواپیما کردند. آقای دستغیب مرتب می خواست از هواپیما پیاده شود و نمازش را بخواند، مانع می شدند می گفتند: «همه سوار هستند و دیگرکسی نباید پیاده شود.»
بالاخره تأخیر به حدی رسید که اگر نماز را نمی خواندیم، در مقصد از وقت نماز مغرب و عشاء می گذشت. آقای دستغیب بلند شد و پشت در هواپیما ایستاد و گفت: «ما برای نماز پیاده می شویم حتی اگر از هواپیما جا بمانیم!»
اما در بسته بود و آن را باز نمی کردند. در همین حین هواپیما روشن شد، بلافاصله بعد از روشن شدن هواپیما، آتش عجیبی از موتور آن شعله ور شد. با عجله هواپيما را خاموش كردند و درب آن را باز كردند و از مسافرين خواستند كه هرچه زودتر پياده شوند. آیت الله دستغيب با خوشحالى زائد الوصفى پياده شدند و مرتب مىفرمودند: «نماز! نماز!»
مسئولین هواپيما مىگفتند تا هواپیما آماده حرکت شود، حداقل 4 ساعت تأخير داريم. به محض رسيدن به سالن فرودگاه آقا به نماز ايستادند. نماز مغرب و عشاء را با توجه و شكرگزارى خاصی به جا آوردند. آقا سلام نماز را كه دادند، مسئولین گفتند: «آقا سوار شويد كه نقص هواپيما برطرف شده و مىخواهيم حركت كنيم!»
#سید_شهيد_آیت_الله_سید_عبدالحسین_دستغیب
#شهدای_فارس
🌹🌹🌹🌹🌹
#ڪانـال_ﮔﻠﺰاﺭﺷﻬـدا
ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ